در بزرگداشت سعدی؛ صدق پیش ‌آر که اخلاص به پیشانی نیست

غزلیات، قطعات و قصاید سعدی بی‌تردید از گنجینه‌های ادبی زبان فارسی‌اند که تامل و خواندن آن‌ها افقی تازه به روی خواننده می‌گشاید

سعدی با ظرافت و میناگری‌های خاص، ضمن بیان ادبی منحصربه‌فرد، نکات اخلاقی و معرفتی را در هم لابه‌لای ابیاتش به مخاطب ارائه می‌کند-ویکی‌مدیا

عمده مطالبی که درباره سعدی و به مناسبت روزی که به نامش کرده‌اند (اول اردیبهشت) نوشته می‌شود، بر دو کتاب بوستان و گلستان او متمرکز است و عموم مردم نیز سعدی را از این زاویه می‌شناسند. وقتی هم از او به‌عنوان یکی از پایه‌های بنیادین زبان فارسی یاد می‌کنند، مثال‌ها را عموما از همین دو کتاب بوستان و گلستان برمی‌گزینند.

بخشی از توجه به این دو کتاب به زبان داستان‌گونه آن‌ها و قسمتی دیگر به پیوند‌ دادن این داستان‌ها به اخلاق و رفتارهای آدمی بازمی‌گردد؛ به‌خصوص بخش‌هایی که سعدی در آن‌ها نقش نصیحت‌گو و اندرزنامه‌نویس به خود می‌گیرد و از این منظر به جهان و پیرامون آن و به‌خصوص حاکمان می‌نگرد. اگرچه به‌زعم دکتر جواد طباطبایی، «سعدی سیاست‌نامه‌نویس به معنای رایج آن نیست و رساله‌ای نیز در سنت سیاست‌نامه‌‌های ایرانی ننوشته است، اما دو کتاب گلستان و بوستان او از تاملی در سرشت مناسبات سیاسی خالی نیست.» (مدخل دانشنامه زبان و ادب فارسی- جلد سوم، ص ۶۶۹) و از این منظر می‌توان پند‌نامه‌ها و اندرزهای سعدی را با ذهن همذات‌پندارانه ایرانی درآمیخت و آن را به جهان و عصر کنونی کشاند و تعبیری امروزی هم به دست داد.

جهان پر برگ‌وبار سعدی در غزلیات و قصاید

جدا از دنیای سعدی در بوستان و گلستان، جهان سعدی در غزلیات، قصاید و قطعاتش هم جهانی متنوع و پربرگ‌وبار است و نشان می‌دهد که کسی چون سعدی با آن تجارب گران‌سنگ حاصل از بیش از ۲۰ سال سفر به اقصی نقاط دنیا و زندگی در یکی از پرآشوب‌ترین دوران تاریخی ایران (حمله مغولان و نیز پایان خلافت خلفای عباسی) چگونه و با چه میزان از خرد و هوشمندی توانسته است آن تجارب را در اشعارش انعکاس دهد.

البته بخت‌ با سعدی یار بود که در دوره‌ای به شیراز بازگشت که اگرچه مغولان بر بخش اعظم ایران تسلط داشتند، به دلیل آنکه شیراز حاکم خردمندی داشت (سعد بن زنگی) که از درگیرشدن با مغولان پرهیز کرد و با پذیرش تبعیت از مغولان، شیراز را از هجوم و غارت آنان نجات بخشید، شیراز عملا از یک حکومت داخلی با رفاه نسبی برخوردار بود و همین رفاه با اعتبار و شیخیتی که سعدی نزد مردم فارس و حاکمان داشت، به او این فرصت را داد تا داشته‌های خود از سفرهای دورودرازش را روی کاغذ آورد و آنچنان‌که محمدعلی فروغی در کتاب کلیات سعدی اشاره کرده است، بیش از ۲۳ اثر از او به جای بماند که «تقریر دیباچه، رسائل ثلاثه و هزلیات و خبیثات منسوب به سعدی است و می‌توان دلیل آورد که از آثار سعدی نیست اما ۱۹ اثر دیگر را می‌توان با اطمینان از سعدی دانست». (کلیات سعدی-ص ۲۲ و ۲۴)

از میان این ۱۹ اثر، قطعات و غزل‌ها و قصاید جایگاهی ویژه دارند؛ به‌ویژه غزلیات سعدی که همانند نگینی بر تارک ادبیات ایران می‌درخشند. در سال‌هایی که موسیقی آوازی ارج و قربی یافت و به‌خصوص با شکل‌گیری برنامه‌ «گل‌ها» در اواسط دهه ۳۰ خورشیدی، خوانندگان بسیاری از غزل‌های سعدی در آهنگ‌هایشان بهره بردند که از جمله آن‌ها می‌توان به استاد غلامحسین بنان، ایرج خواجه‌امیری، اکبر گلپایگانی، ادیب خوانساری، جلال تاج اصفهانی و بعدها محمدرضا شجریان یاد کرد که با خواندن این اشعار، مردم را با دنیای دیگری از سعدی آشنا کردند.

از نمونه‌های جالبی که استاد شجریان از شعر سعدی استفاده کرد، در آلبوم «قاصدک»، ساخته پرویز مشکاتیان، بود که به خاطر بیتی از یکی از غزل‌ها با مطلع: جزای آنکه نگفتیم شکر روز وصال/ شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال، به این آلبوم مجوز ندادند. بیت مسئله‌ساز این بود: جماعتی که نظر را حرام می‌گویند/ نظر حرام بکردند و خون خلق حلال و بعد که شجریان در آلبومی دیگر این غزل را بدون این بیت خواند، مجوز گرفت.

