درگیری در کرانه باختری خطرناک‌تر از جنگ در نوار غزه خواهد بود

غزه به منطقه‌ای در جنوب اسرائیل متصل است که آن را «غلاف غزه» می‌نامند؛ در حالی که کرانه باختری با قلب اسرائیل و شهرهای اصلی آن در تماس است

نمایی از بخش شرقی شهر بیت‌المقدس‌-AFP 

آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، با ارائه طرحی که مبتنی بر «تسلیم شدن حماس» است، به‌گونه‌ای خواستار برقراری آتش‌بس و پایان جنگ در نوار غزه شده است که دستیابی به آن عملا غیرممکن است.

حامیان «واقع‌گرایی» در جهان عرب معتقدند فاجعه‌ای را که غیرنظامیان در غزه در آن گرفتار شده‌اند، می‌توان با واگذاری قدرت نوار غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین در رام‌الله و اجرای توافق‌نامه‌های آشتی و مشارکت در تشکیلات خودگردان و سازمان آزادی‌بخش فلسطین متوقف کرد. اما واقعیت امر این است که آشتی و سازشی که میان فلسطینیان از طریق مذاکره حاصل نشد، بعید است زیر بمباران اسرائيل به دست بیاید.

دولت نتانیاهو اصرار دارد که امنیت نوار غزه باید تنها در کنترل تل‌آویو باشد و یک دولت غیرنظامی تحت پوشش تشکیلات خودگردان فلسطین تشکیل شود؛ در حالی که تشکیلات خودگردان خواستار حل‌وفصل جامع مسئله فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه در چارچوب «راه‌حل دو کشوری» است.

حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، که هر روز درباره یک «انفجار بزرگ» در منطقه هشدار می‌دهد و ارتباط کشورش را با آنچه شبه‌نظامیان وابسته به سپاه پاسداران در یمن، عراق، سوریه و لبنان انجام می‌دهند، رد می‌کند، در کنفرانس دوحه اعلام کرد: «تنها چیزی که ایران و اسرائیل بر آن اتفاق‌نظر دارند این است که هیچ‌کدام به راه‌حل دوکشوری اعتقاد ندارند.» 

جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا، نیز پس از وقوع عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه گفت هیچ راهی برای بازگشت به وضعیت قبلی که در گذشته حاکم بود، وجود ندارد. از سوی دیگر، همه کشورهای شرق و برخی در غرب که خواستار برقراری آتش‌بس‌اند و بازگشت به وضعیت قبل از جنگ را مشکل می‌دانند، در چگونگی وضعیت پساجنگ اتفاق نظر ندارند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مواضع مختلف و متناقضی که بیشتر آن‌ها بر فرضیه «شکست حماس» استوارند، نمی‌توانند به راه‌حل عملی منتهی شوند؛ به‌ویژه اینکه حماس با شجاعت و کارآمدی می‌جنگد و بر این تصور است که در غزه باقی می‌ماند و این اسرائيل است که شکست می‌خورد و از نوار غزه عقب‌نشینی می‌کند. حماس از زمان «کودتای نظامی» علیه تشکیلات خودگردان فلسطین در سال ۲۰۰۷، بر این اساس عمل کرده است و به فعالیت‌هایش ادامه می‌دهد که این سازمان جایگزینی برای تشکیلات خودگردان و جنبش فتح است، نه یک متحد فرضی برای آن‌ها.

این در حالی است که جایگزین دیگر که خود را به حمایت از حق تاریخی مردم فلسطین پایبند می‌داند، برنامه و ایدئولوژی متفاوتی دارد؛ بر این اساس که فلسطین یک «وقف اسلامی» است که رها کردن ذره‌ای از خاک آن جایز نیست و سرزمین فلسطین باید از دریا تا رودخانه آزاد باشد. این طرف حتی زمانی که می‌خواهد اندکی انعطاف‌پذیری نشان دهد و کشور فلسطین را به‌طور موقت در محدوده مرزهای ۱۹۶۷ که پایتخت آن بیت‌المقدس شرقی باشد، بپذیرد، تصریح می‌کند که اسرائيل را به رسمیت نمی‌شناسد؛ در حالی که اسرائيل از به رسمیت شناختن هرگونه کشور فلسطینی خودداری می‌کند؛ به‌رغم اینکه سازمان آزادی‌بخش فلسطین در «توافق‌نامه اسلو» اسرائيل را به رسمیت شناخت.

کرانه باختری که صحنه درگیری و عملیات نظامی به‌ویژه در جنین، نابلس و حتی بیت‌المقدس بوده، کارت ذخیره دیگری در دست حماس است؛ زیرا عملیات اسرائيل در نوار غزه می‌تواند به انفجاری بزرگ شبیه به «انتفاضه سوم» منجر شود.

جنگ در کرانه باختری برای اسرائیل خطرناک‌تر از نوار غزه است؛ زیرا غزه به منطقه‌ای در جنوب اسرائیل متصل است که آن را «غلاف غزه» می‌نامند؛ در حالی که کرانه باختری با قلب اسرائیل و شهرهای اصلی آن در تماس است. مثلا از استان قلقیلیه در کرانه باختری می‌توان به ساختمان پارلمان اسرائيل (کنست) سنگ پرتاب کرد؛ آنچه بیت‌المقدس شرقی را از بیت‌المقدس غربی جدا می‌کند هم تنها یک جاده است.

نبرد غزه فاجعه‌ای است که هر یک از دو طرف می‌خواهد آن را به فرصتی تبدیل کند. پرسشی که مطرح می‌شود، این است که چه فرصت‌هایی می‌تواند در این نبرد نهفته باشد؟ در پاسخ می‌توان گفت تنها فرصت واقعی این است که مسئله فلسطین به کانون توجه کشورهای عربی و جهان بازگشته است؛ اما دستیابی به فرصت‌های دیگر تنها در حد تلاش و آرزو است.

دولت بایدن روی فرصتی برای برگزاری انتخاباتی در اسرائیل کار می‌کند که به سقوط نتانیاهو و متحدانش در احزاب راست افراطی منجر شود. تشکیلات خودگردان فلسطین به دنبال دستیابی به فرصتی برای کنترل نوار غزه است. ایران بر این اساس عمل می‌کند که جنگ غزه فرصتی برای ایجاد تحولاتی است که موید این امر باشد که ایران و محور مقاومت دست برتر را منطقه دارند. تشکیلات خودگردان فلسطین این نبرد را فرصتی برای جلب توجه جهان عرب و جامعه جهانی به تقویت خود می‌داند؛ زیرا هیچ راه‌حلی در نوار غزه بدون مشارکت تشکیلات خودگردان و کرانه باختری وجود ندارد. در حالی که حماس این جنگ را فرصتی برای تبدیل شدن به قدرت برتر در فلسطین و ادامه عملیات طوفان‌الاقصی برای آزادسازی فلسطین می‌بیند.

در این میان، مردم نوار غزه قربانی جنگ و خشونت می‌شوند؛ به‌ویژه اینکه اسرائيل غزه را به کشتارگاهی شبیه به  «میدان کشتار» کامبوج که در زمان پل پوت ایجاد شده بود، تبدیل کرده است. ساکنان نوار غزه آواره شده‌اند و نه غذایی برای خوردن دارند، نه دارو و بیمارستانی برای مجروحان جنگ و نه حتی گورستانی برای خاکسپاری شهدا.

برگرفته از ایندیپندنت عربی

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه