در درگیریهایی که از اروپا تا خاورمیانه و تا آسمان تنگه تایوان در جریان است، هیاهوی سیاستهای بازدارندگی بلندتر از صدای موشکهایی است که در این درگیریها شلیک میشوند و صحبت از سیاست بازدارندگی همهجا را فرا گرفته است.
تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ دو تحول قابلتوجه را رقم زد؛ تحول اول «پایان مرحله پساجنگ سرد» بود که ویلیام برنز، رئیس سیا، در مقالهای که در نشریه «فارن افرز» (Foreign Affairs) منتشر شد، به آن اشاره کرد. در حالی که تحول دوم، به گفته مایکل اوهانلون، کارشناس ارشد امور راهبردی، امنیتی و نظامی موسسه بروکینگز، پایان راهبرد «بازدارندگی گسترده» است که آمریکا تصور میکند با دنبال کردن آن میتواند از متحدانش حمایت کند.
به عقیده برنز، دونالد ترامپ بر این باور بود که آمریکا «گروگان نظم جهانی است که خود آن را ایجاد کرده»، به همین دلیل سیاست ناهنجاری را دنبال کرد که دوستان آمریکا را سردرگم و دشمنان آن را جسورتر کرد و پایه نظم جهانی را که در طول هفت دهه حساس گذشته حفظ شده بود، به لرزه درآورد؛ اما جو بایدن به محض ورود به کاخ سفید، به سیاست بازدارندگی گسترده روی آورد.
عملیات هفتم اکتبر حماس ضعف بازدارندگی اسرائیل را چنان آشکار کرد که دولت و مردم اسرائيل شوکه شدند. هدف اصلی جنگ غزه که در آن اسرائیل غیرنظامیان را نیز هدف خشونت قرار میدهد، تلاش برای بازگرداندن قدرت بازدارندگی است. افزون بر اینکه اسرائيل در این جنگ به دنبال رسیدن به اهداف دیگری از جمله ریشهکن کردن حماس است که دستیابی به آن عملا دشوار است.
همه از بازدارندگی صحبت میکنند؛ حزبالله ادعا میکند که از زمان جنگ ژوییه ۲۰۰۶ توانسته است «موازنه بازدارندگی» با اسرائيل را حفظ کند. حتی زمانی گفته میشد اسرائيل در جریان حمله به مواضع جمهوری اسلامی ایران در سوریه و تسلیحات ارسالشده برای حزبالله، از هدف قرار دادن جنگجویان حزبالله اجتناب میکند تا در چارچوب قواعد درگیری، از سمت لبنان به آن حمله نشود. با این حال باز شدن جبهه جنوب لبنان در یک جنگ کنترلشده برای حمایت از حماس نشان داد که نه حزبالله میتواند به قواعد بازدارندگی پایبند باشد نه اسرائیل؛ بهویژه اینکه عملیات نظامی به دورترین نقاط در قلمرو لبنان و اسرائيل گسترش پیدا کرد. اسرائيل هم که بازدارندگی را یکی از اهداف مهمش میداند، همچنان در حال تهدید درباره بروز جنگی گسترده است. از سوی دیگر، ایالات متحده اعلام میکند که هدف از اعزام ناوهای هواپیمابر به دریای مدیترانه بازدارندگی است نه مشارکت در جنگ.
جمهوری اسلامی ایران که با استفاده از گروههای نیابتی خود غیرمستقیم با اسرائيل و آمریکا میجنگد و با آسیب زدن به منافع دو کشور یادشده آنها را تحت فشار قرار میدهد، اعلام میکند که نیروی بازدارندگی آن مانع هرگونه حمله به قلمرو ایران میشود. با این حال، اسرائیل ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق را که عملا بخشی از خاک ایران محسوب میشود، هدف قرار داد و شماری از افسران ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران را به هلاکت رساند.
در واکنش به این حمله، جمهوری اسلامی ایران بهرغم مطرح کردن صحبت از بازدارندگی، مجبور به پاسخگویی مستقیم شد و با راهاندازی حملهای گسترده از خاک ایران بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد به سمت اسرائيل شلیک کرد. البته نیروهای اسرائيلی، آمریکایی، بریتانیایی و فرانسوی توانستند اغلب پرتابههای شلیکشده از ایران را رهگیری کنند.
