نبرد غزه تناقض در گفتار و کردار جامعه جهانی را برملا کرد

تهاجم ویرانگر روسیه به اوکراین، تخریب زیرساخت‌ها و اشغال اراضی یک کشور همسایه با آنچه اسرائیل در غزه انجام می‌دهد، هیچ تفاوتی ندارد

آنچه پس از هفتم اکتبر در نوار غزه رخ می‌دهد، تناقض بین گفتار و کردار جامعه جهانی را به‌وضوح آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که برای اغلب کشورها منافع مهم‌تر از شعارهایی است که درباره حقوق بشر سر می‌دهند و ادعای دفاع از آن را دارند. فاجعه غزه نشان داد کشورهای یادشده برای حفظ منافعشان با اسرائیل می‌توانند به‌آسانی چشمشان را بر نقض حقوق بشر، نقض حقوق ملت‌ها در تعیین سرنوشتشان، نقض حقوق مردم برای مقاومت در برابر نیروی اشغالگر و زیر پا گذاشتن سایر حقوق فردی و اجتماعی، ببندند و سکوت اختیار کنند.

واقعیت این است که تهاجم ویرانگر روسیه به اوکراین، تخریب زیرساخت‌ها و اشغال اراضی یک کشور همسایه با آنچه اسرائیل در غزه انجام می‌دهد، هیچ تفاوتی ندارد. با این حال، ایالات متحده، اروپا و اکثر کشورهای جهان در حالی که روسیه را به‌شدت محکوم می‌کنند، از محکوم کردن حمله اسرائیل به نوار غزه، کشتار غیرنظامیان، تخریب زیرساخت‌ها و وادار کردن فلسطینی‌ها به ترک خانه‌هایشان خودداری می‌کنند. این کشورها وقوع آنچه را در دونتسک، لوهانسک و سایر شهرهای اوکراین غیرقابل‌قبول می‌دانند، در غزه و کرانه باختری مجاز می‌شمارند که این نشان‌دهنده دورویی و کینه‌توزی آن‌ها در برخورد با مردم فلسطین است.

واشنگتن از استفاده مکرر مسکو از حق وتو در شورای امنیت برای حمایت از جنگ روسیه در اوکراین شاکی است و استفاده روسیه از حق وتو را با زشت‌ترین الفاظ توصیف کرده است. کار حتی به جایی رسیده که کشورهای جهان را علیه منشور سازمان ملل متحد و سیستم کنترل شورای امنیت بسیج کرده و خواستار اصلاح روش کار و تغییر تعداد اعضای شورای امنیت شده است. با این حال خود بارها از حق وتو برای حمایت از اسرائیل در جنگ غزه، جلوگیری از ارسال کمک‌ها، خودداری از باز شدن کریدورهای بشردوستانه و حملات اسرائیل به بیمارستان‌ها، مدارس و اماکن مذهبی استفاده کرده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از سوی دیگر، مسکو نیز که همواره به این می‌بالد که هرگاه متحدانش در معرض تهدیدی بزرگ یا کوچک قرار گیرند، حمایت از آن‌ها را در اولویت قرار می‌دهد، از آغاز حمله اسرائیل به نوار غزه هیچ موضع تندی علیه تل‌آویو اتخاذ نکرده و در جریان سفر هیئت حماس به روسیه هم به جای اتخاذ موضع شفاف به منظور حمایت از غیرنظامیان فلسطینی، به هیئت فلسطینی اعلام کرده است که «می‌کوشد از شهروندان روسیه مقیم اسرائیل حمایت کند».

پکن هم به نوبه خود و طبق عادتش برای بی‌طرف ماندن، هیچ موضع صریحی در حمایت از مسئله فلسطین اتخاذ نکرد. چین نمی‌خواهد از یک طرف علیه طرف دیگر حمایت کند و به رغم لزوم جانبداری از استانداردهای انسانی و اخلاقی، ترجیح می‌دهد در این درگیری نیز بی‌طرف بماند.

رهبران بسیاری از کشورهای اروپایی هم که با آغاز جنگ در اوکراین، در برابر روسیه ایستادگی کردند، برای نشان دادن همبستگی با اسرائیل به تل‌آویو رفتند. میزان حمایت غرب از اسرائیل به حدی بالا بود که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، گفت: «رهبران جهان فراتر از آنچه علنی اعلام می‌شود، از من حمایت می‌کنند.»

از سوی دیگر، معیارهای پیروزی بر اسرائیل در «محور مقاومت» هم با پوپولیسم، احساسات و شعارهای پرطنین سنجیده می‌شود و در حالی که تاکنون ده‌ها هزار فلسطینی کشته شده و صدها هزار تن از ساکنان شمال نوار غزه به جنوب آن منتقل شد‌ه‌اند و کلیه زیرساخت‌های حیاتی از جمله بیمارستان‌ها، مدارس و اماکن مذهبی در نوار غزه در نتیجه حملات ارتش اسرائیل ویران شده‌اند، رژیم ایران حتی یک گلوله هم به سمت اسرائیل شلیک نکرده است. تنها اقدام رژیم ایران در این زمینه به حملات گروه‌های شبه‌نظامی نیابتی آن در منطقه محدود می‌شود که عملا هیچ تغییری در میدان نبرد غزه ایجاد نمی‌کند و نمی‌تواند از میزان وحشت و رنجی که فلسطینیان با آن مواجه‌اند، بکاهد.

در واقع، توازن قدرت را نمی‌توان با شلیک پهپاد و موشک یا حمله با چاقو سنجید؛ به‌ویژه اینکه اغلب مردم فلسطین به این حقیقت پی برده‌اند که زمان مبارزه مسلحانه برای حل مسئله فلسطین به پایان رسیده و مقاومت مدنی موثرترین گزینه برای دستیابی به آرمان فلسطین است.

رهبران فلسطین باید از پوپولیسم و ​​شعارهای انقلابی و احساسی دوری کنند و عمل‌گرا باشند. امروز زمان آن فرا رسیده است که ملت فلسطین متوجه رویکرد دوگانه جامعه جهانی و دروغ‌پردازی‌های رژیم ایران باشد و به جای اتکا به جامعه جهانی، ایران یا طرف‌های دیگر، از طریق راه‌حل سیاسی به دنبال دستیابی به آرمان فلسطین باشند.

اسرائیل توانست با بهره‌جویی از عملیات هفتم اکتبر جهان را به نفع خود بسیج کند و حمایت جامعه جهانی را به دست آورد. از این‌رو، فلسطینی‌ها باید بدانند که برای دستیابی به حقوق ملت فلسطین و پایان دادن به منازعه فلسطین و اسرائیل هیچ راهی جز احیای راه‌حل دو کشوری و پرهیز از سلاح و خشونت وجود ندارد.

اگر حماس واقعا خواهان حمایت از منافع فلسطینی‌ها است، باید از صحنه دور شود و به تشکیلات خودگردان فلسطین فرصت دهد تا در سایه واقع‌گرایی با جامعه جهانی وارد تعامل شود و با آغاز مذاکراتی که کشورهای عربی و جامعه جهانی از آن حمایت کنند، روند صلح را از سرگیرد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه