از سرو ابرکوه تا انجیر معابد قشم؛ تجسم پیوند زمین و زندگی در ایران

به‌تازگی در استان هرمزگان، به بهانه ایجاد کانال هدایت آب، ده‌ها درخت کهور ایرانی قطع شدند

سرو چهار هزار و  ۵۰۰ ساله ابرکوه در استان یزد‌ــ ایلنا

این روزها در سایه غفلت و حتی چراغ سبز و دخالت مسئولان شهری، قطع سریالی درختان کهنسال به بحرانی خاموش اما جدی بدل شده است و درختانی که هر یک قرن‌ها زیسته‌اند و بخشی از حافظه تاریخی و طبیعی این سرزمین‌اند، امروز یکی پس از دیگری به بهانه‌هایی چون خشکی یا آفت‌زدگی، از ریشه کنده می‌شوند، در حالی که پشت این روند، منفعت‌طلبی‌هایی نهفته است که خود در خشکاندن و بیمار کردن این درختان نقش دارند.

طی ماه‌های اخیر، بارها درباره قطع درختان خیابان ولی‌عصر تهران و تخریب فضای سبز پارک‌های جنگلی چیتگر و سرخه‌حصار اخباری منتشر شده و موجی از اعتراض فعالان محیط زیست و مردم را برانگیخته است؛ درختانی که تنها در تنظیم زیست‌بوم نقش حیاتی ندارند، بلکه حامل معنا و جایگاهی تمدنی و فرهنگی در ایران‌اند.

به‌تازگی ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد که نشان می‌داد در منطقه ویژه صنایع انرژی‌بر پارسیان در استان هرمزگان، به بهانه ایجاد کانال هدایت آب، ده‌ها درخت کهور ایرانی قطع شده‌اند. در صورتی‌ که این درختان از ارزشمندترین گونه‌های بومی و سپری طبیعی در برابر سیلاب و فرسایش خاک‌اند. محمد درویش، فعال محیط‌زیست، با انتشار این تصاویر یادآور شد که اجرای طرح‌های اصولی آبخیزداری در بالادست می‌توانست جایگزینی کارآمد باشد، بی‌آنکه چنین خسارتی به طبیعت وارد شود.

این تخریب در حالی صورت گرفت که بر اساس مصوبه هیئت وزیران، صنایع مستقر در منطقه موظف‌اند هزاران هکتار فضای سبز ایجاد و از عرصه‌های طبیعی حفاظت کنند و این اقدام اخیر نه‌تنها با مسئولیت‌های قانونی و اجتماعی آن‌ها در تضاد آشکار است، بلکه به‌روشنی نشان می‌دهد منابع طبیعی در معادلات مدیریتی کمترین جایگاه را دارند. کارشناسان این اتفاق را «جنایت علیه طبیعت» توصیف می‌کنند؛ جنایتی که پیامدهایش به نابودی چند درخت محدود نیست و مستقیم بر زندگی مردم محلی، کشاورزان و نسل‌های آینده سنگینی خواهد کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

درختان نه‌تنها ریه‌های زمین‌اند، بلکه در زیست‌بوم شهری نقشی بی‌بدیل ایفا می‌کنند؛ از کاهش آلودگی هوا و تعدیل دما گرفته تا تامین سایه، کاهش آلودگی صوتی، جلوگیری از سیلاب‌های ناگهانی و ایجاد فضایی برای آرامش روانی مردم. درختان در شهرها همچون ستون‌هایی زنده‌اند که تعادل محیطی و کیفیت زندگی را حفظ می‌کنند و نبودشان به معنای برهم خوردن چرخه‌های حیاتی است.

البته اهمیت درخت در ایران تنها به این کارکردهای زیست‌محیطی محدود نمی‌شود. در فرهنگ و تمدن ایران باستان، درخت جایگاهی فراتر از یک موجود طبیعی داشت و در لایه‌های اساطیری، دینی، ادبی و زیستی، به‌مثابه محور حیات و نمادی از پیوند زمین و زندگی شناخته می‌شد.

در کیهان‌شناسی ایرانی، هم مفهوم «درخت زندگی» یا «درخت همه‌تخمه» جایگاهی بنیادین داشت. این درخت مقدس در مرکز جهان کنار چشمه آناهیتا قرار گرفته بود و منشا تمام گیاهان و دانه‌های گیتی به شمار می‌رفت. روایت‌های کهن می‌گویند سیمرغ، پرنده اساطیری، بر شاخه‌های این درخت آشیان داشت و با پروازش دانه‌ها را در سراسر زمین پراکنده می‌کرد؛ باوری که نشان می‌دهد درخت فراتر از یک پدیده طبیعی، نماد زایش، پویایی و پیوستگی هستی بود.

در آیین‌های زرتشتی و میترایی نیز درختان تقدس داشتند. سرو، نماد جاودانگی، آزادگی و پایداری بود و چنار نیز به سبب عظمت و دیرزیستی، نماد شکوه و استواری به شمار می‌رفت و در فرهنگ روستایی به‌عنوان «پیر» شناخته می‌شد و مکانی برای آیین‌ها، ادای نذر و گردهمایی‌های مردمی بود.

بازتاب این نگاه در ادبیات و هنر نیز دیده می‌شود. در شاهنامه فردوسی و دیوان بسیاری دیگر از شاعران، قامت پهلوانان به سرو و صلابتشان به چنار تشبیه شده است. ترکیباتی چون «سرو سرافراز» یا «قد رعنا» نشان از آن دارد که درخت زبانی برای توصیف زیبایی، بزرگی و شکوه انسانی شده است. باغ ایرانی نیز با چینش درختان و حضور آب، تجسمی زمینی از مفهوم «فردوس» بود؛ تصویری از بهشت که در آن درختان نقش محوری داشتند.

در زندگی روزمره نیز درخت تنها سایه‌بان و منبع میوه و هیزم نبود، بلکه به‌عنوان میراثی مقدس از گذشتگان پاس داشته می‌شد. بریدن درخت در نگاه بسیاری از ایرانیان گناهی نابخشودنی بود؛ باوری که ریشه‌های آن هنوز در برخی مناطق ایران زنده است. چنین جایگاهی نشان می‌دهد که درخت برای ایرانیان باستان، بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت فرهنگی و زیستی آنان بود و حیات فردی و جمعی در پیوندی عمیق با آن تعریف می‌شد.

درختان کهنسالی که از ایران باستان به یادگار مانده‌اند و اکنون از گردشگران میزبانی می‌کنند، میراثی از همین جایگاه و باور فرهنگی و تمدنی‌اند؛ از سرو چهار هزار و ۵۰۰ ساله ابرکوه گرفته تا درخت ارس دو هزار و ۵۰۰ ساله‌ای که همچنان ایستاده‌ است.

مصطفی خوشنویس، پژوهشگر میراث طبیعی، این درختان را «گنجینه‌های زنده» می‌داند و معتقد است ایران می‌تواند با اتکا به آن‌ها، به یکی از قطب‌های جهانی طبیعت‌گردی بدل شود. به گفته او، تاکنون در استان البرز ۴۰ درخت کهنسال شناسایی و در سراسر ایران نیز بیش از ۲۰۰ درخت باستانی از ۶۰ گونه متفاوت ثبت شده است؛ تنوعی که جایگاه ایران را در میان کشورهای جهان کم‌نظیر می‌کند.

به گزارش روزنامه پیام ما، با وجود این میزان اهمیت، مسیر حفاظت از این گنجینه‌ها با چالش‌های جدی روبرو است. کارشناسان بر این باورند که روش‌هایی همچون فنس‌کشی، همانند آنچه برای سرو هرزویل انجام شد، نه تنها موثر نیست، بلکه به آلودگی بصری و بازاریابی معکوس منجر می‌شود. راه‌حل اصلی آموزش و فرهنگ‌سازی از سنین پایین است. کودکان باید از همان مهدکودک بیاموزند که حتی یک بوته کوچک گون می‌تواند حاصل ده‌ها سال تلاش طبیعت باشد. رسانه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد نیز در نهادینه کردن این فرهنگ، نقشی تعیین‌کننده دارند.

