آیا در قیام کربلا و آثار مربوط به آن عناصر حماسی وجود دارد؟

صِرف رنج‎ ‎‏ یا پیروزی نیست که ماجرایی را حماسی می کند، بلکه چگونگی رنج کشیدن و پیروز شدن و هدف این رنج و ‏پیروزی است که ارزش آن را کم و زیاد می‌کند

علت توجه بخشی از مردم ایران به داستان حسین نه حماسی بودن آن، بلکه شرایط تراژیک زندگی خود آن‌ها در تاریخ بوده است-ASAAD NIAZI /AFP

حماسه رخدادی تاریخی و متضمن اعمال پهلوانی است که جامعه آن را در بر دارنده افتخار فردی یا گروهی می‌داند یا اثری است که چنین رخدادی را به تصویر می‌کشد. ادبیات حماسی به‌ نظم یا نثر، و امروزه نمایش و فیلم و اپرا، آن رخداد را روایت می‌کند. با این تعریف، آیا آنچه در روز عاشورا رخ داد حماسه بوده است و مقتل‌ها [شعر یا نثری در مدح و ستایش شهیدان واقعه کربلا] و دیگر گزارش‌های مربوط به حادثه کربلا آثاری حماسی‌اند؟

روحانیت شیعه و مداحان و روضه‌خوانان این مذهب برای درست کردن تاریخ و میراث برای خودشان هر چیزی را که بدان‌ها مربوط می‌شود به درجات عالی ارتقا می‌دهند و از معنای روشن آن تهی می‌کنند تا زمینه‌های مدیریت و سلطه تمامیت‌خواهانه و جهانی‌شان را با فریب افکار عمومی فراهم کنند، همان‌طور که خودشان را دارای بهترین تمدن و دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر می‌دانند و حتی مردمان دیگر کشورها را وحشی می‌خوانند. وقتی انبوه فریب‌ها و دروغ‌های رهبران اسلام‌گرای شیعه را در کنار هم بگذارید، شأن حماسی رخداد و گزارش‌های عاشورا نیز مشخص می‌شود.

همه کشتارهای کودکان و زنان و شهروندان عادی، شلیک به هواپیمای مسافربری، کشتار اسیران جنگی و زندانیان سیاسی، فسادهای نجومی، بمب‌گذاری، گروگان‌گیری ملوانان دیگر کشورها و توفیف کشتی‌ها در آبهای آزاد همگی از حماسه‌های اسلام‌گرایان شیعه در دوران معاصر بوده است. بنابراین، وقتی اسلام‌گرایان شیعه از حماسه سخن می‌گویند، سخن آن‌ها را باید تبلیغات سیاسی توخالی تلقی کرد.

از نگاه اسلام‌گرایان شیعه، آن‌ها از هر چیز خوبی که در عالم وجود دارد یا مردم بدان توجه دارند، مثل علم و اخلاق و ادبیات و تمدن و توسعه و پیشرفت، بهترینش را دارند. برای مثال، متن قرآن را معجزه می‌دانند و این کتاب را شامل و حاوی هر علم و دانشی می‌دانند، در حالی که قرآن دفترچه احوالات شخصیه، خاطرات، و یادداشت‌ها و کپی‌برداری‌ها و بیانیه‌های سیاسی فردی در حیات قبیله‌ای در ۱۵ قرن پیش بوده است. محمد خواست‌ها و منویات خودش را به نام منویات و سخن خداوند به مردم می‌فروخت و اگر کسی آن‌ها را باور نمی‌​کرد یا در برابر باور مقاومت می‌​کرد، محمد او را ترور می​‌کرد.

بنابراین، از اینکه برخی شیعیان ادعای حماسی بودن داستان حسین را داشته باشند نباید تعجب کرد. آن‌ها حتی ادعا دارند که تمدن غربی از آن‌ها گرفته شده و نقش کلیدی آن‌ها در تمدن بشری مغفول مانده است. در میان ادیان و مذاهب موجود، اسلام‌گرایان شیعه از پرمدعاترین و خودحق‌پندارترین‌ها هستند.

حادثه کربلا حماسه نبوده است

بر اساس مخرج مشترک گزارش‌های تاریخی، اثری از حماسه در داستان کربلا دیده نمی‌شود. به پنج دلیل در این مورد اشاره می‌کنم:

۱. رنج کشیدن حسین و خانواده‌اش اتفاقی نادر در تاریخ بشری نیست و افراد جاه‌طلب و صلح‌خواه به تساوی رنج کشیده‌اند. صِرف رنج یا پیروزی نیست که ماجرایی را حماسی می‌کند، بلکه چگونگی رنج کشیدن و پیروز شدن و هدف آن رنج و پیروزی است که ارزش آن را کم و زیاد می‌کند.

