بخش دیگری از سفرنامه رئیسی و اضافات

مواظب شب چله باشید

خامنه‌ای در حال تسلیت به آیت الله وحید خراسانی

مرگ یک متعلقه!

متن پیام تسلیت خامنه‌ای به آیت الله وحید خراسانی به مناسبت فوت همسرش جماعت را خوش نیامده که چرا از آن مرحومه با لفظ «متعلقه» یاد کرده:

«بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت آیت‌الله آقای حاج شیخ حسین وحید خراسانی دامت برکاتُه. در گذشت متعلقه محترمه را به جناب عالی و دیگر بازماندگان و منسوبان آن مرحومه تسلیت عرض می‌کنم.»

تمامیت‌خواهی این معترضان توتالیتر تمامی ندارد. خوب گفته «متعلقه» که گفته. لابد وحید خراسانی سند و قباله و بنچاق و کاغذ خرید آن مرحومه را به خامنه‌ای نشان داده بوده.

این ایرادی‌هایی که می‌خواهند هر پروتکلی را بشکنند، توقع دارند چنین پیامی از خامنه‌ای برای طرف می‌رفت:

«حسین جون سلام – قربونت – مرگ زینب جان هم توی این شرایط حالگیری بود تو بمیری. زینب واقعاً نیمه دیگرت بود. می‌دونی که من دستم بند مملکته وگرنه می‌اومدم به دیدنت. چاکرتیم به مولا. زن. زندگی. آزادی. صفا صفا. قربونت سدعلی.»

***

محمد خاتمی بستری شد

از خبرهای تکان‌دهنده هفته، اشاره جناب محمد خاتمی به وضعیت دانشگاه‌های کشور است که گفت «به علت غلبه نگاه امنیتی-نظامی، استقلال این نهاد و نقش دانشگاهیان در توسعه‌ ایران خدشه‌دار شده است.»

گفته می‌شود بلافاصله بعد از پخش این سخنان، عده‌ای از دانشجویان به عیادت آقای خاتمی شتافته‌اند. یکی از دانشجویان پزشکی به خبرنگار ما گفت حال آقای خاتمی رضایتبخش است. وی گفت متأسفانه ایشان اندکی ناپرهیزی کرده بودند که خوشبختانه در حضور پزشک معالجشان توبه کردند و فردا مرخص می‌شوند.

***

مواظب شب چله باشید

به یمن معجزه رهبر معظم، شب در ایران تبدیل به روز شد. شب چله شد روز: «روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان الله اکبر» (الله اکبر هنوز جزو اسمش نیامده. عجالتاً من اضافه کردم.)

از آنجا که کوشش‌ها و مجاهدت‌های حکومت حریف حذف چهارشنبه سوری و شب چله نشد، اقلاً اسم آنها را عوض کردند که غنیمت است و کمتر حرص بخورند.

حالا، شب چله نزدیک است. در داخل کشور مواظب باشید. ممکن است عده‌ای مفتخور ذوب در ولایت، و حتی ذوب نشده، بلکه فرصت طلب، به عنوان خویشان دور یا نزدیک (از جمله باجناق) با در دست داشتن پلاکاردهای با شعار: «روز ترویج مهمانی»، از اول صبح به خانه شما هجوم بیاورند. لازم است شما پیشتر نرخ چند قلم از ارزاق عمومی را روی پلاکارد بزرگتری بنویسید، بالایش درشت تیتر بزنید «ترویج بی ترویج» و آن را از پنجره به آنها نشان بدهید یا از بالکن آویزان کنید.

ممکن است در این وقت مهاجمان پلاکارد خود را بچرخانند که پشتش نوشته است «دستور مقام معظم رهبری». لازم است شما هم پیش بینی کرده پشت پلاکاردتان نوشته باشید: «نه این‌وری، نه اون‌وری، بروید به بیت رهبری.»

تبصره - مواظب باشید اگر خواستید «روز ترویج فرهنگ مهمانی» را گرامی بدارید، همه جور غذا جلوی مهمان‌ها بگذارید غیر از سبزی پلو با ماهی.

***

حمله پر دستاورد به بهائیان

«در تازه‌ترین جنایت جمهوری اسلامی علیه بهائیان ایران، ۲۰ مأمور وزارت اطلاعات، با یورش به «جشن پاگشا» ی یک زوج بهائی در یزد، منزل پدر و مادر داماد را تفتیش کرده و وسایل شخصی حاضران را ضبط کردند.».

برای آنان که نمی‌دانند یا یادشان رفته توضیح می‌دهم که روز پاگشا روزی است که برابر سنت، خویشان و آشنایان عروس و داماد به منزل داماد یا پدر و مادر او می‌روند و هرکدام هدیه‌ای، کادویی من‌باب چشم روشنی برای مأموران وزارت اطلاعات می‌برند. در پایان خبر بالا «وسایل شخصی حاضران را ضبط کردند» معنی شرعی و امنیتی و پاگشایی خودش را دارد!

