اختلافهای مرزی میان اسرائیل و لبنان که بهتازگی شدت گرفته، موضوع پیچیده و حساسی است که امکان دارد تنشها را تشدید کند و احتمال درگیری مسلحانه را افزایش دهد، گرچه نمیتوان بهطور دقیق وقوع این درگیری را پیشبینی کرد.
اختلاف و نزاع میان اسرائیل و لبنان بر سر مرزهای دریایی و زمینی و درباره حق بهرهبرداری اقتصادی، پیشینه تاریخی طولانی دارد که چندین بار به جنگ مسلحانه منجر شده است. جنگی که در سال ۲۰۰۶ میان ارتش اسرائیل و حزبالله رخ داد، یکی از مهمترین این جنگها است.
در سال جاری که هم اسرائیل و هم لبنان درگیر بحرانهای سیاسی و اقتصادیاند، ایجاب میکند که هر دو طرف به هر قیمتی از رویارویی نظامی و ایجاد یک بحران دیگر پرهیز کنند، اما اسرائیل در مناطق مرزی اشغالی که بهنام «مناطق اختلافی» خوانده میشوند، یکسری اقدامات تحریکآمیز انجام داد که نگرانیهای فراوانی را درباره شروع یک جنگ بزرگ دیگر مانند جنگ ۲۰۰۶ برانگیخت.
در شرایط کنونی که به نظر میرسد تحمل هزینههای جنگ برای هر دو طرف غیرممکن است، اگر جنگی شروع شود، هدف از آن عرضاندام و نمایش قدرت، یا منحرف کردن افکار عمومی از قضایای داخلی خواهد بود که نخبگان سیاسی هر دو طرف هدایت میکنند.
البته اختلافهای مرزی در این منطقه به اسرائیل و لبنان منحصر نمیشود، بلکه سوریه را نیز دربرمیگیرد. ازجمله مناطق اختلافی میان لبنان و اسرائیل، روستای غجر، مزارع شبعا و تپههای کَفر شوبا است که در سال ۱۹۶۷ به دست اسرائیل اشغال شدند. اما منطقه اختلافی میان اسرائیل و سوریه بلندیهای جولان است که در سال ۱۹۶۷ اسرائیل آن را اشغال و در سال ۱۹۸۱ به خاک خودش ملحق کرد. اگرچه سازمان ملل متحد این اقدام اسرائیل را محکوم کرد، اما تلآویو اعتنایی نکرد.
اکنون چندین دهه است که اختلاف و نزاع میان تلآویو و بیروت بر سر این اراضی نسبتا کوچک ادامه دارد و هرگاه که در امتداد «خط آبی»، یکی از دو طرف تحرکاتی انجام میدهد، تنشها نیز افزایش میيابد و نیروهای مسلح آنها در مقابل هم صفآرایی میکنند.
«خط آبی»، خط مرزی است که اسرائیل را از جنوب لبنان جدا میکند. این خط در سال ۱۹۷۸ و در پی خروج نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان ایجاد شد و در امتداد آن ۹ هزار و ۳۰۰ نفر از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد (یونیفل) مستقر شدند تا بر عقبنشینی نیروهای اسرائیلی از لبنان نظارت کنند و صلح و امنیت را به منطقه بازگردانند. اما بعد از جنگ اسرائیل و حزبالله در ۲۰۰۶، سازمان ملل متحد مسئولیت یونیفل را تعدیل و آن را موظف کرد که در جایگاه یک داور بیطرف، از صلح و امنیت در منطقه حفاظت کند و برای توقف همیشگی جنگ و جلوگیری از اقدامات خصمانه و تحریکآمیز در دو طرف خط تلاش کند.
تنش کنونی میان اسرائیل و لبنان از زمانی آغاز شد که حزبالله در هر یک از مزارع شبعا و تپههای کَفر شوبا چادری برپا کرد و اسرائیل از یونیفل خواست تا آنها را برچیند، اما لبنان برچیدن آنها را به عقبنشینی اسرائیل از روستای غجر مشروط کرد. البته حزبالله در واکنش به حصارکشی اسرائیل در بخش لبنانی روستای غجر، به نصب این دو چادر اقدام کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
روستای غجر که از لبنان تا منطقه جولان امتداد دارد، در سال ۲۰۰۰ زمانی که خط آبی ایجاد شد، به دو بخش تقسیم شد و بخش شمالی آن در قلمرو لبنان قرار گرفت. اما اسرائیل در سال ۲۰۰۶ بار دیگر این بخش شمالی را اشغال کرد و اکنون میخواهد حصار مرزی را از این منطقه عبور دهد. افزون بر آن، نهتنها اسرائیل از تخلیه این روستا امتناع میکند، بلکه برخلاف شروط یادشده در توافقنامه تقسیم، از ورود طرف لبنانی به آن نیز جلوگیری میکند.
گفتنی است که قبل و بعد از برپایی چادرهای حزبالله و درخواست اسرائیل از یونیفل برای برچیدن آنها و مشروط کردن آن به عقبنشینی اسرائیل از روستای غجر، چندین حادثه رخ داد که لازم است به آنها اشاره شود. این حوادث شامل درگیری میان سربازان اسرائیلی مجهز با بولدوزر و سربازان لبنانی در ۵ ژوئیه، بمباران منطقه نزدیک به کفر شوبا در ۶ ژوئیه بهوسیله اسرائیل در واکنش به شلیک شدن یک موشک از منطقه نزدیک به روستای غجر به خاک اسرائیل، وقوع انفجار در نزدیکی روستای بستان در لبنان که به زخمی شدن سه لبنانی منجر شد و تلاش برخی از شهروندان لبنانی برای عبور از مرز و شلیک بمبهای دودزا بر آنها به دست ارتش اسرائیل است.
رویدادهای یادشده با رویدادهایی که معمولا در این مناطق همیشه رخ میدهد، تفاوت دارد. ازجمله رویدادهایی که در این مناطق همیشه رخ میدهد، یکی اعتراضهایی است که با حمایت حزبالله گاهی در امتداد مرز علیه اسرائیل انجام میشود. دوم تلاش برخی از جنگجویان مسلح برای ورود به خاک اسرائیل است که بیشتر به وضعیت امنیتی سرزمینهای فلسطینی ارتباط دارد. در مقابل، ارتش اسرائیل علاوه بر فعالیتهای خصمانهای که همیشه در امتداد مرز انجام میدهد، نیروی هواییاش بسیاری اوقات با عبور از مرز هوایی لبنان، اهدافی را در سوریه بمباران میکند.
آنچه از جانب لبنان در امتداد مرز رخ میدهد، عوامل متعدد دارد که حصارکشی اسرائیل در شمال روستای غجر یکی از این عوامل است. البته بخشی از این حوادث به خشونتهای اخیر کرانه باختری مانند حمله اسرائیل به جنین در ۴ ژوئیه که درنتیجه آن ۱۲ فلسطینی کشته شدند و آسیبهای گستردهای به املاک و داراییهای فلسطینیان وارد شد نیز ارتباط دارد.
هرچند در ظاهر چنین به نظر میرسد که تنش میان اسرائيل و حزبالله رخ خواهد داد، اما ازآنجا که دولت لبنان بهطور رسمی و باقدرت و جدیت از حق خود در این مناطق سخن گفته و برای دفاع از آن آمادگی نشان داده است، نمیتوان این منازعه مرزی را منحصر و محدود به حزبالله دانست، بلکه باید آن را متعلق به همه دولت و مردم لبنان تلقی کرد.
به هر ترتیب شواهد بیانگر این است که در حال حاضر نه حزبالله طرفدار یک جنگ بزرگ و تمامعیار است و نه اسرائیل، زیرا اسرائیل افزون بر نگرانی که از وضعیت دشوار امنیتی در کرانه باختری دارد، درگیر اغتشاشهای ناشی از اصلاحات قضایی حکومت بنیامین نتانیاهو نیز است. از سوی دیگر، حزبالله هم برای مواجهه با اسرائیل آماده به نظر نمیرسد. نحوه واکنش این سازمان در برابر شلیک موشک فلسطینیها از جنوب لبنان به خاک اسرائیل در اوایل ماه آوریل، میتواند دلیلی بر این برداشت باشد. البته باید ذکر کرد که اسرائیل هم در آن زمان از مواجهه پرهیز کرده بود.
البته دلایلی برای احتمال جنگ میان اسرائیل و لبنان نیز وجود دارد که سیاستهای پنهان دولتها، تنشهای منطقهای و بینالمللی موجود، از آن جمله است. اما درعینحال جامعه بینالمللی و نهادهای دیپلماتیک نیز در تلاشاند تا تنشها را کاهش دهند و منازعات را از راههای مسالمتآمیز حلوفصل کنند، ولی متاسفانه این تلاشها همیشه نتیجه مطلوب به بار نمیآورند.