حدود ۲۵ سال پس از آنکه محمدرضاشاه پهلوی درباره لزوم پرهیز از صنایع و کشاورزی آببر و بهینهسازی مصرف آب هشدار داد، رهبر جمهوری اسلامی ایران نهم اردیبهشت ۱۳۷۷، در دیدار با جمعی از کارگران و معلمان، با انتقاد از سیاستهای اقتصادی دوران پهلوی گفت: «یکی از بزرگترین جرائم رژیم محمدرضا پهلوی این بود که کشور را از لحاظ فنی، صنعتی و اقتصادی وابسته نگه داشت و وابستهتر کرد. سرنوشت یک کشور را در نانش، در گندمش، در سیلوی گندمش، در وسیله آرد کردن گندمش، در مواد غذایی و در همهچیزش به خارج وابسته کرد.»
نتیجه مستقیم همان نگاه ایدئولوژیک و غیرعلمی که با دو برابر شدن میزان تولید گندم در دوره ریاستجمهوری خامنهای و نخستوزیری میرحسین موسوی آغاز شد و همچنان ادامه دارد، امروز در قالب فاجعهای زیستمحیطی نمایان شده است. فرونشستهای عظیم در سراسر ایران، خشک شدن سفرههای زیرزمینی و بحران فراگیر بیآبی محصول همین سیاست اشتباهاند؛ تا جایی که مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران، هشدار داده است که اگر تا آذرماه باران نبارد، «باید تهران را خالی کنیم». همزمان، پایتخت و بسیاری از شهرهای دیگر با قطع شبانه آب، افت شدید فشار و جیرهبندی بیسابقه مواجهاند.
صادق ضیائیان، رئیس مرکز ملی پیشبینی هواشناسی، میگوید طی روزهای آینده نیز در بیشتر مناطق ایران جوی پایدار و بدون بارندگی حاکم خواهد بود که این پایداری در شهرهای صنعتی از جمله تهران، موجب افزایش غلظت آلایندهها و تشدید بحران تنفسی خواهد شد.
از سوی دیگر، عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب ایران، تایید کرده که برای صرفهجویی در مصرف، فشار آب تهران در شبها کاهش مییابد. این در حالی است که گزارشهای رسمی نشان میدهند حدود ۹۰ درصد آب شرب ایران در بخش صنعت و کشاورزی مصرف میشود.
گزارشهای ارسالی از پایتخت ایران برای ایندیپندنت فارسی نشان میدهند طی دو هفته اخیر دستکم در مناطق شرقی، شمالی و غربی پایتخت، از حدود ساعت ۱۰ شب تا ساعت ۵ صبح، آب کاملا قطع میشود. شرکت آب تهران هم اعلام کرده که فشار آب را در خوابگاههای دانشجویی دانشگاههای تهران، شریف، الزهرا و امیرکبیر به دلیل «پرمصرف بودن» کاهش داده؛ اقدامی که موجی از اعتراض دانشجویان را برانگیخته و تصاویری از تجمعهای اعتراضی دانشجویان، همراه با صفهای طولانی برای دریافت بطریهای آب معدنی، منتشر شده است.
احد وظیفه، رئیس مرکز ملی اقلیم و خشکسالی ایران، میگوید در کوتاهمدت هیچ چشماندازی برای بارش موثر وجود ندارد و حتی در صورت بارندگیهای معمول زمستان، تنش آبی ادامه خواهد یافت.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب مشهد هم از کاهش ذخیره آب سدهای این شهر به کمتر از ۳ درصد خبر داد و گفت: «دیگر مرحله توصیه گذشته و اکنون مصرف آب مسئله مرگ و زندگی است.»
از نگاه کارشناسان حوزه آب، ریشه این بحران نه در تغییرات اقلیمی، بلکه در مدیریت غیرعلمی، فساد ساختاری و تصمیمهای پرهزینه جمهوری اسلامی است که منابع آبی ایران را به مرز فروپاشی رسانده است. در یک نمونه و بر اساس قوانین موجود، شرکتهای آب منطقهای در سراسر ایران حقوق کارمندان خود را از محل فروش آب تامین میکنند؛ بنابراین اگر مصرف کاهش یابد، درآمد آنها هم کم میشود. همین تضاد منافع باعث شده مدیران دولتی به جای اصلاح الگوی مصرف، به صدور مجوز صنایع آببر در مناطق خشک روی آورند که نمونه آن، تاسیس کارخانههای فولاد، مس و کاشی و سرامیک در نیشابور، مشهد، یزد، کرمان یا رفسنجان است؛ مناطقی که دشتهایشان سالها است با بحران شدید بیآبی و فرسایش خاک مواجهاند.