***

فتوای نوشابه اسرائیل‌نشان

 «احمد وحیدی، وزیر کشورشان اعلام کرده که بعضی‌ها گزارش داده‌اند که مواد اولیه بعضی نوشابه‌ها از اسرائیل می‌آید. وی گفت اگر معلوم شود مواد اولیه نوشابه‌ها اسرائیلی است، برخورد می‌کنیم»

خبر درست است اما جنبه فقهی آن حساس است و نیاز به استفتا از بیت حضرات مراجع دارد:

استفتا – نوشابه فلانکولا مقداری مواد اولیه‌اش از اسرائیل می‌آید. این همان نوشابه ایست که همه ساله وجه خمس و زکات شامله را از طریق کارت بانکی به حساب حضرت آیت الله واریز می‌نماید. آیا ادامه کار این کارخانه جایز است؟

فتوا – بسمه تعالی. الکاسب حبیب الله. اگر نوشابه را به صورت سرد و خنک و حتی تگری به مشتری بدهند که رفع عطش کند، جایز است. ضمناً با نابودی قریب الوقوع اسرائیل این کارخانه محکوم به تعطیل خواهد بود. عجله نکنید.

***

به دنبال حبیب در شب مهتاب

شاید خبر دارید که خانم گلشیفه فراهانی در مراسم جایزه صلح نوبل، سنت شکنی کرد و با زیر پا گذاشتن پروتکل‌های تشریفاتی، همراه خانم مژگان شجریان و بانوی خوش صدای دیگری، ترانه «امشب شب مهتابه» را در حضور شاه و شهبانوی نروژ و مهمانان مراسم اجرا کردند که مورد توجه قرار گرفت.

حالا خبرنگار ما گزارش می‌دهد که خانواده سلطنتی نروژ از اجرای ترانه خوششان آمده و ترجمه آن را خواسته‌اند. جالب اینجاست که چون شب اجرای مراسم هم شب مهتابی بوده، شاه و ملکه با خواندن ترجمه گمان کرده‌اند این ترانه به صورت فی‌البداهه به مناسبت همان شب مهتابی ساخته شده. به همین دلیل مسئولان تشریفات را توبیخ کرده‌اند که چرا «حبیب» را دعوت نکرده بودند؟ ضمناً کینگ هارالد و کوئین سونیا کنجکاو شده‌اند بدانند این حبیب کیست که این سه تا خانم آخر شبی برایش زار می‌زدند و او را می‌خواستند.

قرار شده اگر دفعه دیگر به ایرانی‌ها جایزه نوبل صلح بدهند حبیب را حتماً دعوت کنند. اگر هم خواب بوده باشد بیدارش کنند ماشین بفرستند دنبالش. (اگر دوباره بخواهند نوبل صلح به ما بدهند باید یک جایزه نوبل استقامت هم به من بدهند که هرکار کردم این هفته اقلاً این یک تکه بامزه بشود نشد که نشد. شرمنده.)

***

بخشی لو رفته از سفرنامه رئیسی

خبرنگاران ما موفق شدند بخشی از سفرنامه پرزیدنت رئیسی را در باره سفر اخیرش به مسکو گیر بیاورند و با استفاده از هوش مصنوعی، خطش را بخوانند:

بسم الله الرحمن الرحیم. دوباره بنده وارد ولایت مسکو شدم. این سومین بار است که به مسکو می‌آیم. بار اول سفرمان طولانی بود. یعنی البته میزش دراز بود. بار دوم هرچه تقلا کردم نشد که بیایم به مسکو. اما الان بار سوم یا چهارم است که به اتحاد جماهیر شوروی سابق آمده‌ام. خوشبختانه آقای پوتین هم انگار آن میز درازه را فروخته شایدم دزد برده.

مسکو خیلی هتل دارد، با اتاق. یعنی همه هتل‌هایش اتاق دارد. آنهم نه یکی دوتا. بنده روز اول ورود به اتاق، آفتابه برداشتم رفتم به سرسرای هتل. انتظامات جلویم را گرفت. نمی‌شناخت بنده را. به مترجم گفتم بگو توالت. یارو فهمید. منتظر مترجم نشد گفت مگر توالت اتاقتان خراب است؟ عجب. برگشتم با آفتابه به اتاق. من دیده بودم یک دری گوشه اتاق هست، خیال کردم در همسایه است. خیلی فکر خوبی کرده بودند که کنار اتاق خلا ساخته بودند. لابد مجوز گرفته‌اند. البته پارتی بازی همه جا هست. از فردایش دیگر برای قضای حاجت به سرسرای هتل نرفتم. یعنی توضیح راهبردی که آن انتظامیه داد مکفی بود.

البته به مترجم گفتم برود از یارو بپرسد این مستراحی که کنج اتاق ماست فقط مال ما هست یا توالت عمومی است؟ یعنی اگر کسی آمد در زد راهش بدهیم یا نه؟ هر کشوری مقررات خودش را دارد.

آسانسورهای اینجا هم مثل آسانسورهای ایران است. سوار می‌شوی هر شماره را بخواهی می‌زنی انسان را دقیق می‌برد به آن طبقه. تا وقتی درش باز نشده حق نداری بیرون بروی. یعنی اصلا راه ندارد. باید صبر کنی تا عنداللزوم باز بشود. چیزی که در آسانسورهای هیچ جای دیگر ندیدم و گویا فقط مختص آسانسور این هتل است این است که از ۷ صبح تا ده اگر ۳ را بزنی می‌رود صاف باز می‌شود در یک سالنی که همه دارند صبحانه می‌خورند. غیر از این ساعت‌ها می‌برد به یک سالن مشابه که صبحانه ندارد. (ادامه دارد.)

***
 

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه