گزارش ها حاکی از این است که مردم موادی را مصرف میکنند که به آنها قدرت مافوق بشری می دهد، باعث ایجاد میل به تهاجم شدید در آنها میشود، احساس درد را در آنها از بین میبرد،… و باعث ایجاد بوی بد در آنها میشود. اینها ممکن است شبیه تیتر یک انیمیشن جدید B به نظر برسد، اما اگرچه مضحک است، ولی باید باور کنید که اینها اثرات انواعی از مخدرها (از جمله نوعی که دارای نام عجیب "غبار میمون" است)، میباشد. به نظر میرسد آنچه گفته شد توهمی بیش نیست اما در عوض، گفته میشود که آنها عامل ایجاد "یک بحران بهداشت عمومی" هستند.
پوشش رسانهای اپیدمیک در منطقه وسط بریتانیا (Midland) حاکی از این است که براساس گزارش پلیس استافوردشایر، 950 مورد نگران کننده از مصرف غبار میمون طی سه ماه مشاهده شده است. از ژانویه تا به حال خدمات آمبولانس Midland بیش از 299 بار به دلیل مشکلات مرتبط با مواد مخدر فراخوانده شدهاند، و کادر پزشکی شاهد صحنههای وحشتناکی از اثرات وابسته به مواد مخدر در "شب مردگان زنده" بودهاند. استفاده کنندگان این گونه مواد در داخل ترافیک دویده و یا از ساختمان ها بالا می دوند یا از آنها به پایین میپرند. یکی از افسران پلیس تجربه تلاش جهت مهار یکی از این افراد را به این تشبيه میکند که "گویی شما با کسانی روبرو هستید که انگار (شخصیت تخیلی) هالک شگفت انگیز هستند".
مواد روانگردان به عنوان "مخرب خانواده" نامیده میشوند که دلیل آن، نقش برجسته آن ها در موارد سوء مصرف مواد در والدین است. این موارد حدود یک سوم از تمام گزارشات رسیده به بخش خدمات کودکان در شورای ايالتي استافوردشایر را شامل میشود. این موارد همچنین هزینهای بالغ بر ميليونها پوند را نیز بر این شورا تحمیل میکند و در صورت عدم انجام مداخله موثر، امکان دارد ميليونها پوند دیگر هم به این هزینهها اضافه شود.
عوارض استفاده از این مخدرها هیچگاه کاملا از بین نخواهد رفت. واکنش به غبار میمون (نام مصطلح برای گروه B محرکهای کاتیونی متیلن دیاکسی- آلفا-پیرولیدینوهگزیوفنون یا MDPHP) ممکن است شامل پارانویا (بدگمانی) و توهم باشد. با این حال، لازم به ذکر است که ادعاهای عجیب، اغراق آمیز، و ترسناکی نیز در مورد این مساله منتشر شده است.
ترسهای اخلاقی در مورد مواد مخدر، گمراهکننده هستند و باعث ایجاد تیترهای احساسی در مورد واکنشهای شدید نسبت به این مواد که اغلب اسامی عجیب و غریب و خاص دارند (مانند "کروکودیل" به دلیل خاصیت آن در خوردگی گوشت بدن، "فلفل" که گزارش شده می تواند مردم بریتانیا را به زامبی تبدیل کند، و..) ، می شود. طی حداقل یک دهه گذشته، ما جذب مواد مخدری شدهایم که در عين حال از آن میترسیم.
آغاز قرن بیستم با حجم بالایی از بیگانه ستیزی و احساسات ضد چینی مرتبط با مواد مخدر همراه بوده است. روزنامهها و حتی مراکز محلی مقالاتی درباره "خطر زرد" منتشر کردند و وقتی که نشریات پرداختن به مساله تریاک چینی را در ونکوور به اوج خود رساندند، اقدامات همزمانی نیز در کانادا صورت گرفت.
