حل منازعه فلسطین و اسرائیل مستلزم رسیدگی به علل واقعی آن است

اگرچه مسیر رسیدن به صلح و آرامش دائمی دشوار است، باید برای پایان‌دادن به منازعه تاریخی فلسطین و اسرائيل یک راه‌حل واقعی جست‌وجو شود

جنگ حماس و اسرائیل شکست راهبرد ترامپ‌-بایدن را که نقش فلسطینی‌ها را به نفع گسترش توافق ابراهیم نادیده می‌گرفت، آشکار کرد- AFP

حمله هفتم اکتبر به اسرائیل با همه معیارها بی‌سابقه و غافلگیرکننده بود و اسرائيل در طول ۷۵ سال عمرش با چنین مساله‌ای مواجه نشده بود. 

کشتار اسرائیلی‌ها و شهروندان چندین کشور دیگر خشم شدید جامعه بین‌الملل را برانگیخت. افزون بر آن، نگرانی از افزایش یهودستیزی و خشونت علیه فلسطینیان در ایالات متحده و نقاط دیگر جهان بر وخامت این تراژدی افزود. حالا حملات هوایی شدید به نوار غزه، احتمال تخلیه گسترده مناطق شمالی به دلیل اولتیماتوم اسرائیل مسائلی‌اند که توجه رسانه‌های بین‌المللی و تصمیم‌گیرندگان سیاسی را به خود جلب کرده‌اند.

حمله حماس و پاسخ ویرانگر اسرائیل شکست راهبرد ترامپ‌-بایدن را که نقش فلسطینی‌ها را به نفع گسترش توافق ابراهیم نادیده می‌گرفت، آشکار کرد. اینجا تنها واشنگتن نبود که شکست خورد، زیرا به‌نظر می‌رسد اسرائیل نیز بر این تصور بود که می‌تواند حماس را از طریق یک تفاهم موقت و اعلام‌نشده مدیریت کند. این توافق به حماس اجازه می‌داد کنترل کامل نوار غزه را در اختیار داشته باشد و اسرائيل نیز در برابر حملات محدود حماس، عملیات نمایشی انتقام‌جویانه انجام دهد‌؛ اما فجایع اخیر به شکل‌گیری تلاش‌هایی قابل‌توجه به منظور دستیابی به حل‌وفصل نهایی وضعیت بین اسرائیل و فلسطین با هدف جلوگیری از بی‌ثباتی و خونریزی بیشتر منجر شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

طرح راه‌حل دو کشوری همچنان سنگ بنای سیاست ایالات متحده است، حتی اگر تنها در سطح اظهارات مقام‌های آمریکایی باشد. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ وضعیت را به سمت کدام مسیر سوق خواهد داد؟

هدف اصلی اسرائیل از حمله به غزه نابودی حماس است. اگرچه دولت اسرائیل هنوز در دست سیاستمداران راست افراطی است، اهداف دیگر آن هنوز مبهم باقی مانده است. تردیدی نیست که حمله زمینی احتمالی اسرائیل به یک فاجعه انسانی بزرگ منجر خواهد شد، زیرا به‌رغم تلاش‌ سازمان‌های امدادرسان بین‌المللی برای ارسال کمک‌های اندک به نوار غزه، فلسطینی‌های ساکن غزه به احتمال زیاد به‌تنهایی در معرض این فاجعه قرار خواهند گرفت.

در این میان، هدف آمریکا ممکن است حمایت تمام‌قد از اسرائیل و تهدید به مداخله احتمالی، در صورت مداخله آشکار طرف‌های دیگر (مانند ایران و حزب‌الله)، باشد. همچنین ممکن است دولت بایدن به از سرگیری روند عادی‌سازی روابط اسرائيل و عربستان سعودی امیدوار باشد و در عین حال، بودجه اضافی برای تشکیلات خودگردان فلسطین فراهم کند. اما از آنجا که در رسیدگی به فاجعه کنونی ریشه و اساس منازعه فلسطین و اسرائيل نادیده گرفته می‌شود، این راهبرد به احتمال زیاد با شکست مواجه خواهد شد.

واقعیت دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که سوگیری رسانه‌های بین‌المللی در بازتاب جنایت‌‌های حماس و واکنش‌های اسرائیل حقیقت ماجرا را چنان در ابهام قرار داده که جهان حقوق مردم فلسطین و رنج و محنت بسیاری را که در طول چندین دهه گذشته‌ متحمل شده‌اند، نادیده گرفته است.

این در حالی است که حماس برای توجیه حمله به جنوب اسرائیل از شرایط وخیم منطقه، تشدید خشونت علیه فلسطینی‌ها در کرانه باختری و بیت‌المقدس و روی کار آمدن دولت راست افراطی اسرائیل استفاده کرد. هتک حرمت اسرائیلی‌های تندرو به مسجدالاقصی که مقام‌های دولت اسرائیل در تحریک آن‌ها نقش داشتند هم به افزایش تنش کمک کرد و باعث شد فلسطینی‌ها تلفات سنگینی متحمل شوند که از سال ۲۰۰۶ بی‌سابقه بود.

هرچند بعید است اسرائیل بتواند حماس را به عنوان یک گروه سازمان‌یافته یا به عنوان یک نیروی فکری کاملا از بین ببرد، تداوم حملات اسرائيل می‌تواند حماس را به‌شدت آسیب‌پذیر کند .

از سوی دیگر، اگر اسرائيل قصد کنترل مجدد نوار غزه را داشته باشد، باید دوره کنترل آن کوتاه باشد و سپس به سازمان ملل اجازه دهد صلحی را در نوار غزه تامین کند که هدف اصلی آن ایجاد دولت مدنی، بازگرداندن پناهندگان و احیای خدمات اولیه و مسکن باشد.

کارشناسان مستقل سازمان ملل برای رسیدن به این مهم، گزینه‌های قابل‌پذیرشی ارائه کرده‌اند که نخستین گام آن آزادی فوری اسرا است. با این حال، دشوارترین ماموریت ایجاد نظام سیاسی جدید در غزه است. هرچند تشکیلات خودگردان فلسطین از نظر عملکرد فلج شده، ناگزیر است در روند بازسازی غزه نقش رهبری را بر عهده گیرد. سازمان ملل متحد می‌تواند برای تحقق این هدف به شخصیت‌های باتجربه و فن‌سالار فلسطینی مانند محمد آشتیه، نخست‌وزیر فعلی فلسطین، و سلام فیاض، نخست‌وزیر پیشین، فرصت ایفای نقش بدهد.

گام بعدی باید تلاش برای بهبود اوضاع اقتصادی باشد و برای دستیابی به آن، لازم است کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و اتحادیه اروپا برای اعطای کمک‌هایی شایانی به منظور بازسازی و احیای اقتصاد فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه اعلام آمادگی کنند. سازمان ملل متحد هم باید بر تمام کمک‌ها نظارت داشته باشد تا از موثر بودن آن‌ها و مواردی که باید در آن به مصرف برسند، اطمینان حاصل شود. علاوه بر آن، محاصره اقتصادی اسرائیل بر نوار غزه نیز باید پایان یابد و برای صادرات محصولات غزه ترتیبات امنیتی لازم فراهم شود.

با این حال، تلاش‌های یادشده حتی در صورت موفقیت، نمی‌توانند کشمکش و تنش را پایان دهند زیرا حل منازعه فلسطین و اسرائیل، مستلزم ایجاد راه‌حل نهایی است که حقوق دو طرف‌ را براورده کند. چنین تلاش‌هایی باید بر مذاکرات جدی با نظارت بین‌المللی برای دستیابی به یک راه‌حل نهایی مطابق با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد و طرح‌های معقول قدرت‌های منطقه‌ای مانند ابتکار صلح عربی در سال ۲۰۰۲ متمرکز باشد.

هیچ اطمینانی وجود ندارد که طرح‌ها و تلاش‌های یادشده حتما موفقیت‌آمیز باشند یا مسیر رسیدن به صلح دائمی را آسان‌تر کنند اما واقعیت این است که سیاست نادیده‌گیری دلایل اصلی و کلیدی درگیری یا امید به جایگزینی آسان که در طول چند دهه گذشته ادامه داشت، به پایان رسیده است و هرچند مسیر رسیدن به صلح و آرامش دائمی دشوار است، باید برای پایان دادن به منازعه تاریخی فلسطین و اسرائيل یک راه‌حل واقعی جست‌وجو شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه