رویارویی جمهوری اسلامی و اسرائیل در ماه گذشته صرفا رویدادی گذرا در سابقه کشمکشهای این دو دشمن دیرینه نبود، بلکه به لحظهای افشاگرانه و نمادین تبدیل شد که عمق بحران و فروپاشی رژیم حاکم بر ایران را آشکار کرد.
آنچه سالها در مقام قدرت بزرگ منطقهای تبلیغ میشد، تنها طی ۱۲ روز فرو ریخت. جمهوری اسلامی با نمایش ضعیفش در برابر حملات اسرائیل، ثابت کرد که در حال فروپاشی است و توهماتش را با دروغهایی درباره تواناییهای نظامیاش درهم آمیخته است.
جنگ ۱۲ روزه تلآویو و تهران ناگهان شعلهور نشد. پس از ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه پاسداران، در سال ۲۰۲۰، جمهوری اسلامی از طریق شبهنظامیان وابستهاش در عراق، سوریه، لبنان و یمن به تشدید تنشها ادامه داد. او هم خودش و هم طرفدارانش را فریب میداد و مدعی بود که اسرائیل را از چهار جبهه محاصره کرده است.
با این حال، اسرائیل هم دست روی دست نگذاشت و بیسروصدا برای توسعه قابلیتهای اطلاعاتی و نظامیاش تلاش کرد تا اینکه لحظه تغییر بازی فرا رسید. حمله غافلگیرکننده اسرائيل قلب پروژه هستهای جمهوری اسلامی را هدف قرار داد، مراکز فرماندهی نظامی تهران را نابود و شکافهای عمیق در رژیم حاکم بر ایران را آشکار کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در این دور از درگیریها، اسرائیل نهتنها آغازگر بود، که به طرز چشمگیری تواناییهای نظامیاش را به نمایش گذاشت. اسرائیل از سامانههای دفاعی هوشمندی استفاده کرد که اثربخشی موشکهای ایران را خنثی میکرد.
در حالی که تهران در طول سالهای گذشته تمام تلاشش را بر ارعاب و تهدید دشمنانش متمرکز کرده بود، تشکیلات دفاعی اسرائیل در تلآویو بر افزایش تواناییهای کیفی متمرکز شده بود. به همین دلیل بود که در این نبرد ۱۲ روزه، دروغها و توهمات جمهوری اسلامی ایران بهسرعت برملا شد.
مهمتر از همه، جمهوری اسلامی نهتنها از نظر نظامی شکست خورد، که ضربه دردناکی به پایگاههای اقتصادی و اجتماعیاش نیز وارد شد. در عین حال سقوط ارزش ریال شکنندگی دولتی را که مدعی قدرت بود، آشکار کرد.
در واقع، این جنگ، معضل تاریخی جمهوری اسلامی را نمایان ساخت: رژیمی شیفته کنترلگری خارجی، اما پایههای حکومتش از داخل در حال فروپاشی.
در همین حال، گروههای نیابتی تحت حمایت جمهوری اسلامی قدرت مانورشان را از دست دادند و برخی آشکارا عقبنشینی کردند.
در مقابل، به نظر میرسد که اسرائیل در حال بازتعریف معادلات قدرت در خاورمیانه است. تلآویو از طریق همکاری هوشمندانه با کشورهای حوزه خلیج فارس و افزایش قابلیتها در عرصه فناوری، توانسته است به یک مرکز امنیتی در حال ظهور در منطقه تبدیل شود.
امروز رژیم جمهوری اسلامی در سه محور اصلی در حال فروپاشی است: مشروعیت داخلیاش بهشدت کاهش یافته، نفوذ منطقهای و بینالمللیاش رو به زوال و برنامه هستهایاش در معرض نابودی است. این پروژه که طی چهار دهه هزینههای سنگین، کنترل و سرکوب گسترده داخلی را به همراه داشت، اکنون عملا از بین رفته است. بازسازی تاسیسات آسیبدیده هستهای نیز موجی از حملات سخت و تحقیرآمیز را به دنبال خواهد داشت. بدتر از همه اینکه هیچ تبلیغاتی نمیتواند مردم ایران را متقاعد کند که تنها یک دشمن خارجی مسئول شرایط کنونی آنهاست.
از این رو، به نظر میرسد که خاورمیانه شاهد تغییر شکل است، نه از طریق کنفرانسها یا تفاهمهای سیاسی، بلکه از طریق شکست پروژههایی که براساس فرقهگرایی و گسترش با زور ساخته شده بودند. اکنون مردم ایران جمهوری اسلامی را، که به دنبال صدور انقلاب بود، تقریبا طرد کردهاند و او، منزوی و ناامید، به هر قیمتی به دنبال خروج از این وضعیت بحرانی است.
حقیقت دردناک برای جمهوری اسلامی این است که فقط از نظر نظامی شکست نخورده است، بلکه در معرض بحران سیاسی و امنیتی و اقتصادی قرار دارد. این رژیم، اعتبار و عزتش را چه در داخل و چه در خارج از دست داده است. رژیمی که صدها میلیارد دلار برای پروژههای سلطهگری و توسعهطلبی صرف کرده، حمایت مردمش را که با فقر دستوپنجه نرم میکنند، بیشازپیش از دست داده است.
امروز، رژیم جمهوری اسلامی فقط میتواند پشت شعارهای توخالی مقاومت و پیروزی الهی پنهان شود، شعارهایی که حتی آنها هم معنایشان را از دست داده و به اسباب تمسخر بدل شدهاند. در همین حال، بازوهای خارجی و شبهنظامیان مورد حمایت جمهوری اسلامی زیر بار حملات اسرائیل در حال فروپاشیاند.
واقعیت آن است که خاورمیانه منتظر هیچکس نمیماند. کسانی که نمیبینند دوران سلطهگری و ارعاب شبهنظامیان رو به زوال است، بهای سنگینی را برای بقای حاکمیتشان خواهند پرداخت. جمهوری اسلامی ایران هم که خود را شکستناپذیر تصور میکرد، اکنون بیشتر شبیه یک کشور بحرانزده است که در آتش ماجراجوییهایش میسوزد.
با توجه به تمام این موارد، اغراق نیست اگر گفته شود که دوران پساجمهوری اسلامی آغاز شده است و این واقعیت، هرچند رژیم حاکم بر ایران آن را انکار کند، در آینده آشکارتر خواهد شد.
برگرفته از اورشلیمپست