ادامه صبر راهبردی بهتر از شکست مفتضحانه بود

شکست حمله نمایشی به اسرائيل، رژیم جمهوری اسلامی را بار دیگر به عقب‌نشینی به سوی سیاست «صبر استراتژیک» سوق داد، سیاستی که ناتوانی‌ها و کاستی‌هایش را می‌پوشاند

بیلبوردی تهدیدآمیز علیه اسرائیل در تهران‌ــ AFP

پس از آنکه اسرائيل فرماندهان سپاه پاسداران و منافع جمهوری اسلامی در منطقه را بارها هدف حمله قرار داد و حتی ساختمان کنسولگری ایران در دمشق را به ویرانه‌ای بدل کرد، حامیان «محور مقاومت» به این نتیجه رسیدند که رژیم ایران  باید واکنش نشان دهد، به‌ویژه اینکه شعار جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه «پاسخ به اسرائيل در زمان و مکان مناسب داده خواهد شد»، به ناامیدی و ناراحتی همه حامیان جمهوری اسلامی منجر شده بود.

از سوی دیگر، ناتوانی آشکار رژیم ایران در مقابله با دست‌درازی‌های خارجی به حیثیت و اعتبار آن آسیب شدیدی وارد کرد و مخالفان رژیم را در سراسر ایران به ابراز مخالفت واداشت. در نتیجه، رژیم جمهوری اسلامی ناگزیر شد برای کاهش خشم ملت کاری بکند. رژیم ایران، برای دستیابی به این مقصود، قلمرو پاکستان را هدف حمله موشکی قرار داد و سپس با مرزبانان افغانستان درگیر شد. افزون بر این، سپاه پاسداران به اقلیم کردستان عراق و ادلب سوریه نیز حمله کرد.

پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و کشته شدن افسران ارشد سپاه پاسداران، رژیم جمهوری اسلامی به این واقعیت پی برد که پاسخ مستقیم به اسرائیل به امری اجتناب‌ناپذیر بدل شده است و برای خروج از ورطه درماندگی و شکست جز حمله به اسرائيل راه‌حلی دیگری وجود ندارد. سرانجام جمهوری اسلامی در حمله‌ای نمایشی صدها موشک و پهپاد را به سوی اسرائيل شلیک کرد، اما این حمله نه‌تنها آسیبی به اسرائيل وارد نکرد، که به تل‌آویو جرات داد تا پایگاه هشتم شکاری اصفهان را هدف حمله قرار دهد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پاسخ مستقیم جمهوری اسلامی به اسرائیل ممکن است به خوشحالی حامیان محور مقاومت منجر شده باشد، اما نتایج این پاسخ با معیارهایی سنجیده می‌شود که با هیاهو و شعار تفاوت بسیار دارد. برخی از پیامدهای پاسخ مستقیم جمهوری اسلامی به اسرائيل را می‌توان این‌طور برشمرد:

پاسخ نمایشی جمهوری اسلامی توجه جهانیان را از اعمال غیرانسانی و وحشیانه‌ای که در نوار غزه رخ می‌دهد دور کرد. افزون بر آن، حمله به اسرائيل نه‌تنها به خاموش شدن اعتراضات مخالفان دولت اسرائیل منجر شد، که شهروندان اسرائيل را به حمایت از نتانیاهو واداشت و باعث شد نتانیاهو و دولتش از حمایت جامعه جهانی برخوردار شوند. به همین دلیل، قدرت‌های جهانی، ازجمله ایالات متحده، فرانسه، بریتانیا و آلمان به دفاع از اسرائیل پرداختند و در رهگیری پرتابه‌های شلیک‌شده از ایران نقش چمشگیری داشتند.

 همچنان، پاسخ نمایشی جمهوری اسلامی قدرت دفاعی ارتش اسرائیل را آشکار کرد و قابلیت آن را در عرصه پدافند هوایی ثابت کرد و نشان داد که کشورهای عربی، از جمله اردن، از تهدیدهای جمهوری اسلامی هراسی ندارند و این حمله می‌تواند مسیر همکاری اسرائيل و کشورهای منطقه را برای استقرار سامانه‌های پیشرفته پدافند هوایی هموار کند تا خاورمیانه در معرض تهدید هیچ‌گونه حمله هوایی قرار نگیرد.

جمهوری اسلامی ایران بر این باور بود که پاسخ بزرگ موشکی و پهپادی‌اش به اسرائیل، آسیب بسیاری به آن کشور وارد می‌کند، اما ناکارآمدی آشکار این حمله ماهیت قدرت نظامی رژیم ایران را برملا ساخت و نشان داد که در رویارویی مستقیم توانایی چندانی ندارد و هرگونه تلاش برای اقدامی فراتر از حمله نمایشی به اسرائيل جمهوری اسلامی را به سوی فروپاشی سوق می‌دهد.

از سوی دیگر، حمله به اسرائيل این واقعیت را آشکار کرد که تلاش رژیم ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای توازن قدرت در منطقه را تغییر نخواهد داد. همچنان نشان داد که گروه‌های نیابتی رژیم ایران در منطقه، مانند حزب‌الله لبنان و حشدالشعبی عراق، قادر به اجرای همه دستورات تهران نیستند. بنابراین، رژیم جمهوری اسلامی باید به‌دنبال تجدیدنظر در شعار صدور انقلاب و مبالغ هنگفتی باشد که برای حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی وفادارش در منطقه هزینه می‌کند.

دیگر اینکه، بر همه آشکار شد که جمهوری اسلامی هرگز به‌دنبال آزادسازی فلسطین و قدس نیست، زیرا در جریان حمله تلافی‌جویانه تنها شعارش انتقام فرماندهان سپاه پاسداران بود و از شعار آزادی قدس خبری نبود.

البته انتقال تنش میان جمهوری اسلامی و اسرائيل از جنگ‌های سایه و نیابتی به رویارویی مستقیم و شکست رژیم ایران، به آزادی بیشتر تل‌آویو منجر می‌شود، به‌ویژه اینکه ماهیت درگیری در خاورمیانه بر محور بازدارندگی و توازن قدرت منطقه‌ای استوار است و این امر بخشی جدایی‌ناپذیر از توازن قدرت جهانی است، درست مانند آنچه در اوکراین، اروپا و دریای تایوان رخ می‌دهد.

در فرجام می‌توان گفت که شکست حمله نمایشی به اسرائيل، رژیم جمهوری اسلامی را بار دیگر به عقب‌نشینی به سوی سیاست «صبر استراتژیک»  سوق داد، سیاستی که ناتوانی‌ها و کاستی‌هایش را می‌پوشاند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه