در ۲۳ اوت ۱۹۸۲ و در جریان تهاجم اسرائیل به لبنان، مجلس نمایندگان لبنان بشیر جمیل را بهعنوان رئیسجمهوری کشور انتخاب کرد، اما او در ۱۴ سپتامبر همان سال و قبل از اینکه سوگند وفاداری یاد کند، با انفجار بمبی در نزدیکی دفتر کارش در منطقه اشرفیه بیروت ترور شد. سپس براساس کیفرخواست قضایی مشخص شد که حبیب شرتونی، یکی از اعضای «حزب ناسیونالیست سوریه» (مورد حمایت حافظ اسد) مسئول این عملیات بوده است. هرچند بشیر جمیل از دیدگاه «محور مقاومت» شخصیتی «جنجالبرانگیز» محسوب میشود، اما امروز همه فرقهها و گروههای «میهنپرست» لبنانی او را نمادی ملی میدانند و بر این باورند که «رویای» تاسیس لبنان با ترور بشیر جمیل بر باد رفت.
در همان سال که بشیر جمیل ترور شد، حزبالله پا به عرصه ظهور گذاشت. پس از تهاجم اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ که به اشغال جنوب آن کشور منجر شد، ایده تاسیس «حزبالله» در میان روحانیون لبنانی که در نجف تحصیل کرده بودند و پس از انقلاب ۱۹۷۹، از الگوی خمینی پیروی میکردند، به وجود آمد. بنیانگذاران، این حزب را به نامی که خمینی انتخاب کرده بود، یعنی «حزبالله» مسمی کردند تا طیف وسیعی از گروههای مسلح شیعی لبنان را زیر یک سقف گردهم آورند. بودجه این حزب را رژیم ایران تامین میکرد و گروهی متشکل از ۱۵۰۰ تن از افسران سپاه پاسداران که با اجازه دولت سوریه که در آن زمان لبنان را اشغال کرده بود از ایران آمده بودند، نیروهای حزبالله را آموزش میداد و امور آنها را سازماندهی میکرد.
در واقع، تاریخ معاصر لبنان شاهد دو ماجرای سرنوشتساز بود که از زمان وقوع آنها حدود ۴۰ سال میگذرد. چهار دهه پیش «رویای ساختن لبنان جدید» بر باد رفت و این فاجعه، پروژه ایجاد دولت و مفهوم استقلال و آزادی را نیز با خود به فنا داد. در سال ۱۹۸۱ بشیر جمیل گفت: «حتی اگر واتیکان، مصر، سوریه و آمریکا بخواهند در لبنان رئیسجمهوری به قدرت رسد که ما نمیخواهیم، آن شخص هرگز به قدرت نخواهد رسید». بشیر جمیل رئیسجمهوری بود که برای حفظ استقلال و حاکمیت کشور با کسانی که بهدنبال چندپارگی لبنان بودند، بهشدت مبارزه کرد. پس از ترور بشیر جمیل، جنگ داخلی آغاز شد و ۸ سال ادامه یافت. با پایان جنگ، حکومت دمشق بهمدت ۱۵ سال بیروت را اشغال کرد و پوششی قوی برای حزبالله فراهم کرد. پس از سال ۱۹۹۰، حزبالله در سایه پوششی که دمشق برای آن فراهم کرده بود، درصدد گسترش نفوذ در درون نهادهای دولتی برآمد و برای اینکه کشور را در کنترل خود داشته باشد، تسلیحات خود را افزایش داد و سرانجام تهران را جایگزین دمشق کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
۴۰ سال پس از ترور بشیر جمیل و تاسیس حزبالله، آرزوی حزبالله تحقق یافت؛ زیرا هم طرح دولت-ملتسازی از بین رفت و هم حاکمیت حزبالله بر حاکمیت دولت لبنان چیره شد.
لبنان که در گذشته «دروازه شرق و غرب» محسوب میشد، درنتیجه عملکرد حزبالله و سیاستمداران فاسدی که از آن اطاعت کردند، به جزیرهای آسیبدیده و منزوی از جهان عرب و جامعه جهانی تبدیل شده است. لبنان دیگر «سوئیس خاورمیانه» نیست و جایگاه ارزشمند خود را در اروپا و آمریکا از دست داده است.
حزبالله سیاست خصمانهای را درقبال همسایگان خود در پیش گرفت و مردم سوریه، یمن و عراق را مورد تهاجم قرار داد و این کشورها را به سکویی برای حمله به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تبدیل کرد، درحالیکه بیش از نیم میلیون شهروند لبنانی در این کشورها کار و زندگی میکنند. این سازمان علاوهبر قاچاق مواد مخدر و مشارکت در جنایتهای سازمانیافته، در کشورهای اروپایی و آمریکا دست به عملیاتهایی میزند که از دید کشورهای یادشده، تروریسم تلقی میشود.
در داخل کشور، مردم لبنان تحت حاکمیت یک حزب زندگی میکنند و این حزب کنترل کشور را در دست دارد. به همین دلیل، مردم با بحران اقتصادی بیسابقهای مواجهاند که ناشی از فساد مافیای سیاسی و شبهنظامیان حزبالله است که اختیارات دولت را سلب کردهاند. ارزش لیره لبنان به پایینترین سطح رسیده است، بیماران در دروازههای بیمارستانها جان میدهند، جوانان لبنان با استفاده از «قایقهای مرگ» از کشور فرار میکنند، کودکان از رفتن به مدرسه محروماند، افراد سالمند جامعه به کمترین داروی مورد نیازشان دسترسی ندارند و بیروت بهطور کامل در تاریکی فرو رفته است.
درحالیکه اقتصاد از سیاست جداییناپذیر است، اقدام فوری که لبنان در حال حاضر به آن نیاز دارد، کاهش قدرت حزبالله و کوتاهکردن دست رهبران این سازمان از بازی با سرنوشت ملت است تا هر دولتی که در آینده روی کار میآید، قادر به انجام اصلاحات باشد و بتواند با راهاندازی پروژههای ملی و دولتی که بشیر جمیل و سایر شهروندان لبنان آرزوی اجرای آنها را داشتند، فقر و ناهنجاری را ریشهکن کند.
در حال حاضر در لبنان نه رئیسجمهوری وجود دارد و نه نخستوزیر و دولت کنونی یک دولت موقت است، علاوهبر این، رئیس مجلس نمایندگان نیز فردی وابسته به حزبالله است که از سی سال پیش، ریاست مجلس را در انحصار خود گرفته است.
لبنان امروز در وضعیتی قرار دارد که ناشی از پیروزی یک پروژه بر پروژه دیگر است. در پروژه اول، چهل سال پیش رئیسجمهوری که قصد داشت کشور را بسازد، ترور شد و در پروژه دوم، حزبالله پا به عرصه وجود گذاشت تا کشور و ملت را به نابودی بکشاند.
بنابراین، تا زمانی که دولت لبنان از چنگ مافیا و شبهنظامیان نجات پیدا نکند، این کشور نمیتواند اعتماد جهان عرب و جامعه بینالمللی را کسب کند تا میلیاردها دلار برای بازسازی و احیای اقتصاد خود به دست آورد. چهل سال از ترور بشیر جمیل میگذرد و امروز نیز کرسی ریاستجمهوری در لبنان خالی است، همچنین چهل سال از تاسیس حزبالله میگذرد و لبنان همچنان در انحصار یک گروه شبهنظامی باقی مانده است.