یک کارشناس محیطزیست در ایران به ایندیپندنت فارسی گفت: «در این ساختار، هرچه بحران شدیدتر شود، آب گرانتر فروخته میشود و پول بیشتری هم نصیب مدیران فاسد میشود که حاصلش، فروپاشی اکولوژیک ایران است.»
کشوری پرآب چگونه بیآب شد؟
دادههای بینالمللی نشان میدهند که ایران به لحاظ منابع طبیعی، کشوری خشک محسوب نمیشود و سالانه حدود ۱۰۳ میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر در اختیار دارد که بیش از دو برابر مجموع منابع آب تجدیدپذیر در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است.
برای مقایسه، عربستان سعودی تنها یک میلیارد مترمکعب آبهای تجدیدپذیر دارد و کل کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از امارات متحده عربی و عربستان سعودی و بحرین تا قطر و کویت و حتی یمن که پرآبترین میان این کشورها محسوب میشود، مجموعا حدود ۴۴ میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر دارند. با این حال، هیچیک از آن کشورها با بحران آبی مانند ایران مواجه نیستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دلیل اصلی نیز مدیریت علمی، سرمایهگذاری در فناوری نمکزدایی، شیرینسازی آب دریا، تفکیک مصرف شهری و چشمپوشی از صنایع و کشاورزی آببر است. مراد کاویانی، استاد دانشگاه، در یک گفتگوی اینترنتی گفت: «در برنامه هفتم توسعه نوشتهاند که ۸۵ درصد امنیت غذایی باید در داخل کشور تامین شود. اما مگر ظرفیت آب و خاک ایران به ما چنین اجازهای را میدهد؟ نزدیک به ۳۰ درصد محصولات کشاورزی از مزرعه تا سفره تباه میشود، یعنی آبی که صرف آن شده، عملا نابود میشود. این یک جنایت در حق نسل آینده است.»
افزایش برداشت از سفرههای زیرزمینی در ایران اکنون به فرونشست گسترده زمین در سراسر ایران منجر شده است. به گفته علیرضا عباسی، نماینده کرج، استان البرز در میان پنج استان نخست با بیشترین فرونشست قرار دارد و زیرساختهای حیاتی همچون خطوط گاز، راهآهن و اتوبانها در خطرند.
امید شیرزادی، کارشناس زمینشناسی هم تاکید میکند که «تخلیه آبهای زیرزمینی علت اصلی فرونشست است و برخی از این نشستها غیرقابل بازگشتاند». گزارشها میگویند نرخ فرونشست در ۱۸ استان ایران از ۱۰ سانتیمتر در سال گذشته و در دشتهای اصفهان، تهران و کرمان، از ۲۰ سانتیمتر هم فراتر رفته است. به تعبیر کارشناسان، این یعنی زمین ایران در حال «مرگ آرام» است.
بخش عمده بحران کنونی در حوزه آب، در سیاستهای کلان و رانتی جمهوری اسلامی ریشه دارد. دولتها از دههها پیش، برای کسب محبوبیت سیاسی با شعار «خودکفایی کشاورزی» منابع آبی را قربانی کردند و طرحهایی مانند انتقال آب از حوضههای خشک به مناطق بیمنبع، سدسازیهای غیرکارشناسی و ایجاد صنایع آببر در دل کویر هم بر شدت این بحران افزودند.
افزون بر این، فساد ساختاری در قراردادهای آب، سد و فاضلاب و نبود شفافیت در تخصیص بودجههای عمرانی، موجب شد هیچگاه اصلاحی پایدار رخ ندهد. نتیجه آن است که امروز ایران، با منابع آبی بیش از دو برابر کل کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، به جیرهبندی و مرز هشدار تخلیه پایتخت رسیده است.
کارشناسان هشدار میدهند اگر روند کنونی ادامه یابد، «نقطه صفر آب» در مناطق مرکزی ایران تا کمتر از یک دهه آینده فرا خواهد رسید؛ نقطهای که پس از آن، حتی با بارندگیهای معمول هم دیگر امکان بازسازی سفرههای زیرزمینی وجود نخواهد داشت. در چنین شرایطی، تخلیه اجباری شهرها نه یک تهدید دور، بلکه آیندهای محتمل برای میلیونها ایرانی خواهد بود.