سرو ابرکوه، یادگار ایستاده زرتشت در یزد

سرو ابرکوه، کهن‌ترین موجود زنده ایران و از قدیمی‌ترین درختان جهان، بیش از چهار هزار سال عمر دارد. این درخت افسانه‌ای که به «سرو زرتشت» نیز معروف است، در شهر ابرکوه یزد واقع شده و نمادی از جاودانگی، استواری و پایداری به شمار می‌رود. باور عموم بر این است که این درخت به دست زرتشت پیامبر کاشته شد یا دست‌کم در روزگار او نماد گسترش دین بهی بود. این پیوند تاریخی و معنوی سرو ابرکوه را به یکی از مقدس‌ترین درختان ایران بدل کرده است.

این سرو شگفت‌انگیز با ارتفاعی حدود ۲۵ متر و محیط تنه‌ای بیش از ۱۱ متر، نه‌تنها از منظر طبیعی و زیست‌شناختی بی‌مانند است، بلکه در متون تاریخی و سفرنامه‌ها نیز بارها از آن یاد شده است. ابن بطوطه، جهانگرد قرن هشتم هجری، در سفرنامه‌اش سرو ابرکوه را وصف کرده و آن را «درختی عظیم و کهنسال که مردمان اطراف با احترام و تقدس به آن می‌نگرند»، دانسته است. حتی در دوره ایلخانی، این درخت به‌عنوان یک نشانه جغرافیایی و طبیعی در مسیر کاروان‌ها موردتوجه قرار داشت.

سرو ابرکوه علاوه بر اهمیت تاریخی و اساطیری، از منظر علمی نیز جایگاهی ویژه دارد. پژوهشگران علوم گیاهی و زیست‌محیطی آن را یک «میراث ژنتیکی زنده» می‌دانند که راز ماندگاری‌اش در شرایط سخت اقلیمی کویر می‌تواند برای تحقیقات مرتبط با مقاومت گیاهان در برابر خشکی و تغییرات اقلیمی پاسخ‌های ارزشمندی داشته باشد.

امروزه این درخت شگفت‌انگیز به‌عنوان یک اثر طبیعی ملی در فهرست میراث طبیعی ایران ثبت شده است و یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری استان یزد به شمار می‌رود و هر سال هزاران گردشگر داخلی و خارجی برای دیدن آن راهی ابرکوه می‌شوند.

ارس شهرستانک، محور «کهن‌دارنگری»

بر اساس گزارش روزنامه پیام ما، درخت ارس دو هزار و ۵۰۰ ساله‌ علاوه بر آنکه مقصدی محبوب برای طبیعت‌گردان و کوهنوردان است، از منظر زیست‌شناسی و دیرینه‌شناسی نیز ارزش فراوانی دارد. مطالعات ژنتیکی نشان داده‌اند که ارس شهرستانک ذخیره‌ای بی‌همتا از تنوع ژنتیکی گونه‌های بومی ایران است و به کمک علم دندروکرونولوژی (تاریخ‌نگاری رویشی)، حلقه‌های رشد آن می‌توانند از اقلیم، تغییرات محیطی و تاریخ طبیعی منطقه در طول قرن‌ها سرنخ‌هایی ارزشمند ارائه دهند.

ارزش این درخت تنها به عمر شگفت‌انگیز آن محدود نمی‌شود. ارس شهرستانک که در گروه ارس‌های ماده جای دارد، پس از دو دهه مطالعه، امکان تکثیر موفقیت‌آمیز یافته است؛ دستاوردی مهم که می‌تواند در حفاظت و گسترش این گونه ارزشمند نقشی اساسی ایفا کند.

امروز این درخت نه فقط یک میراث طبیعی، بلکه محوری برای شاخه‌ای نوظهور از اکوتوریسم با عنوان «کهن‌دارنگری» است؛ رویکردی که بر معرفی، حفاظت و بهره‌برداری گردشگری پایدار از درختان کهنسال متمرکز است.

چنار کهنسال کیذقان در خراسان رضوی

چنار کیذقان در شهرستان سبزوار با بیش از دو هزار و ۵۰۰ سال قدمت، از قدیمی‌ترین درختان چنار جهان به شمار می‌رود. این درخت عظیم با تنه‌ای به قطر حدود شش متر، ارتفاعی نزدیک به ۲۰ تا ۲۲ متر و محیطی نزدیک به ۲۸ متر، شگفتی طبیعی کم‌نظیری است که در ضلع جنوبی استخر عمومی روستای کیذقان قرار دارد. گستره سایه‌انداز آن در طلوع و غروب بیش از ۲۰۰ متر و هنگام ظهر بین ۱۰ تا ۲۰ متر براورد می‌شود؛ ویژگی‌ که آن را به پناهگاهی طبیعی برای ساکنان محلی بدل کرده است.

چنار کیذقان تنها یک پدیده طبیعی نیست و در فرهنگ و تاریخ منطقه هم جایگاهی عمیق دارد. در تاریخ بیهقی که در قرن ششم هجری نوشته‌شده، از این درخت به‌عنوان «کهنسال‌ترین موجود زنده خراسان» یاد شده است. همین جایگاه تاریخی موجب شد که این درخت به‌عنوان یک اثر طبیعی ملی در فهرست میراث کشور ثبت شود.

پژوهشگران پیشینه اساطیری روستای کیذقان را نیز با این درخت پیوند می‌دهند. بر اساس تقسیم‌بندی فردوسی در شاهنامه، ریشه نام کیذقان به دوره کیانیان بازمی‌گردد؛ «کی» در زبان پهلوی به معنای پادشاه است. ارنست هرتسفلد، ایران‌شناس برجسته، معتقد است دوره کیانیان در شاهنامه با دوره مادها در تاریخ ایران هم‌زمان بوده است.

چنار کیذقان در کنار دیگر درختان اسطوره‌ای و تاریخی خراسان مانند سرو فریومد و سرو کاشمر که بنا بر روایت ابوالحسن بیهقی عمرشان بیش از هزار و ۵۰۰ سال بود و به دستور خلفای عباسی قطع شدند و نیز سرو کمیز داورزن با قدمتی نزدیک به دو هزار سال، بخشی از سنت دیرپای تقدس درختان در فرهنگ ایرانی را آشکار می‌کند.

سرو هرزویل گیلان

در روستای هرزویل، نزدیکی منجیل، سرو باشکوهی با قدمتی هزار سال قرار دارد. این درخت که در سفرنامه‌های تاریخی و آثار ادبی از جمله نوشته‌های محمدعلی جمالزاده از آن یاد شده، نماد سرسبزی و پایداری شمال ایران است. ناصرالدین‌شاه در سفرنامه‌اش به اروپا برای بار دوم از هرزویل یاد کرده است: «در سایه این درخت غول‌پیکر عصرانه خوردیم و موزیکانت‌ها که در لای شاخ‌وبرگ درخت مخفی شده بودند، نغمات دلپذیر نواختند و ما تعجب کردیم.»

در سفرنامه ناصرخسرو نیز از روستای هرزویل یاد شده است. این درخت علاوه بر ارزش طبیعی، جایگاهی فرهنگی دارد و هر سال گردشگران بسیاری برای دیدنش راهی گیلان می‌شوند.

درخت انجیر معابد قشم

درختان انجیر معابد یا لور با ریشه‌های هوایی و تنه‌های پیچ‌خورده‌، در جزیره قشم به شکلی افسانه‌ای جلوه می‌کند. قدمت قدیمی‌ترین درخت انجیر معابد در ایران حدود ۶۰۰ سال براورد می‌شود و به نظر می‌رسد این گونه درختان در دوران ایلخانی یا تیموری به ایران راه یافته‌اند. این درختان در باورهای محلی مقدس شمرده می‌شوند. سایه‌سار گسترده و فرم منحصربه‌فرد آن‌ها انجیر معابد را به یکی از نمادهای طبیعی جنوب ایران تبدیل کرده است؛ جایی که گردشگران در کنار تجربه طبیعت، با فرهنگ بومی نیز پیوند می‌خورند.