سپس واشینگتن دولت نتانیاهو را که خواهان آغاز جنگی گسترده و درگیر کردن آمریکا در آن است، مجبور کرد پاسخ به حمله جمهوری اسلامی را به هدف قرار دادن یک پایگاه نظامی در اصفهان محدود کند تا از هرگونه واکنش مستقیم دیگر رژيم ایران که جنگ را شدت بیشتری میبخشید، جلوگیری شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سون تزو، فیلسوف و نظریهپرداز جنگی چین باستان، میگفت: «بالاترین هنر جنگ این است که بتوانیم بدون برافروختن آتش جنگ، دشمن را تحت تسلط درآوریم.» او همواره بر تئوری «پل طلایی» تمرکز داشت؛ اینکه برای دشمن راهی را باز بگذاریم تا وقتی دریافت شکستش قطعی است، بتواند عقبنشینی کند.
مشکل اساسی «بازدارندگی»، نبود اراده سیاسی برای رفتن به سمت جنگ است. بنابراین آمریکا نمیتواند در مواجهه با مخالفانش از سیاست بازدارندگی استفاده کند. واشینگتن در حالی سلاح و پول به اوکراین میفرستد که پیوسته اعلام میکند برای مداخله در نبرد اوکراین هیچ تمایلی ندارد. از سوی دیگر، هیچگونه رویارویی مستقیم و گستردهای با جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه وجود ندارد، حتی در مقابله با تهدید حوثیها و تامین امنیت دریانوردی در دریای سرخ، ایالات متحده به رهگیری موشکها و پهپادهای حوثیها بسنده میکند. حمله آمریکا به مواضع حوثیها در داخل یمن هم محدود بود، زیرا واشینگتن از رفتن به سمت جنگی که قواعد درگیری در یمن را تغییر دهد، خودداری میکند.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی همواره تاکید میکند که نمیخواهد وارد تنگنای جنگی گسترده با آمریکا شود که اسرائيل خواستار وقوع آن است. در عین حال، حزبالله هم ادعا میکند هرچند برای هرگونه جنگی با اسرائيل آمادگی دارد، نمیخواهد وارد یک جنگ گسترده با اسرائیل شود.
بنابراین با توجه به محدودیتهای فوق، تکیه بر سیاست بازداردنگی راهبردی بسیار دشوار و پرمخاطره است.
زمانی که وینستون چرچیل کتاب «وقتی بریتانیا خواب بود» را نوشت، درباره آماده شدن برای جنگ با هیتلر صحبت میکرد، نه از بازدارندگی. همین عنوان را اوبراین، یکی از مشاوران امنیت ملی در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، برای کتابش «وقتی آمریکا خواب بود» به عاریت گرفت؛ البته منظور نویسنده خطر گسترش نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی ایران بود.
آبراهام لینکلن معتقد بود «داشتن رهبرانی که خواهان جنگ نباشند، کافی نیست، مشکل آنجا است که آنها چیزهای فراتر از جنگ بخواهند که تنها از راه جنگ میتوانند به آن دسترسی پیدا کنند. در حالی که همه بر جلوگیری از جنگ داخلی اصرار داشتند، آنچه اتفاق افتاد همان جنگ داخلی بود؛ زیرا بازدارندگی به چیزی بیش از تعادل خطرها و انگیزهها نیاز دارد. از سوی دیگر، بین هزینه جنگ و نتایج سیاسی آن تفاوت بسیاری وجود دارد، اگر هدف سیاسی بر هزینه جنگ ارجحیت داشته باشد، در این صورت جنگ هر قدر بزرگ باشد، باز هم اجتنابناپذیر است.»
به گفته رابرت کاگان، پژوهشگر ارشد موسسه بروكینگز، همه جنگهای آمریکا «جنگهای انتخابی» بودهاند.
جورج پرو، بازپرس آمریکایی لبنانیتبار که در بازجویی صدام حسین حضور داشت، میگوید رئیسجمهوری عراق اعتراف کرد که «ما هیچگونه سلاح کشتارجمعی در اختیار نداریم، اما خواستیم وانمود کنیم که سلاح کشتارجمعی داریم تا عراق در موقعیت ضعف قرار نگیرد. افزون بر آن، آمریکا دشمن عراق نبود و من تنها با سیاستهای آن مخالف بودم، اما ایران بزرگترین خطر برای ما است.»
تاریخ شکست در جنگها را میتوان در دو کلمه خلاصه کرد: «خیلی دیر»؛ درست همانطور که ریچارد نیکسون، رئیسجمهوری پیشین آمریکا در کتابش با عنوان «رهبران» از ژنرال داگلاس مکآرتور نقل میکند و این واقعیتی است که در مورد بازدارندگی نیز صدق میکند.
برگرفته از ایندیپندنت عربی
© IndependentArabia