رئیس جمهور نیکسون، کسی که "جنگ مواد مخدر" را آغاز کرد، از این ترس و تعصب بر علیه سیاهپوستان استفاده کرد و باعث شد که در 1970 عده زیادی از مردم ظالمانه و با بیعدالتی جوامع خاصی را هدف قرار دهند. با وجود این که نسبت استفاده از ماريوانا در میان سفید پوستان و سیاهپوستان تقریبا برابر بود، اما میزان بازداشت سیاهپوستان بیشتر از سفید پوستان بود.
بسیار ساده لوحانه است که تنها رسانه را جهت ایجاد چنین نگرانی مقصر بدانیم، و همانطور که کارهای نیکسون نشان داد، ترس از مواد مخدر یک سلاح قدرتمند در جنگ موادمخدر است. تجارت نیزتمایل زیادی به ایجاد وحشت از موادمخدر دارد. تعداد بسیار زیاد آمریکاییهای معتاد به تریاک خاطر نشان کردند که شرکتهای دارویی هم شکارچی و هم گرداننده این تراژدی هستند.
تجارت موفق این مواد مخدر باعث معتادشدن ميليونها فرد جدید میشود. در نتیجه، صدها نفر در هر هفته در اثر مصرف مقادیر بالای مواد مخدر میمیرند، در حالیکه آنها را می توان با موفقیت و با استفاده از پادزهر ماده مخدر نجات داد. با افزایش تقاضا و طی یک حرکت کلاسیک، قیمت این مواد بدون هیچ منطقی به جز سودبردن از بدبختی دیگران، حداقل دوبرابر شده است.
برخی وحشت از مخدرها برمبنای شواهد علمی است اما اغلب داستان را بطور کامل بیان نمیکند. وقتی تیترهای مرتبط با مرگ در اثر افزایش مقدار مخدرات در کارکنان اورژانس که با افرادی خودشان در اثر استفاده بیش از حد فنتانیل و کارفنتانیل دچار مسمومیت شده بودند، شروع به پراکنده شدن کرد، این احتمال در ابتدا باورکردنی به نظر میرسید؛ به خصوص وقتی که نشان داده شد که توانایی این مخدرات 100 برابر بیش از مخدرات خانواده تریاک است.
بیشتر شواهد درباره قدرت این مواد حاصل مطالعات حیوانی است. بنابراین، اگرچه استنشاق کارفنتانیل در یک قفس بسته ممکن است باعث مرگ موش شود، اما احتمال کشتن یک انسان بسیار کم است.
این موضوع از این جهت اهمیت دارد که ممکن است باعث تاخیر یا خودداری در انجام خدمات اورژانس به فردی شود که نیاز به درمان سریع دارد. علاوهبراین، بیشتر داستانهای مرتبط با موادمخدر براساس چیزی است که یک نفر فکر می کند می تواند توسط آنها ایجاد شود، نه چیزی که مطالعات واقعی روی دارو نشان دادهاند. این روش تقریبا کاملی جهت اطمينان از این است که جامعه دچار سوءتفاهم شده و اطلاعات غلطی دریافت میکند.
جای تعجب نیست، چون دروغ نقش بسیار مهمی در مساله وحشت از موادمخدر دارد. چنین افسانه های کمک می کند این عقیده حفظ شود که همه مصرفکنندگان مواد مخدر در چشم جامعه یکسان نباشند و اینکه جایگاه خاصی در جهنم برای گروهای خاصی از آنها وجود دارد. به خصوص، وحشت از مواد مخدر می تواند به گروه های جنسیتی خطرناک فشار آورد، ترس را تشدید کند و باعث تعصب درباره فرقههای خاص شود.
هیچ گروهی به قدر زنان بارداری که مواد مخدر مصرف میکنند از این مساله آسیب نمیبینند. براساس مطالعات، حس شرمندگی یکی از بزرگترین موانع برای درمان موثر زنانی است که به صورت قانونی یا غیرقانونی در طی بارداری مواد مصرف میکنند. تحقیقات نشان داده است که بسیاری از زنان باردار، در مراکز بهداشتی به جای دریافت مراقبتهای حمایتی، احساس ناخوشایند قضاوتشدگی دارند که آنها را دچار تردید میکند که چه زمانی اولین گام برای درمان شدن را بردارند. با توجه به سه نوزادی که هر روز در انگلستان با سندرم الکل نوزادی (یا عقبماندگی) به دنیا میآیند، لازم است که این شرمندگی شکسته شده و دورنمای ورود به مرحله درمان برای این زنان ترس کمتری داشته باشد.
جسیکا سوتگیت، مسئول سیاستگذاری برای زنان و دختران در خطر در Agenda، می گوید: زنانی که مواد مخدر مصرف میکنند و به خصوص زنان باردار و مادران امروزه بسیار سخت تر تحت قضاوت قرار میگیرند که به دلیل نگاه جامعه درباره چگونگی رفتار یک زن است. این احساس خجالت و شرمندگی، در کنار این موضوع که مراکز ارائه خدمات اعتیاد که جمعیت غالب آن ها مردان هستند جاهای خوشایندی نیستند، و ترس از اینکه فرزندانشان از آنها گرفته شوند، به این معنی است که زنان گاهی راضی به دریافت کمک نمیشوند.
"با اینکه یک هراس عمومی ممکن است باعث افزایش جدی گرفتن اعتیاد به عنوان یک مساله شود اما این لزوما به معنای افزایش حمایت نیست، و این موضوع باعث نمیشود که کمک گرفتن از جامعه برای این زنان آسانتر شود. حتی ممکن است که دستیابی به کمک را به دلیل ایجاد احساس شرم در آنها دشوارتر کند. ما باید فراتر از سرتیترها حرکت کرده و نشان دهیم که چه طیف گستردهای از دلایل باعث شده تا زنان از مواد مخدر استفاده کنند، که اغلب شیوهای برای مواجهه با آسیب و سوءاستفاده نیز هست، و نیز اطمینان حاصل کنیم که حمایت کافی از آنها برای ساخت یک زندگی جدید انجام می شود."
به طور مشابه، هراس ها باعث ایجاد مجموعه ترسهای حاصل از اطلاعات غلط و بی مورد مرتبط با مشکلات سلامت ذهنی میشود که در مطالب فوق قابل مشاهده است. غبار میمون ارتباط قوی با ناپایداری، غیرقابل پیشبینی بودن، روان پریشی، تغییرات خلق و خو، و تهاجم دارد. استفاده از ترکیب های پیچیده مواد مخدر و مشکلات سلامتی ذهنی تنها نقص نیستند بلکه ممکن است خطرناک باشند. این باعث تشدید شرمندگی شده و پیام را منتشر میکند که منطقی است تا از کسانی که ممکن است دچار روان پریشی باشند، هراس داشته باشم، چون این افراد ذاتا خطرناک و ناپایدار هستند.
افراد بی خانمان، گروه دیگری هستند که در معرض خطر قرار داشته و یکی از حساس ترین گروه ها در جامعه را تشکیل می دهند. این موضوع به این دلیل است که آنها در صحنه دید هستند، به خصوص زمانی که تحت تاثیر موادمخدر قرار دارند. برخلاف بیشتر ما که می توانیم زمانی که در حال آسیب پذیری باشیم یک حریم شخصی و پناهگاهی برای خود داشته باشیم، افراد بی خانمان این امکانات را ندارند و هنگامی که هنوز تأثیر مواد قرار دارند در معرض دید عموم می باشند. انتشار تصاویر و داستانهای حاصل از این حالت به تلاش برخی برای اینکه نشان دهند افرادی که در خیابان می خوابند انسان نیستند کمک بیشتری میکند، و به بحث پیرامون مخالفت با دادن پول به این افراد جنبه درستی می دهد. به راحتی همه این مساله را نادیده میگیرند که در حقیقت، موادمخدر تسکینی برای این افراد است و یک راه فرار موقت برای کسانی فراهم میکند که دلایل کمی برای امیدواری دارند و افکار و احساسات غیرقابل تحملی را تجربه میکنند.
