حماس اولین تصویر از یکی از گروگانهای خود را منتشر کرد. مایا با دست شکستهای که توسط حماس جراحی شده، در ویدیویی که از او درآمده میگوید که دلش برای خانوادهاش تنگ شده.
بشنو از مایا حکایت میکند
وز حماسیها شکایت میکند
کز تل آویو تا مرا آوردهاند
گوشهای در غزّه مخفی کردهاند
دمبدم گویم که آزادم کنند
با «خداحافظ برو» شادم کنند!
لیکن اینها گوششان گویی کر است
یا که تصمیماتشان با «رهبر» است
شنبه بود و روز آسوده ز کار
«گُندی» من توی مطبخ روی بار
ناگهان در شد شکسته با لگد
وای از آن روز بد و آن حال بد
تا بجنبم یا که دریابم چه شد
عدهای جنگنده دیدم دور خود
بی ثمر شد هرچه کردم التماس
این منم حالا گروگان حماس
درد هم البته بر جانم نشست
دور از جان شما دستم شکست
دختری بودم میان اجتماع
کاملاً بیزار از جنگ و نزاع
فارغ از هر ایسم و هر ایستم
دشمن خلق فلسطین نیستم
من نکردم غصب از آنها زمین
یا نبستم راهشان با تانک و مین
آشنا با قصه درد آورم
زانچه کرده با فلسطین، کشورم
هستم از آوارگیها با خبر
باخبر از مردمان در به در
از دل و جان است همدردی من
با فلسطینی ِ رانده از وطن
من خبر دارم نتن یاهو چه کرد
یا که دولتهای پیش از او چه کرد
قطعنامه آنهمه بعد از وتو
هیچیک زانها نشد اجرا، چطو؟
آنچه را شورای امنیت بگفت
دولت اشغالگر هرگز شنفت؟
بعد هم هر روز بامبول جدید
زورگویی های بی رحم و شدید
یک نهال دوستی هم کاشت؟ نه
دست از جنگاوری برداشت؟ نه
دایماً در حال سنگ انداختن
در زمین غصب شهرک ساختن
این میان خلق فلسطین بی پناه
زجرها میدید ناکرده گناه
این حماس اول که آمد در وجود
اینچنین خونخواره و وحشی نبود
بیشتر دکّان کسب و کار بود
رهبرانش را طمع بسیار بود
در پی بدکاری حکام ما
با فلسطین آنهمه جور و جفا
عاقبت از کوره دررفت این حماس
آمد از بهر تلافی یا قصاص!
قطره قطره جمع شد چون خشمشان
موج زد دریای خون در چشمشان
وحشیانه جانب ما تاختند
بمب توی خانهها انداختند
من کنون اینجا اسیر جنگیام
پر ز درد و غصه و دلتنگی ام
همچو من مردان زنان پر شمار
ماندهاند اینجا اسیر انتظار
روزمان با دلهره شب میشود
شب غم فردا مرتب میشود
مردمان غزّه هم مانند ما
در بلاتکلیفی و هول و ولا
ما در اینجا تالی همدیگریم
بابت هر تقّه ازجا میپریم
هردومان حالا گروگان حماس
وز نتن یاهو گرفتار هراس
های آزادی ز ما هم یاد کن
خانوادههای ما را شاد کن
***