اگرچه مراد سعدی از این بیت جماعت معشوقان است که باعث هدررفتن خون عاشقان می‌شوند، در جامعه سیاست‌زده ایرانی فهم دیگری از شعر در اذهان بود و سبب می‌شد تا دستگاه ممیزی آن را مناسب انتشار نداند؛ در حالی که اصل شعر در کتاب موجود بود و جالب اینکه پس از آن، اقبال به غزل‌های سعدی نه تنها کمتر نشد که بیشتر هم شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سعدی و سهل ‌و ممتنع در سرودن شعر

از اشعار سعدی به‌خصوص غزل‌ها، قطعات و قصاید با عنوان اشعاری «سهل‌ ممتنع» یاد کرده‌اند. اشعاری که به دلیل استفاده دقیق و ساده سعدی از چینش واژگان سرودن آن‌ها در ابتدا بسیار آسان به نظر می‌رسد اما وقتی پای عمل به میان می‌آید، دست و پای سراینده در بیان آن‌ بسته می‌ماند. هوشنگ ابتهاج (سایه) در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» از سهل‌ ممتنع تصویری دقیق‌تر به دست داده است. او در خاطراتش اشاره می‌کند که تقریبا تمامی غزلیات سعدی را از حفظ بوده اما به نوشته گفت‌وگوکننده (میلاد عظیمی)، «معلم بزرگ او سعدی است و اگر از سعدی تقلید نکرده، به علت کمال آگاهی‌اش از زیروبم کیمیاکاری سهل‌ ممتنع شیخ شیراز است. یک روز که در غلیان قبض و بسط نبود و کاملا جدی و در مقام تحلیل و استدلال بود، به من گفت:‌ فلانی! مثل حافظ شعر گفتن ممکن است؛ اما محال است که بتوان مثل سعدی شعر گفت. سایه یک عمر از سعدی آموخت و آموخت و اندوخته خود را در زمینه‌ای که هموارتر بود به کار بست. بارها و بارها از او شنیدم که هر کسی با زبان فارسی سروکار دارد، ناگزیر از آموختن از سعدی است». (پیرپرنیان‌اندیش-ص ۸۳۱)

دکتر ضیا موحد در مدخل آثار سعدی به این نکته اشاره ظریفی کرده است: «شعر سعدی را سهل‌ ممتنع وصف کرده‌اند؛ سهل‌ ممتنع شعری را گویند که به‌ظاهر سهل بنماید، اما در واقع سرودن مانند آن تا حد امتناع دشوار باشد. نمونه‌های این‌گونه شعر را بی‌هیچ اغراقی در شعر هیچ شاعری از ایران به اندازه سعدی نمی‌توان یافت: آرزو می‌کندم با تو شبی بودن و روزی/ یا شبی روز کنی چون من و روزی به شب ‌آری (مدخل آثار سعدی- جلد سوم دانشنامه زبان و ادب فارسی-ص ۶۵۹)

این سهل ممتنع و البته ایجاز را در قطعات سعدی نیز می‌توان مشاهده کرد که از نمونه‌‌ شاهکارهای ادبیات ایران‌اند. از جمله معروف‌ترین قطعات سعدی قطعه زیر است که در میانه یکی از داستان‌های گلستان آمده و خود به‌صورت مجزا همانند داستان بلندی است که سعدی به ظرافت و زیبایی آن را در سه بیت خلاصه کرده است؛ داستانی که تفاوت عالم و عابد را نشان می‌دهد:

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه/ بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود/ تا اختیار کردی از آن، این فریق را؟
گفت آن گلیم خویش به‌در می‌برد ز موج/ وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را

قصاید و پند‌های سعدی در میانه‌های ابیات

قصاید سعدی نیز به‌رغم طولانی بودن، سرشار از نکات نغز اخلاقی‌اند. هنگامی که خواندن قصیده بلند او با مطلع «ایها‌الناس جهان جای تن‌آسایی نیست» را شروع می‌کنیم، در همان ابتدا بانگ بلند سعدی را می‌شنویم که آدمی را از تن‌آسایی و تن‌پروری بر حذر می‌دارد و در مصرع دوم، از دانا بودن در این جهان سخن می‌گوید که ارزان و مفت به دست نمی‌آید: «مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست» و در ادامه همین قصیده است که ما به برخی از شاهکارهای سعدی می‌رسیم که برخی از آن‌ها حتی ضرب‌المثل هم شده‌اند؛ مثل: سعدیا گرچه سخن‌دان و مصالح‌گویی/ به عمل کار برآید، به سخن‌دانی نیست

یا در بیت‌های پیش‌تر می‌آورد: ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند/ بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست

و البته از عبادت‌های ظاهری هم فریاد و فغان برمی‌آورد که: طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی/ صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

همین فضا را در دیگر قصاید سعدی نیز می‌توان دید که او با ظرافت و میناگری‌های خاص، ضمن بیان ادبی منحصربه‌فرد، نکات اخلاقی و معرفتی را در هم لابه‌لای ابیاتش به مخاطب ارائه می‌کند.

این فهرست و مثال‌ها را می‌توان ادامه داد و بر آن‌ها افزود اما عاقلان را اشارتی کفایت می‌کند و جا دارد به مخاطبانی که به بهانه این روز هم که شده به یاد سعدی و شیرین‌سخنی‌هایش می‌افتند، یادآور شویم که جدا از بوستان و گلستان سری به آثار دیگر این حکیم شیرین‌سخن هم بزنند و مطمئن باشند از خواندن آن آثار هم بسیار لذت خواهند برد.

بیشتر از فرهنگ و هنر