در حقیقت، هراس از مواد مخدر میتواند آسیب واقعی برای سلامتی باشد، چون مشکلات ریشهای اعتیاد را از نظر دور می کند. بسیاری از افراد به دليل سعی در رفع همین مشکلات است که از مواد مخدر استفاده میکنند. واکنش اخیر سیاستمداران و دیگر افراد صاحب قدرت نسبت به هراس از مواد مخدر، موید این مطلب است. به جای بحث در مورد علل مشکلساز ریشهای استفاده از موادمخدر، آنها ترجیح میدهند که به صحبت در مورد تحریمهای محکمتر علیه کسانی بپردازند که از این مواد استفاده میکنند، یا از مطالعات بر روی بسته های تحقیقاتی حرف بزنند که قادر به تشخیص اعتياد در زندانها هستند.
آویناش تارور، کارمند سیاستگذاری در مؤسسه خیریه "ریلیز" در بخش قوانین مرتبط با مواد مخدر، با این نظر موافق بوده و از گزارش ها و سخنان سیاسی حرف میزند که هشدار در مورد استفاده از مواد مخدر را با شیوه های نادرستی مطرح می کنند تا مساله درمان ناکافی را توجیه کند. او توضیح میدهد که "در منابع مرتبط با استفاده از موادمخدر از یک اصطلاح فانتزی به عنوان" زامبی" و" قارچ" برای توصیف این افراد استفاده شده است که می تواند باعث تشدید احساس شرمندگی در افرادی شود که از این مواد استفاده میکنند." اینکار در عوض باعث میشود که افراد حساسی که در حاشيه قرار میگیرند (شامل افراد بیخانمان و کسانی که سلامت ذهنی آنها دچار مشکل است) از جستجو برای یافتن کمک چشمپوشی کرده و آسیبهای بالقوه مرتبط با استفاده از مواد مخدر در آن ها افزایش یابد.
" چنین هراسهای اخلاقی همچنین با نقل قول های همچون" افرادی که موادمخدر استفاده میکنند ذاتا مشکل اخلاقی دارند" مرتبط می باشند تا اعمال مجازات های سخت علیه افراد قانون شکن را توجیه کند و باعث قطع خدمات اورژانس به این افراد شود. کسانی که از مواد مخدر استفاده میکنند شایستگی دریافت درمان را به گونه ای دارند تا مراتب انسانیت و احساسات در آن، رعایت شود نه این که نادیده گرفته شده و یا از جامعه طرد شوند."
اما این تنها اثری نیست که وحشت از مواد مخدر می تواند بر تفکر و سیاست داشته باشد. این مساله میتواند منجر به آسیبهای بیشتر به سلامت این افراد شود چون تلاش کمی برای تولید یک داروی جدید و اقدامات درمانی در مورد برخی از شرایط مرتبط با داروهای روانگردان انجام میگیرد. پذیرفتن این نکته که یک داروی روانگردان مانند LSD یا کتامین ممکن است برخی اثرات درمانی نیز داشته باشد به این معنی است که این دیدگاه دیرینه باید رد شود که این داروها خطرناک هستند. بیشتر این موارد به این دلیل اتفاق افتاده است که سیاستمداران تنها می توانند به یک مسیر دو سویه در مورد داروها فکر کنند: آنهایی که خوبند و آنهایی که بد هستند. بنابراین هیچ دانشی برای ایجاد سیاستهای آگاهانه مورد استفاده قرار نگرفته است.
همچنین عوارض پیچیده و ناخواسته ای ممکن است درباره ترس استفاده از موادمخدر وجود داشته باشد. به جای دور کردن افراد از مواد مخدر، این ترس ها ممکن است برخی را به سمت استفاده از موادمخدر سوق دهد که احتمالا در حالت طبیعی این کار را نمیکردند. همه ما تحمل یا معیار یکسانی برای خطرات نداریم. برخی از افراد به سمت خطرات جذب میشوند و دیگران ممکن است فکر کنند که چیزی برای از دست دادن ندارند.
بنابراین مشکل اینجاست که حس شگفتی افراد، هنگام شنیدن داستان های مرتبط با مواد مخدر با تجربیاتی که تا به حال داشتهاند هیچ شباهتی ندارد. اگر هراس از مواد مخدر توسط سیاستمداران و کارمندان سلامت مورد حمایت قرار بگیرد، احتمال کمتری وجود دارد که این افراد به هشدارهای بعدی گوش داده و جلوی آسیب به آنها گرفته شود.
بدون در نظر داشت نوع ماده مخدر، برخی از عناصر اصلی که منجر به ایجاد هراس از مواد مخدر می شود بدین قرار است:
ماده باید عجیب و غریب یا ترسناک بهنظر برسد.
باید اثرات عجیب و غریب ایجاد کند.
نباید منتظر گزارش سمشناسی در خصوص تایید این نکته ماند که این ماده مخدر واقعا چیست
گفته شود که همه ما به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در خطر هستیم.
یک مورد مثال کافی است.
باید گزارش شامل گروهی باشد که در حاشیه قرار دارند.
بنابراین بهرغم اینکه ترس از مواد مخدر کم و زیاد میشود، زمینه آن ثابت است: این ها افرادی هستند که نیاز به حمایت و همدردی دارند. ترس از مواد مخدر به آرامی این مساله را از نظر دور می کند، اما در واقعیت امر مساله به این حد فریبنده نیست.
هزینه درمان دارویی نزدیک به 162 میلیون پوند (یا 18 درصد) از بودجه انگلستان از سال 2013 تا 2014 را صرف خود کرده است. به این آمار تکاندهنده، مجموعه ای از حقایق دیگر مانند تعداد افرادی که در نتیجه استفاده از موادمخدر در سطح کشور می میرند (3.756 مرگ مرتبط با استفاده از موادمخدر در 2017 ثبت شده است) را باید اضافه کرد.
آنچه واقعیت را هشدار دهنده تر میکند این است که تعداد کمتری از مردم نسبت به دهه قبل از موادمخدر به صورت منظم استفاده میکنند (کاهش از 5.4 درصد جمعیت در سال 2007-2008 به 4.3 درصد در سال 2017-2018). با این حال، تعداد افرادی که به دنبال درمان خود هستند از 265832 نفر در سال 2007-2008، به 279973 نفر رسیده است. هنوز این خدمات درمانی گزینه واقع بینانه ای برای همه افراد نیست، زیرا ممکن است به دست آوردن یک نسخه متادون مدت بیش از 3 هفته وقت تلف و هزینه خدمات بهداشتی ملی برای هر تخت در این مراکز بازپروری در سطح نگرانکنندهای قرار دارد.
شرکتهای تهیه کننده دارو های ضد اعتیاد زمان کافی برای انتظار کشیدن ندارند، آنها از شما میخواهند که داستان شخصی و عمیقا دردناک اعتیاد خود را چندین بار و از طریق چندین فرد مختلف دوباره تکرار کنید. داروهای ضد اعتیاد و منابع تامین آن ها به گونه ای طراحی شده که عدم انطباق اجتماعی، روانی و جسمی فرد را کم کند.
جای تعجب نیست که بسیاری از افراد خود دنبال راه های حل می گردند تا از مشکلاتی که به صورت موقت و یا دایمی دارند رهایی یابند. بنابراین، اگرچه تعداد عمومی مصرفکنندگان موادمخدر کاهش یافته است، اما این آمار گروه کوچکی از افراد است که سعی دارند درمان را مخفی نگهدارند. با موجودیت موادی مثل غبار میمون که با قیمتی بسیار کمتر از هروئین به فروش می رسد، جای تعجب نیست که استفاده از این مواد در گروه های ضعیف تر برای مدت بیشتری رواج داشته باشد.
هر چند این پیشبینی احمقانه به نظر می رسد اما در آینده نزدیک هراس جدیدی از موادمخدر به وجود خواهد آمد. این هراس، وحشت ما را بیشتر می کند و گروهی از مردم محروم جامعه را مورد نکوهش قرار خواهد داد.
افزون بر آن، این مسئله باعث می شود تا به جای این که پاسخی برای این پرسش دشوار که چرا افراد یاد شده در ابتدا به دنبال مواد مخدر بودند، ارائه شود، مجازات بیشتری برای آن ها درخواست شود.
© The Independent