۲. در هیچ‌یک از نبردهایی که از روز عاشورا در مقتل‌ها گزارش شده است پهلوانی حسین یا یارانش را نمی‌بینیم. جمعی کوچک به دست جمعی بزرگ‌تر کشته می‌شوند و بقیه داستان‌سرایی است؛ مثل خون‌ریزی لشکریان یزید تا حد بالا آمدن خون تا پای اسبان.

۳. پهلوانی در ادبیات حماسی فارسی همراه است با گذشت یا نقاط عطف در ماجرا و عنصری انسانی و اخلاقی، که در شخصیت حسین و کل ماجرا چنین چیزی دیده نمی‌شود. اگر پوریای ولی برای مردم ایران پهلوان است بدین علت است که او- در داستانی که نقل می‌​کنند- حاضر می‌​شود به مدعی پیروزی بر او با اراده و خواسته ببازد تا آن شخص به وصال معشوقش برسد. درخواست باختن از سوی مادر عاشق مطرح می‌​شود. چنین ویژگی‌​هایی در داستان حسین وجود ندارد.

۴. حسین مثل همه سیاستمداران شخصیتی بوده است که می‌خواسته است از فرصت و شرایط ناپایدار یزید در دوران تحکیم قدرتش پس از مرگ معاویه استفاده کند و خلافت را از بنی‌امیه به بنی‌هاشم بازگرداند. البته فرصت‌طلبی برای کسب قدرت سیاسی از کسی سیاستمدار بد نمی‌سازد، همان‌طور که از او چهره‌ای حماسی نمی‌سازد. با این توصیف، همه سیاستمداران در تاریخ بشر شخصیت‌هایی افسانه‌ای‌اند، یا اگر حماسه را با کشته‌سازی می‌خواهید، سیاستمداران کشته‌شده در مسیر کسب قدرت بی‌شمار بوده‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

قهرمان یا شخصیت حماسی زمینی یا دنیوی به نیروهای آسمانی که در فیلم‌​های تخیلی و افسانه‌​ای دیده می‌​شود نیازی ندارد که برایش پیروزی رقم بزنند. بنا به گزارش ملا حسین کاشفی در روضة الشهدا، جن و پری می‌​خواهند به کمک حسین بیایند و او به لحاظ اخلاقی آن قدر به جنگ منصفانه باور دارد که نمی‌​گذارد. در جنگ منصفانه خانواده را درگیر نمی‌کنند.

۵. حسین شخصیتی افسانه‌ای یا اسطوره‌ای همانند رستم نیست که بدون توجه به تاریخ، تنها با معیارهای داستانی و شعری، بتوان به شخصیت و رفتار او پرداخت. داستان حسین تک‌رویدادی است و داستان‌های تک‌رویدادی را به‌سادگی نمی‌توان حماسی تلقی کرد. شخصیت‌های حماسی در مجموعه‌ای از رخدادها نیروهای ویژه‌شان را نمایش می‌دهند (هفتخان رستم). داستان حماسی باید به فراتر از امور عادی و معمولی در اندازه و مقیاس پا بگذارد، اما داستان حسین داستانی بسیار عادی در جوامع گذشته است، چون در جنگ میان قبایل این گونه وقایع مرتب رخ می‌داده است.

متجاوز یا قهرمان؟

نسل تازه ایرانیان به‌دلیل دغدغه‌های ملی این پرسش برحق را مطرح می‌کنند که چرا ایرانیان متجاوزان به خاکشان و کنیز گیرندگان ناموسشان را مقدس می‌شمارند. در تاریخ طبری و فتوح البلدان بلاذری آمده است که حسن و حسین در لشکرکشی به گرگان در سال ۳۰ هجری با فرماندهی سعید بن العاصی بن امیه حضور داشته‌اند. (تاریخ طبری، تحقیق ابوالفصل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ ج۴، ص۲۶۹؛ ترجمه تاریخ طبری، ج ۵، ص ۲۱۱۶؛  بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۲۶) حسین و حسن در سال‌های ۳-۷ و ۳-۴ (بنا به روایات متفاوت) به دنیا آمدند. این دو نمی‌توانند برای ایرانیان شخصیت‌هایی حماسی و پهلوانی باشند.

چرا حسین؟

علت توجه بخشی از مردم ایران به داستان حسین نه حماسی بودن آن، بلکه شرایط تراژیک زندگی خود آن‌ها در تاریخ بوده است. ملتی که از امپراتوری به زیر دست عرب و مغول و یونانی افول پیدا می‌کند و تاریخ آن پر است از رنج کشیدن، طبیعی است اگر به ماتم و سوگواری رو بیاورد و با رنج دیگران گریه و سوگواری کند. بخشی از ایرانیان شیعیگری را ابزاری برای هویت‌یابی دیدند، اما رژیم اسلامی درس بزرگی به آن‌ها داد. علت توجه اسلام‌گرایان به عزاداری عاشورا دیدن ظرفیت گردآوری جمعیت برای برساختن امپراتوری شیعی است.

آثار روایتگر حادثه کربلا حماسی نیستند

در تاریخ شیعه و تاریخ ایران هیچ اثر حماسی در مورد رخداد کربلا نیامده است، مگر آنکه روضة الشهدای ملا حسین کاشفی (به زبان فارسی) یا مقتل ابو مخنف یا لهوف (به زبان عربی) را اثری حماسی تلقی کنیم. هیچ مورخ مستقل یا ادیبی در ایران مدعی چنین چیزی نشده است، حتی کسانی مثل مرتضی مطهری، که از «حماسه حسینی» سخن گفته است. در تبلیغات سیاسی جمهوری ننگین و نکبت اسلامی، البته هرچه در مورد واقعه کربلا منتشر شده حماسی است، همان‌طور که ۹ دی (روز جشن حکومتی سرکوب جنبش سبز) حماسه بوده و کشتار کودکان و جوانان در سال ۱۴۰۱ نیز حماسه بوده است.

مقتل‌های موجود از حسین و یارانش اَبَرانسان و چهره‌هایی قدسی می‌سازند، در حالی که قهرمانان در حماسه‌ها انسان‌هایی هستند که با عزم جزم و استقامتی که دارند و با جنگاوری حماسه خلق می‌کنند. اصولا داستان حسین در کربلا از جنس پهلوان‌نامه یا یل‌نامه‌های موجود در زبان فارسی نبوده است. در ادبیات شیعه، بیشتر علی پهلوان و یل خوانده شده است تا حسین. پهلوانان مسلمان شیعه نیز علی را مراد خود می‌دانند نه حسین را.

در آثار حماسی مشهور دنیا مثل شاهنامه فردوسی، ایلیاد و ادیسه هومر، انه اید ویرجیل، کمدی الهی دانته، و افسانه‌های کهن گیلگمش و مهابهاراتا، تنش‌های درونی انسان‌ها، تراژدی حیات بشر، جنگ میان خیر و شر، مهم‌ترین رویدادهای زندگی مثل خلقت و جنگ و بلاهای طبیعی، چالش نیروهای فرابشری و بشری، و سفر در دنیاهای موازی تخیلی بیان می‌شود. آثاری که درباره کربلا منتشر شده است هیچ‌یک از این ویژگی‌ها را ندارد.

داستان پهلوانی نیازی به محرومیت از آب یا اغراق در تعداد لشکر یزید یا آوردن طفل شش ماهه و تازه‌داماد ندارد. در داستان حماسی، یل یا پهلوانی وجود دارد که با نزاع و هماوردی مخاطب را بر سر وجد می‌​آورد و قهرمان نام می‌​گیرد. او حامل ارزش‌​های قومی و ملی است. شخصیت حسینی که شیعه عرضه می‌​کند از این عناصر کاملا خالی است.

ایرانیان با وجود آرش کمانگیر و رستم و سهراب نیازی به داستان حماسی با سرچشمه اسلامی و شیعی نداشته‌اند، اما فاتحان و اشغالگران نیاز داشته‌اند حماسه‌های قدیمی را از ذهن مردم پاک و حماسه‌های خودشان را بر آن‌ها تحمیل کنند؛ چنان‌که آتشکده‌ها را به مسجد جامع تبدیل کردند. اصولا اسلامی‌سازی از آغاز تا امروز عبارت بوده است از مهندسی فرهنگی و اجتماعی. در دوران پهلوی، اکثر مردم این وجوه مهندسی را نمی‌شناختند یا فراموش کردند، چون با آن‌ها مستقیما درگیر نبودند. اما در پی قدرت‌گیری روحانیون شیعه، مهندسی فرهنگی و اجتماعی از نو، آن هم در سطحی ملی و با ابزارهای نوین، آغاز شد. مردمی که برای حکومت دینی به خیابان آمدند نمی‌دانستند دارند چه چیزی را با چه چیز دیگری معاوضه می‌کنند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه