اجرای قطعنامه ۱۵۵۹، تنها راه نجات لبنان از فاجعه

همان‌گونه که گسترش دامنه جنگ لبنان را نابود می‌کند، تحکیم و گسترش نفوذ حزب‌الله در داخل لبنان نیز به فروپاشی و تباهی لبنان منجر می‌شود

تاثیر پیامدهای جنگ در نوار غزه بر اوضاع لبنان پیوسته در حال افزایش است؛ به‌ویژه اینکه رهبران تندرو اسرائيل از جمله نتانیاهو، یوآو گالانت، بنی گانتز و اغلب افسران ارتش از تهدید کردن لبنان دست برنمی‌دارند و تمایلشان به نابودی این کشور را پنهان نمی‌کنند. استدلالشان هم این است که می‌خواند از شهرک‌نشینان و شهرک‌های شمالی حفاظت و زمینه بازگشت ساکنان آن‌ها به شمال اسرائيل را فراهم کنند.

از سوی دیگر، مقام‌های اسرائيلی یادشده موضوع اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل را مطرح می‌کنند که بر اساس آن جنگجویان حزب‌الله و سلاح‌های سنگین آن (موشک و توپخانه) باید از شمال رودخانه لیتانی خارج و در عوض، شمار نیروهای ارتش لبنان و گشت‌‌زنی آن‌ها با نیروهای حافظ صلح سازمان ملل (یونیفل) در امتداد مرز جنوبی لبنان افزایش یابد. به همین منظور، اسرائيل از یک سو تهدیدها علیه لبنان را تشدید می‌کند و از سوی دیگر، از فرانسه و ایالات متحده می‌خواهد حزب‌الله را برای دستیابی به توافق متقاعد کنند.

پاریس و واشنگتن با بهره‌گیری از فشار نظامی اسرائیل و تهدید آن به نابودی لبنان، سعی دارند مسیر تصویب این قطعنامه را از راه‌های دیپلماتیک هموار کنند. آن‌ها در حالی که با اشاره به تهدیدهای اسرائیل به نابودی لبنان، به مقام‌های لبنان و حزب‌الله هشدار می‌دهند، می‌کوشند با ارائه انگیزه‌های سیاسی، حزب‌الله را به جلوگیری از گسترش دامنه جنگ و پذیرش اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ تشویق کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

کشورهای دوست (آمریکا و فرانسه) می‌خواهند تمایلشان به ارائه امتیازهای سیاسی را به حزب‌الله نشان دهند. این امتیاز‌ها می‌تواند مواردی از جمله تعیین رئیس‌جمهوری مسیحی وابسته به حزب‌الله، واگذاری سمت‌های برجسته امنیتی، نظامی و قضایی به افراد موردحمایت حزب‌الله، ایجاد اصلاحات مرتبط با قوه مجریه و رئیس‌جمهوری لبنان در قانون اساسی و تعیین مرزهای زمینی بر اساس موافقتنامه قیمومیت فرانسه و بریتانیا در سال ۱۹۲۳ (توافقنامه پولت و نیوکمپ) باشد. پیشنهادی که در صورت شکست توافق، به حزب‌الله اجازه می‌دهد به بهانه آزادسازی مزارع شبعا و بلندی‌های کفر شوبا و پس گرفتن زمین‌ها از اسرائیل، تسلیحاتش را حفظ کند.

اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ با روش پیشنهادشده شامل ارائه امتیاز‌های سیاسی، در واقع تلاشی برای همکاری با اسرائيل و ایجاد دستاوردهایی برای ایران و حزب‌الله است.

کشورهای دوست سعی دارند با اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ از مداخله گروه‌های نیابتی ایران در جنگ جلوگیری کنند و تحرکات جنبش‌های حماس، جهاد اسلامی و سایر گروه‌های مسلح در مرزهای جنوبی را محدود کنند تا از یک سو دامنه جنگ گسترش پیدا نکند و از سوی دیگر، لبنان از فاجعه و ویرانی نجات یابد. این در حالی است که آرزوی مردم لبنان که باید بین «بد و بدتر» انتخاب کنند، رهایی از شر شبه‌نظامیان، مافیای فساد حاکم بر دولت و گروه‌های مسلحی است که با سرنوشت ملت و کشورشان بازی می‌کنند.

بنابراین کشورهای دوست نباید به اوضاع لبنان تنها از منظر «جلوگیری از گسترش دامنه جنگ» یا از لحاظ «تحرک نظامی» نگاه کنند و سایر جنبه‌های تاثیرگذار بر زندگی سیاسی لبنان را نادیده بگیرند.

شکی نیست که گسترش دامنه جنگ تا لبنان باعث نابودی این کشور می‌شود؛ بنابراین اجرای قطعنامه ۱۷۰۱  یک نیاز مبرم و اساسی است. با این حال، توجه بیش از حد همه به این قطعنامه و بی‌توجهی به قطعنامه‌های دیگر، لبنان را در معرض خطر قرار می‌دهد. در حالی که باید کلیه قطعنامه‌های صادرشده شورای امنیت سازمان ملل درباره لبنان به اجرا درآید و این اجرا برای همه طرف‌ها به‌ویژه اسرائیل که در برابر اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل سرکشی می‌کند هم الزام‌آور باشد؛ زیرا جنگ در لبنان تنها به اقتصاد لبنان آسیب نمی‌رساند، بلکه این جنگ مانند نبردی که در نوار غزه جریان دارد، یک مسئله وجودی و سرنوشت‌ساز است.

وضعیت نظامی حاکم در منطقه لبنان را در برابر خطرات وجودی به‌شدت آسیب‌پذیر کرده است؛ به‌ویژه اینکه حزب‌الله (گروه شبه‌نظامی وابسته به تهران) برای مشغول نگه‌ داشتن اسرائیل در جبهه شمال و حمایت از حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه، عملیات نظامی را از جنوب لبنان آغاز و با این اقدام، کشور را وارد جنگ ویرانگری کرد که نه تنها حومه جنوبی بیروت، بلکه سراسر لبنان را به فاجعه و تباهی می‌کشاند.

از این‌رو، همان‌گونه که طرف‌های مخلتف بر لزوم اجرایی شدن قطعنامه ۱۷۰۱ اصرار می‌ورزند، باید از جامعه جهانی هم خواسته شود برای اجرایی کردن قطعنامه ۱۵۵۹ صادره در سال ۲۰۰۴ که بر «انحلال تمامی گروه‌های شبه‌نظامی لبنانی و غیر لبنانی، خلع سلاح آن‌ها و گسترش کنترل دولت بر سراسر قلمرو لبنان» تاکید می‌کند، تصمیمی قاطع و جدی اتخاذ کند. تردیدی نیست که اجرایی شدن قطعنامه شماره ۱۵۵۹ به هژمونی شبه‌نظامیان و گروه‌های آشوبگر در لبنان پایان می‌دهد و لبنان می‌تواند استقلال سیاسی‌اش را به دست آورد. بنابراین می‌توان گفت که اهمیت قطعنامه ۱۵۵۰ برای مردم لبنان از اهمیت قطعنامه ۱۷۰۱ کمتر نیست.

کشورهای دوست پیش از اقدام به بررسی نتایج، باید علل اصلی مشکل را جست‌وجو و برطرف کنند. اگر قطعنامه ۱۵۵۹ در زمانش اجرا می‌شد، جنگ ژوییه رخ نمی‌داد و زمینه برای اجرایی شدن قطعنامه ۱۷۰۱ هم فراهم می‌شد.

در فرجام، باید گفت: همان‌گونه که گسترش دامنه جنگ لبنان را نابود می‌کند، تحکیم و گسترش نفوذ حزب‌الله در داخل لبنان نیز به فروپاشی و تباهی لبنان منجر می‌شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه