چه شد که روابط ریاض و واشنگتن به بهبودی گرایید؟

رابطه مستحکم بین ریاض و واشنگتن همواره به سود منطقه است

شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، و جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا- AFP

 

تا همین اواخر، چنین به‌نظر می‌رسید که روابط ریاض و واشنگتن در آستانه فروپاشی است. سخنان بایدن در‌باره دولت «منفور»، سلام دادن با مشت، ناسزاگویی و انتقاد پس از کاهش میزان تولید نفت، تهدید به بازنگری روابط و بیانیه معروف عربستان سعودی، بیانگر سردی روابط میان دو طرف بود.

دیری نگذشت که همه موارد یادشده به تاریخ پیوست و رابطه میان ریاض و واشنگتن کاملا دگرگون شد و انتظار می‌رود روابط میان دو کشور به‌زودی به سطح بهتری نسبت به دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ که از آن به‌عنوان دوره طلایی روابط ریاض و واشنگتن یاد می‌شود، ارتقا یابد.

با این حال، در زمان دولت ترامپ، هیچ خبری از توافق دفاعی عربستان سعودی و آمریکا مشابه توافق با کره جنوبی و ژاپن به گوش نرسید، اما هفته گذشته شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، در دهلی‌نو، پایتخت هند، با هم دست دادند و به همین موازات از طرح کریدور اقتصادی که به گفته کارشناسان ممکن است بزرگ‌ترین پروژه قرن حاضر باشد، پرده برداشته شد.

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که وضعیت چگونه تغییر کرد؟ و چه انگیزه‌هایی آن را به سمت دگرگونی سوق داد؟

ولیعهد عربستان در گفت‌وگویی که با فاکس نیوز داشت، این تغییر را توضیح داد و گفت: «تنها چیزی که در سیاست تغییر نمی‌کند خود تغییر است، به‌ویژه اینکه هر کس به‌دنبال تامین منافع خود است.»

او افزود: «هرچند ناسازگاری‌های قبلی به بحث داغی در محافل مختلف سیاسی و رسانه‌ها تبدیل شده بود، اما این ناسازگاری شخصی نیست و بحث اصلی صرفا بر سر منافع است و این روشی است که سیاستمداران و رهبران کشورها که در برون‌رفت از سایه اختلافات و ناسازگاری‌ها مهارت دارند، آن را دنبال می‌کنند. در چارچوب همین سیاست، پس از پایان هر تنش و درگیری، سیاستمداران طوری با یکدیگر دست می‌دهند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است، زیرا آن‌ها می‌دانند که در این میان هیچ نزاع شخصی وجود ندارد و این واقعیتی است که نقش آن‌ها به‌عنوان رهبر بر آن‌ها تحمیل می‌کند.»

البته انگیزه واقع‌بینانه دیگری نیز در این میان وجود دارد که واشنگتن را به اتخاذ سیاست میانه‌روی وامی‌دارد و آن ترس آمریکا از گرایش بیشتر عربستان سعودی به سمت چین است، تحولی که به افزایش نفوذ پکن در منطقه منجر می‌شود و درنهایت، واشنگتن یکی از مهم‌ترین متحدانش در منطقه را از دست می‌دهد. به همین دلیل، ایالات متحده از رویکرد تند و خشم‌آلودش عقب‌نشینی کرد تا اینکه سرانجام به مسیر عادی دیپلماسی بازگشت.

اگر نظری به گذشته بیندازیم، به این نتیجه خواهیم رسید که در دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، بایدن مانند همه سیاستمداران آمریکایی همان‌گونه که با چین و روسیه برخورد می‌کند، از عربستان سعودی نیز به‌عنوان ابزاری برای کسب محبوبیت استفاده کرد و آن را «دولت منفور» خواند. حتی پس از رسیدن بایدن به کاخ سفید در این رویکرد تغییر چندانی پدید نیامد، زیرا بایدن همچنان مورد حمایت جناح‌های تندرو حزب دموکرات بود که پیوسته او را به وفاداری به وعده‌های انتخاباتی و مواضع اعلام شده‌اش فرامی‌خواندند و تهدید می‌کردند در صورت تخطی از وعده‌های قبل از انتخابات، دیگر از او حمایت نخواهند کرد.

البته قابل‌پیش‌بینی بود که این روحیه متشنج و محاصره‌شده، سرانجام با واقعیتی تلخ برخورد خواهد کرد که مواجهه با آن ناممکن است. از این‌رو، بایدن سعی کرد با رویکردی واقع‌بینانه‌تر ظاهر شود و بدون اینکه هوادارانش را از دست بدهد، از سخت‌گیری آن‌ها بکاهد و به سمت اتخاذ مواضع نرم‌تر گام بردارد. تغییر رویکرد بایدن در قبال عربستان سعودی، در اجلاس جده کاملا مشهود بود، به‌ويژه زمانی که بایدن خواستار افزایش میزان تولید نفت شد تا آمریکایی‌ها را از زیر بار فشار روزافزون بهای نفت نجات دهد. با آنکه عربستان سعودی تولید نفت را افزایش نداد، خبری که بایدن به هوادارانش رساند، برخلاف واکنش ریاض بود، اما بایدن با نشان دادن اینکه سفرش به عربستان سعودی پردستاورد بود، سعی کرد فشار حریفانش را کاهش دهد و در مسیری واقع‌بینانه‌تر گام بردارد.

با نگاهی کوتاه به رویکرد دولت بایدن در سیاست خارجی و طرز تفکر او، می‌توان گفت بایدن یکی از شخصیت‌های آخرین نسل از سیاستمداران آمریکایی است که به نظام لیبرال یا جهانی که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم آن را طراحی کرد، باور دارند. به همین دلیل، بایدن به‌طور جدی از اوکراین علیه روسیه حمایت می‌کند، زیرا معتقد است که شکست اوکراین به معنای فروپاشی نظم جهانی است که او از آن آگاهانه و باورمندانه دفاع می‌کند و آن را یکی از عمده‌ترین اصول سیاسی خود می‌داند.

با این حال، چگونه می‌توان موضع قبلی ضد سعودی بایدن را توضیح داد؟ به‌رغم این‌که همگرایی و ائتلاف عربستان سعودی با واشنگتن یکی از مهم‌ترین دلایل انسجام نظم جهانی در منطقه پرتنشی مانند خاورمیانه بود که ایران نیز در آن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین کشورهای دشمن آمریکا و سیاست‌های آن‌ها قد علم کرده بود. علاوه بر اینکه این همکاری میان دو طرف توانست از یورش گروه‌های کمونیستی، ملی‌گرا و تروریستی به منطقه جلوگیری کند.

موضع متناقض بایدن در حمایت از حفظ ثبات در اروپا و تضعیف قوی‌ترین متحد در خاورمیانه که به هرج‌ومرج می‌انجامید را می‌توان این‌گونه توضیح داد که بایدن در تلاطم هیاهوی انتخابات و نگرانی از تشدید کشمکش‌های حزبی غرق شده بود، بنابراین سعی می‌کرد مواضعی اتخاذ ‌‌کند که با سیاست‌های دولت ترامپ مغایرت داشته باشد. اما تداوم این رویکرد، پس از مدتی با واقعیت برخورد کرد و بایدن را به تغییر سیاست و اتخاذ راهبرد سیاسی جدیدی واداشت. البته که انعقاد توافق دفاعی و پذیرش طرح کریدور اقتصادی، بیانگر برقراری روابط قوی و پایدار بین دو کشور است. به همین دلیل، اکنون بایدن چه در کی‌یف و چه در ریاض، در قبال تحولات منطقه‌ای و جهانی اظهارات یکسانی دارد.

شکی نیست که رابطه مستحکم بین ریاض و واشنگتن همواره به سود منطقه است، زیرا عربستان سعودی در این منطقه مملو از کشورهای شکست‌خورده، رژیم‌های سرکش و شبه‌نظامیان افراطی، قدرت منطقه‌ای مهمی است که می‌تواند تکیه‌گاه صلح و ثبات باشد. به گفته ولیعهد عربستان سعودی، بن‌لادن تلاش بسیاری برای ایجاد تنش بین دو کشور انجام داد، اما تلاش‌های او نه‌تنها به ناکامی انجامید، بلکه به گسترش بیشتر روابط بین دو طرف منجر شد، به‌ویژه اینکه هم‌اکنون روابط میان ریاض و واشنگتن وارد مرحله تاریخی جدیدی شده است.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

 
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه