تمدن کهن و چندین هزارساله جیرفت که بنا به نظر باستانشناسان، یادگاری گرانسنگ از دوران موسوم به «عصر مفرغ» است، اکنون و حدود دو دهه پس از طغیان هلیلرود و آسیبهای گستردهای که به آن وارد شد، بار دیگر با تهدیدی جدی و تخریبی سازمانیافته مواجه شده است که این بار، از دل تصمیمهای فردی، سلیقهای و اجرایی برخاستهاند؛ جایی که دهیار روستای کنارصندل با استناد به طرحی موسوم به «طرح هادی روستا»، ماشینآلات سنگین را روانه محوطه باستانی کرده است و اصرار دارد که در این محوطه باستانی ورزشگاه بسازد.
او در واکنش به اعتراضها و هشدارهای فعالان حوزه میراث فرهنگی و رسانهها نیز صراحتا گفته که «ثبت جهانی» و «میراث فرهنگی» برایش اهمیتی ندارد و آنچه برایش مهم است، «مردم» هستند.
نکته قابلتوجه آنکه عملیات ساخت این ورزشگاه بدون هرگونه پیوست یا مجوز سازمان میراث فرهنگی آغاز شده و ورزشگاهی که دهیار کنارصندل قصد ساخت آن را دارد، دقیقا همانجایی است که نصیر اسکندری، استاد دانشگاه تهران، در جریان گمانهزنیهای باستانشناسی خود، به لایههایی ارزشمند از تمدن باستانی دست یافته بود.
اکنون بنا بر گزارش روزنامه پیام ما، محوطه باستانی کنارصندل به انبوهی از قطعات شکسته سفال تبدیل شده و در قلب آنچه روزگاری نشانههای تمدن کهن «ارته» بود، تخریبی گسترده و بدون مداخله جدی نهادهای مسئول، رخ داده است.
حال آنکه محوطههای باستانی کنارصندل شمالی و جنوبی در سطح جهانی شناختهشدهاند و در ردیف تمدنهایی چون بینالنهرین قرار میگیرند. این دو محوطه از جمله آثار بیبدیل جنوبشرق ایران به شمار میروند که سال ۱۳۵۴ در فهرست آثار ملی ثبت شدند.
پیگیری دیرهنگام، تخریب جبرانناپذیر
روز دوشنبه دوازدهم خرداد، پس از رسانهای شدن عملیات ساخت ورزشگاه در عرصه محوطه باستانی کنارصندل در استان کرمان و بازتاب فراوان آن، علی دارابی، قائممقام وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، در واکنشی دیرهنگام اعلام کرد: «تجاوز و تخریب صورتگرفته بدون مجوز ادارهکل میراث فرهنگی کرمان بوده است و موضوع از طریق مراجع قضایی با جدیت پیگیری خواهد شد.»
این مقام دولتی همچنین مدعی شد که به محض اطلاع از ماجرا، با حضور یگان حفاظت ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کرمان، از ادامه عملیات تخریبی جلوگیری بهعمل آمده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، اظهارات عادل شیروانی، مدیر پایگاه ملی میراث فرهنگی جیرفت، نشان میدهد که اقدام میراث فرهنگی چندان هم بهموقع نبوده، ضمن اینکه دهیار روستا از غیرقانونی بودن اقدامهایش کاملا آگاه بوده و پیشتر نیز به دلیل تخلفات مشابه، با شکایت فعالان میراث فرهنگی به دادگاه احضار شده است. با این حال، به پشتوانه حمایتهای فرماندار وقت جیرفت، توانسته است از پیگیری حقوقی فرار کند و اکنون نیز با اتکا به همان پشتگرمی، به فعالیتهای ضدمیراثی در این محوطه ارزشمند ادامه میدهد.
شیروانی تاکید کرد که روند تخریب کنارصندل از زمانی آغاز شد که رسیدگی قضایی به تخلف دهیار عملا بینتیجه ماند.
بیتوجهی سازمانیافته و تخریب آگاهانه
قادر شیروانی در گفتگویی با پایگاه میراثباشی یادآوری کرد که محوطه باستانی کنارصندل با وجود اهمیت تاریخی و باستانشناختی بینظیرش، تا مدتها عرصه و حریم مصوب نداشت و عملا به حال خود رها شده بود. تنها در تابستان گذشته و پس از پیگیریهای مداوم فعالان میراث فرهنگی، محدوده عرصه و حریم این محوطه به تصویب استانی رسید و در ادامه، پژوهشگاه میراث فرهنگی نیز آن را تایید کرد. با این حال، این مصوبه همچنان در انتظار نظر نهایی شورای حرائم در وزارتخانه باقی مانده است.
این باستانشناس با تاکید بر آگاهی کامل مسئولان محلی از ارزش باستانی منطقه، افزود: «اقدام دهیار و شوراهای محلی برای خاکبرداری و تخریب بخش قابلتوجهی از عرصه واقعی کنارصندل، از روی ناآگاهی یا به دلیل خلا قانونی صورت نگرفته است. دهیار منطقه از ماهیت تاریخی و باستانی این بخش بهخوبی اطلاع داشته و آگاهانه به تسطیح و تخریب اقدام کرده است.»
او اضافه کرد که بارها شخصا با دهیار روستا گفتگو کرده و درباره عواقب چنین اقدامهای غیرقانونی به او هشدار داده، اما هیچیک از این تلاشها به نتیجه نرسیده است.
دیماه ۱۴۰۲ نیز تسطیح اراضی شهر دقیانوس در محوطه باستانی جیرفت خبرساز شد. در آن زمان نیز مسئولان دولتی ادعا کردند که قصد ساخت مسکن در محدوده شهر قدیم جیرفت را دارند و در این طرح، مشکل تامین زمین برای متقاضیان مسکن حل میشود.
کاوش بیامکانات، حفاظت بیپشتیبانی
یکی از مسائل بنیادی که شیروانی در گفتگوهای اخیرش با رسانههای داخلی به آن اشاره کرد، نبود زیرساختهای پایه برای حفاظت از محوطههای باستانی در منطقه جیرفت است. به گفته او، بسیاری از این محوطهها از جمله کنارصندل، حتی از کمترین امکانات برای حفاظت و پایش نیز بیبهرهاند. به طوری که پایگاه ملی میراث فرهنگی جیرفت حتی وسیله نقلیه برای سرکشی به محوطهها در اختیار ندارد و برای همه امور تنها یک نیروی اداری وجود دارد.
شیروانی با گلایه از بیتوجهی مستمر به این پایگاه گفت: «در طول سه سال گذشته، با وجود ارائه برنامهها و فهرست نیازمندیها، حتی یک ریال اعتبار برای پایگاه ملی جیرفت تخصیص نیافت. نه برای امور حفاظتی و نه برای اجرای طرحها و کاوشهای ضروری در این منطقه پر از محوطههای ارزشمند.»
مدیرپایگاه ملی جیرفت این را هم اضافه کرد که طی مدتی که این مسئولیت را برعهده گرفته، هیچ حقوقی دریافت نکرده و حتی هزینههای مربوط به پروندههای عرصه و حریم دَقیانوس و کنارصندل را نیز شخصا پرداخته کرده است تا این محوطهها مانند سالهای گذشته به حال خود رها نشوند.
میراثی رهاشده در طوفان بیتوجهی
پیشینه کشف محوطه باستانی کنارصندل به حدود یک قرن پیش بازمیگردد که اورِل اشتاین، شرقشناس و باستانشناس نامدار، این محوطه را کاوش کرد. با این حال، به گفته قادر شیروانی، در تمام این سالها در سایهای از بیتوجهی و بیمهری قرار داشته و با وجود گذشت بیش از ۹۰ سال از ثبت نخستین اثر در این منطقه، تا سال گذشته هیچیک از این محوطهها عرصه، حریم و ضوابط مصوب نداشتند و تنها در سال گذشته عرصه شهر تاریخی دقیانوس تصویب شد.
مدیر پایگاه ملی میراث فرهنگی جیرفت با اشاره به تاریخچه پرفرازونشیب این محوطه ارزشمند، توضیح داد: «طغیان رودخانه هلیلرود و سیلابهایی که در گذشته منطقه را درنوردیدند، بهانهای شدند برای یورش سوداگران میراث فرهنگی به گورستانهایی که در پیوند مستقیم با سکونتگاه کهن کنارصندل بودند. همین واقعه توجه نسبی مسئولان وقت را جلب کرد و به حضور پررنگتر باستانشناسان و آغاز پژوهشهای منسجمتر در منطقه انجامید.»
محوطه باستانی پنج هزار ساله کنارصندل
منطقه باستانی کنارصندل در نزدیکی شهر جیرفت واقع در جنوب استان کرمان حدود پنج هزار سال پیشینه دارد و یکی از مهمترین و گستردهترین مکانهای باستانشناسی کشفشده در ایران است که در شناسایی و بازسازی تمدنی که امروزه با عنوان تمدن جیرفت شناخته میشود، نقشی کلیدی ایفا کرده است.
این تمدن که در سومین هزاره پیش از میلاد، همزمان یا حتی پیشتر از تمدنهایی چون سومر و بینالنهرین وجود داشت، در حوزه جغرافیایی وسیعی در جنوبشرق ایران شکل گرفت و کنارصندل بهعنوان یکی از مرکزیترین محوطههای آن، در درک ساختار اجتماعی، اقتصادی، هنری و مذهبی این تمدن نقش شاهکلید را دارد.
کنارصندل از دو تپه باستانی اصلی تشکیل شده است: کنارصندل جنوبی و کنارصندل شمالی. در این دو تپه، کاوشهای علمی و گستردهای از سال ۱۳۸۱ خورشیدی به سرپرستی یوسف مجیدزاده آغاز شد که به کشف آثار چشمگیری چون لوحههای سنگی با خط ناشناخته، معماریهای عظیم گلی، مجسمهها، مهرها و اشیای تزیینی با سنگ کلرایت منجر شد؛ آثاری که ویژگیهای منحصربهفرد آنها از وجود تمدنی مستقل، پیشرفته و دارای ساختار قدرت متمرکز حکایت داشت.
یافتههای کنارصندل از جمله سازه عظیم شناساییشده در کنارصندل جنوبی، که برخی آن را نخستین بنای اداری یا مذهبی شناختهشده در فلات ایران میدانند، نشان از وجود شهرنشینی پیشرفته، تقسیم کار اجتماعی و حتی احتمالی از وجود سیستم نوشتاری مستقل در تمدن جیرفت دارد.
افزون بر این، آثار مکشوفه در کنارصندل پیوندهای تجاری و فرهنگی گستردهای را با تمدنهای همزمان در بینالنهرین، دره سند، آسیای میانه و حتی خلیج فارس به نمایش میگذارند؛ پیوندهایی که از جیرفت یک مرکز تبادل منطقهای میسازد.
به بیان دیگر، بدون محوطه کنارصندل، تمدن جیرفت نه کشف میشد، نه شناخته میشد و نه میتوانست چنین جایگاه برجستهای در تاریخ باستانشناسی ایران و جهان بیابد. این محوطه نه فقط یکی از مراکز اصلی این تمدن کهن است، بلکه از معدود شواهد زندهای است که میتواند ما را به فهم عمیقتری از دورهای ناشناخته در تاریخ تمدن بشر برساند.
طغیان هلیلرود و آغاز تاراجی تاریخی
ماجرای تاراج آثار باستانی جیرفت، بهویژه محوطههای ارزشمندی چون کنارصندل، با رخدادی طبیعی آغاز شد؛ رخدادی که باید به فرصتی برای کشف و حفاظت از میراث کهن بدل میشد، اما در عمل زمینهساز یورشی بیسابقه به گنجینههای باستانی جنوبشرق ایران شد.
در سالهای آغازین دهه ۱۳۸۰ خورشیدی، بارندگیهای شدید و طغیان هلیلرود باعث شد سطح آب بهطور غیرمنتظرهای بالا بیاید. این طغیان، بهویژه در مسیرهای پاییندست رودخانه و در نزدیکی محوطههای باستانی، موجب فرسایش شدید خاک و شسته شدن لایههای سطحی زمین شد. در پی این فرسایش، حجم انبوهی از اشیای تاریخی و فرهنگی که قرنها در دل خاک نهفته بودند، در معرض دید عموم قرار گرفتند.
همین رخداد طبیعی که میتوانست به آغاز فصلی نو در مطالعات باستانشناسی ایران منتهی شود، بهسرعت به بحرانی انسانی و فرهنگی بدل شد. سوداگران آثار تاریخی، قاچاقچیان و حفاران غیرمجاز، با اطلاع از این فرصت استثنایی، به منطقه سرازیر شدند و بهویژه گورستانهای باستانی متصل به سکونتگاههای کهن از جمله کنارصندل، هدف قرار گرفتند و صدها شیء گرانبهای تاریخی، شامل ظروف سنگی، مهرها، مجسمهها، الواح و آثار حجاریشده، از بستر این تمدن بیرون کشیده و روانه بازارهای قاچاق شدند.
در نبود نظارت کافی، ضعف قانون و فقدان حضور موثر نهادهای میراثی در منطقه، این غارت بیسابقه به مدت چند سال ادامه یافت و دهها هزار اثر تاریخی از دل خاک بیرون آمد. بسیاری به شکل غیرمجاز از ایران خارج شدند و از کلکسیونهای شخصی و حراجیهای بینالمللی سر درآوردند. حتی شماری از این اشیا که در حراجیهای لندن و پاریس به فروش رسیدند، بعدها مبنای توجه دوباره جهانی به تمدن ناشناخته جیرفت شدند.
در نهایت، با شدت گرفتن ابعاد ماجرا، توجه مسئولان وقت جلب شد و در میانه دهه ۱۳۸۰، هیئتهایی از باستانشناسان ایرانی به سرپرستی یوسف مجیدزاده، و بعدها دکتر حمیده چوبک، برای کاوشهای علمی به منطقه اعزام شدند. این کاوشها سرآغاز شناخت علمیتری از تمدنی شد که از آن پس با عنوان «تمدن حوزه هلیلرود» یا «تمدن جیرفت» در محافل علمی شناخته شد؛ تمدنی که برخی پژوهشگران آن را همعرض یا حتی پیشبرتر از بینالنهرین میدانند.
با این حال، آسیبهای واردشده در پی طغیان هلیلرود و تاراج گسترده آثار تاریخی، همچنان چون زخمی باز بر پیکر این منطقه است که به سبب ضعف حمایتها، نبود بودجه و ادامه تخلفات محلی، تا امروز نیز التیام نیافته است.