از اندرونی تا شانزلیزه؛ تاریخچه موی کوتاه زنانه در ایران

 تا اواخر دوره قاجار، موی بلند برای زنان نشان نجابت و زیبایی زنانه بود

حمایت رضا شاه پهلوی از تغییر پوشش زنان ایران که در دوره سلطنت او انجام شد، تاثیری عمیق بر فرهنگ پوشش جامعه ایرانی گذاشت-qajarwomen.org

رنگ، اندازه، آرایش و نمایش موی زنان در طول تاریخ در اغلب فرهنگ‌ها و مذاهب معنایی بسیار فراتر از جنبه‌های زیبایی‌شناختی داشته و دارد. قرن‌های متمادی زنان در آراستن مویشان بیشتر از آنکه از سلیقه شخصی خود را در نظر بگیرند باید معنایی که در اجتماع از آن آرایش و پیرایش برداشت می‌شود را مدنظر قرار می‌دادند.

کوتاه کردن مو یکی از مرزهایی بود که در دنیای مدرن زنان از آن گذشتند و با این گذر از کلیشه‌های معمولی که به آن خواهیم پرداخت، تلاش کردند تا گیسوی خود را تا جای ممکن از قیدوبند فرهنگ و مذهب و سیاست رها کنند.

تا کمتر از ۱۰۰ سال پیش، آیین گیس‌بران که در اساطیر و فرهنگ ایرانی ریشه داشت، هنوز در تاروپود زندگی روزمره تنیده بود؛ به طوری که تا اواخر دوره قاجار، موی بلند برای زنان نشان نجابت و زیبایی زنانه بود و در هر نقش و نگار و نقاشی،‌ زنان با گیس‌های بافته‌ بلند که از جلو با مروارید تزیین می‌شد، دیده می‌شدند اما در دوره پهلوی اول و از پس فرمان «کشف حجاب» رضا شاه، رویارویی جامعه ایران با مد غربی شکل تازه‌ای به خود گرفت و خانواده شاه و درباریان با حضور در مجامع عمومی با شمایلی شیک و غربی و موهای کوتاه زیر کلاه و کت‌ و دامن تازیرزانو، به نوعی شروع‌کننده مسیری نو در مد شدند.

بوی خوش عنبر و موی بلند قجری

موی زن در طول تاریخ ایران همواره عنصری جدانشدنی از او و هویت فردی‌اش بوده است و چه نمادها و نشانه‌ها که در اساطیر ما در این طره‌های مو زندگی نمی‌کنند: صلیبی دو گیسوی مشکین کمند/ در آن مهره آورده با پیچ و بند (اسکندرنامه نظامی)

ارج و بهای گیسوی زن آن‌قدر بود که فقط اگر به یک بیماری سخت مبتلا می‌شد یا سوگوارعزیزی بود دل به کوتاه کردن آن می‌داد و موی کوتاه زن نشانی از بی‌آبرویی، بیماری یا سوگواری به شمار می‌رفت. در این بیت، فردوسی به عزاداری فرنگیس، همسر سیاوش، در مرگ او چنین اشاره می‌کند:

همه بندگان موی کردند باز / فرنگیس مشکین‌کمند دراز 
بُرید و میان را به گیسو بِبَست/  به فندق گل ارغوان را بخَست   

هانرى رنه دالمانى، تاریخ‌نویس و سیاح فرانسوی قرن نوزدهم، در کتاب «از خراسان تا بختیاری» (نشر طاووس/ ۱۳۷۸) درباره آرایش موی زنان در دوره قاجار می‌نویسد: «…زنان عموما گيسوان را برای آراستگی گاهی از وسط سر دو قسمت کرده، قسمتی را به طرف راست و قسمت ديگر را به چپ می‌‌اندازند و روغن معطری به آن‌ها می‌زنند...بعضی هم موهای جلو سر را روی پيشانی انداخته و آن‌ها را با مقراض [قيچی] کوتاه می‌کنند و موهای پشت سر را چندين رشته کرده، مانند حصير می‌‌‌بافند... .»

در پی سفرهای ناصرالدین شاه به غرب، مد غربی از طریق سوغاتی‌های کوچک و بزرگ به دربار ایران رسید. در همه حکومت‌های سلطنتی، زنان دربار الگویی برای زنان جامعه به حساب می‌آیند و وقتی سبکی از پوشش بین زنان دربار رایج می‌شود، پس از مدتی بر سر و تن مردم کوچه و خیابان هم دیده می‌شود.

تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین شاه، از موافقان تغییر پوشش در ایران بود و آزادی زن را در گرو برداشتن نقاب و روبنده صورت می‌دید که به بیرون آمدن زن از خانه و تجربه زندگی متفاوت بیرون از اندرونی شکل تازه‌ای می‌داد.

سبک مد در دوره پهلوی اول و دوم

تغییرات فرهنگ پوشش زنان ایران که در دوره سلطنت رضاشاه انجام شد، تاثیری عمیق بر فرهنگ پوشش جامعه ایرانی گذاشت. این تغییرات باعث شدند زنان ایرانی بیش از گذشته در جامعه حضور داشته باشند و نقش فعال‌‌تری ایفا کنند. همین امر سبب شد توجه جامعه به مد و زیبایی بیشتر جلب شود. در روز ۱۷ دی‌ ۱۳۱۴، تاج‌الملوک آیرملو، همسر رضاشاه و دخترانشان شمس و اشرف، بدون حجاب به دانشسرای تربیت معلم رفتند. این نخستین‌بار بود که خانواده شاه بدون حجاب سنتی در یک جمع عمومی به این شکل حاضر می‌شدند.

در دوره پهلوی دوم، هر یک از همسران شاه در زمان خود به نماد مد و زیبایی در ایران معروف بودند. شهبانو فرح پهلوی همیشه از لباس‌های مد روز استفاده می‌کرد و موهایش را با نیم‌تاج و سربند و کلاه می‌آراست. شهبانو در معرفی مد و زیبایی غربی به جامعه ایران نقش مهمی داشت و مجلاتی که پر از عکس‌های شهبانوی خوش‌پوش ایران بودند، بین زنان دست به دست می‌شدند.

تاثیر هنرمندان و بازیگران زن ایرانی بر رشد و قوام مد در ایران هم بسیار محسوس بود و بازیگران و خوانندگان زن ایرانی همچون گوگوش در همراه شدن جامعه زنان با مد روز دنیا تاثیر بسزایی داشتند. مدل موی کوتاه گوگوشی که برای آن زمان خیلی کوتاه‌تر هم به چشم می‌آمد، به نوعی آغازگر یک جریان جسورانه زنانه بود.

زنان ایرانی سبک پوشش خوانندگان و بازیگران را دنبال می‌کردند و با انواع آراویرا (آرایش غیرروزمره) و راه‌های مختلف آرایش و پیرایش پایبندی‌شان به دنیای مد را نشان می‌دادند. اصطلاح «راه رفتن در شانزلیزه» هنوز حکایت از خوش‌پوشی و آلاگارسون بودن (اصطلاحی برای موی زنان که به سبک موی پسرانه کوتاه می‌شود/ فرهنگ فارسی معین) و آرام و باوقار راه رفتن دارد.

خوش‌پوشی خانواده شاه و درباریان، دسترسی به مجله‌های مد و خیاطی روز، آرایشگاه‌های مملو از عکس‌ مدل‌های پاریسی و لندنی و حضور مستمر فیلم‌های هالیوودی بر پرده سینماها و پوسترهایشان در کوچه‌ خیابان‌های لاله‌زار یک جریان هماهنگ برای تغییر ذائقه مد در ایران را رقم زدند.

راه درازی است سفر از اسطوره و مهاجرت به زندگی مدرن و امروزی. گذر از برخی مراسم و قوانین نوشته و نانوشته در تاریخ به آگاهی و پذیرش تغییر نیاز دارد. محمدرضا شاه جامعه ایران را برای قدم گذاشتن در مسیر تجدد و مدرنیته آماده کرد و همسرش شهبانو هم‌قدم با او برای حفظ میراث‌ ملی و صنایع دستی تلاش می‌کرد.

با این حال صنعت مد در ایران که همچون طفلی نوپا امید به قد کشیدن داشت، با وقوع انقلاب اسلامی تا سال‌ها به تاریکخانه‌ تاریخ پیوست اما باید به جامعه طراحان جوان ایرانی آفرین گفت که با وجود محدودیت‌های بسیار در قانون پوشش ایران، امروز همچون ققنوسی از خاکستر هنر، خلاقیت، طراحی و خیاطی ایرانی برخاسته‌‌اند.

بیشتر از