از همان روزهای نخست آغاز درگیری نظامی با اسرائیل، در حالی که آسمان برخی شهرها به عرصه وحشت و اضطراب تبدیل شده بود، در دل کوچهها و خانههای مردم ایران، جریانی دیگر بهتدریج در حال شکلگیری بود: موجی از همدلی، فداکاری و همبستگی ملی.
ایرانیان بیاعتنا به فاصله جغرافیایی و تفاوتهای اجتماعی، با گشودن در خانهها، دل و دستانشان، یکصدا به یاری هممیهنانشان شتافتند. از پزشک و پرستار تا صاحبخانه و ساکنان خارج از کشور، هر کس به سهم خود تلاش کرد باری از دوش دیگری بردارد؛ تصویری زنده و انسانی از ملتی که حتی در دل بحران، امید و همراهی را فراموش نمیکند. همانطور که پیش از این در سایر بحرانهای اجتماعی نیز چنین کرده بود.
شکلگیری پویشهای امدادی
با تشدید حملات هوایی و افزایش ناامنی در برخی نقاط ایران، بخشی از مردم که توانایی مالی و امکان جابهجایی داشتند، به مناطق امنتر پناه بردند، اما در شهری مانند تهران که جمعیتی بیش از ۱۰ میلیون نفر را در خود جای داده است، بسیاری هم ناچار به ماندن شدند. آن هم نه از روی انتخاب، بلکه به دلیل نداشتن امکانات مالی کافی یا مکانی امن برای رفتن.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در میان این جمعیت، افراد آسیبپذیرتری چون سالمندان، بیماران و خانوادههایی با توان مالی محدود، در شرایط سختتری قرار گرفتند. همین وضعیت سبب شد گروههای مردمی و کارزارهای داوطلبانه بهخصوص از نسل جوان در سطح شهر و فضای مجازی شکل بگیرند. این پویشها با انتشار فراخوانهایی در شبکههای اجتماعی اعلام کردند که آمادهاند به نیازمندان یاری برسانند؛ از تهیه و تامین مایحتاج روزانه گرفته تا حملونقل بیماران و مراقبت از سالمندان.
نکته امیدبخش در این میان، اطمینانبخشی به ایرانیان خارج از کشور بود که بسیاری از آنان به دلیل فاصله جغرافیایی از عزیزانشان دور بودند. پویشهای همکاری داوطلبانه به آنها اطمینان میدادند که در هماهنگی با نزدیکان یا آشنایان، مراقبت از والدین و خانوادههای آسیبپذیر را به عهده خواهند گرفت. این همبستگی تصویری دیگر از پیوندهای عاطفی عمیق ایرانیان را در دل بحرانی بیسابقه ترسیم کرد.
همراهی پزشکان و پرستاران با بیماران
در روزهایی که ایران در وضعیت جنگی قرار گرفت، در حالی که فضای کشور ملتهب و نگرانکننده بود، موجی از همبستگی و همدلی در میان مردم، بهویژه جامعه پزشکی شکل گرفت. بسیاری از پزشکان، پرستاران و نیروهای درمانی در شبکههای اجتماعی اعلام کردند که بهصورت داوطلبانه آماده ارائه خدمات به بیماران، سالمندان و نیازمنداناند.
این خدمات تنها به مناطق درگیر جنگ محدود نبود. بلکه در شهرهای امنتر نیز که مردم به آنجا پناه برده بودند، بسیاری از نیروهای درمانی با انتشار پیامهایی اعلام کردند که در این شرایط بحرانی کنار مردم خواهند بود. طیف وسیعی از خدمات ارائهشده شامل مواردی چون تجدید نسخه داروها، تزریق آمپول و سرم، و رسیدگی به وضعیت بیماران خاص و ناتوان بود.
در تهران و دیگر شهرهای درگیر، شماری از پرستاران با وجود خطرات، از آمادگی خود برای مراجعه حضوری به منزل بیماران خبر دادند. این حرکت داوطلبانه و انسانی تصویری ملموس از پیوند عمیق میان مردم و نقش کلیدی جامعه پزشکی در لحظات بحرانی را به نمایش گذاشت؛ مانند آنچه پیشتر در دوران همهگیری کرونا هم مشاهده شده بود.
ترمیم روانهای زخمی
حملات هوایی و صدای ممتد انفجار در این روزهای جنگ، آرامش روانی میلیونها نفر را درهم شکسته است. ترس، بیخوابی، اضطراب و احساس ناامنی بهسرعت گسترش یافته و یک تروما یا آسیب جمعی روانی را در ابعادی گسترده شکل داده است.
در واکنش به این بحران روحی، بسیاری از روانشناسان، روانپزشکان و درمانگران داخل و خارج از کشور با پیامهایی در فضای مجازی با خاطرنشان کردن این نکته که سلامت روان به اندازه سلامت جسم، نیازمند مراقبت فوری و تخصصی است، اعلام کردند که به صورت آنلاین یا در صورت امکان حضوری، خدمات رایگان یا داوطلبانه رواندرمانی در اختیار مردم قرار خواهند داد.
در این میان، ویدیوهایی از رواندرمانگران که با زبان ساده، آرامبخش و همدلانه، راهکارهایی برای کاهش اضطراب ارائه میدادند، بهسرعت در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد. این پیامها فراتر از یک توصیه درمانی، نقش تکیهگاه روانی برای مردم را ایفا کردند؛ پیامهایی که با گفتن جملههایی چون «شما تنها نیستید» یا «ترس شما طبیعی است»، تلاش داشتند تعادل را به جامعه ملتهب بازگردانند.
این همراهی حرفهای و عاطفی، بار دیگر نشان داد که همبستگی ملی تنها به کمکهای مادی محدود نمیشود؛ بلکه التیام روانی، همدلی و شنیدن صدای درد مردم، بخش مهمی از ترمیم اجتماعی در دل بحران است.
کمکهای مالی به هموطنان نیازمند
در کنار پزشکان، پرستاران و گروههای امدادی مردمی، برخی نیز با رفتارهای مسئولانه و فداکارانه، سهمی بزرگ در کاهش رنجهای جنگی ایفا کردند. در روزهایی که نگرانی و فشار روانی بر مردم سایه افکنده بود، برخی صاحبخانهها و طلبکاران تصمیم گرفتند به جای اصرار بر طلب حق خود، راه همدلی و گذشت را در پیش بگیرند.
شماری از صاحبخانهها با انتشار پیامهایی در شبکههای اجتماعی یا در تماس با مستاجرانشان اعلام کردند که در این شرایط بحرانی، دریافت اجارهبها را به تعویق میاندازند. همچنین افرادی که از دیگران طلب مالی یا چک در دست داشتند، اعلام کردند که فعلا برای وصول مطالباتشان اقدام نخواهند کرد تا هممیهنان آنها در فشار بیشتری قرار نگیرند.
این رفتارهای انساندوستانه نهتنها به کاهش اضطراب اقتصادی برخی خانوادهها کمک کرد، بلکه دل شرایط تیره جنگی، نوری از امید و آرامش را روشن کرد.
پناه در غربت
با آغاز جنگ میان ایران و اسرائیل، بسیاری از پروازها لغو و مسیرهای بازگشت به ایران برای هزاران مسافر مسدود شد. شماری از این افراد که برای سفرهای چندروزه، کاری یا تفریحی به خارج از کشور رفته بودند، ناگهان خود را در شرایطی ناپایدار و نگرانکننده یافتند، زیرا تمدید مدت اقامت در کشورهای خارجی، آن هم بدون برنامهریزی قبلی، برای بسیاری از این مسافران هزینهبر و دشوار بود.
در این میان، بار دیگر موجی از همبستگی ایرانیان مهاجر در سراسر جهان به راه افتاد و مردم در شهرها و کشورهای مختلف، با اطلاعرسانی در شبکههای اجتماعی، امکان اقامت موقت و رایگان را برای هممیهنان خود فراهم کردند. برخی از آنها پرداخت هزینه اجاره اتاق یا هتل را تقبل کردند و برخی دیگر، در خانههای خود را به روی مسافران باز کردند و با تمام توان کوشیدند تا آنان در غربت احساس تنهایی نکنند.
این حرکت انسانی و داوطلبانه جلوهای دیگر از پیوندهای عمیق ملی و عاطفی در دل بحران بود؛ پیوندهایی که حتی در آن سوی مرزها، در سایه جنگ و بلاتکلیفی، هم بار دیگر ایرانیان را به هم نزدیکتر کرد.
دعوت به پناه در شهرهای امن
در روزهایی که صدای انفجار فضای شهرهای درگیر جنگ را پر کرده است، بسیاری از هموطنان ساکن مناطق امنتر آغوش خود را به روی ساکنان شهرهای بزرگ باز کردند و در اقدامی انسانی، خانه و شهرشان را به پناهگاهی امن برای دیگر ایرانیان تبدیل کردند.
از شمال تا جنوب، پیامهایی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن از مردم مناطق ناامن دعوت میشد به خانهها و روستاهای آنان پناه بیاورند. یکی از برجستهترین این دعوتها پیام میثم پیرفلک، پدر کیان پیرفلک، کودک جانباخته در خیزش سراسری ۱۴۰۱، بود که با صمیمیت اعلام کرد: در خانههای مردم ایذه به روی هممیهنان باز است.
همزمان در شهرهای شمالی هم پیامهای مشابهی منتشر شد و ساکنان این مناطق آمادگی خود را برای اسکان موقت و کمک به خانوادههای جنگزده اعلام کردند. در گنبدکاووس نیز سردار آزمون، بازیکن تیم ملی فوتبال ایران، با اقدامی نمادین و اثرگذار، یک هتل را به مدت یک ماه برای اقامت رایگان مردم در اختیار قرار داد.
ریشههای یک همدلی تاریخی
همبستگی بیدرنگ و خالصانهای که در روزهای آغازین جنگ میان ایران و اسرائیل میان مردم شکل گرفت، پدیدهای تازه یا اتفاقی و مقطعی نبود. این روحیه یاریگری در تاریخ، فرهنگ و حافظه جمعی ایرانیان ریشه دارد؛ ملتی که در طول قرنها، چه در روزهای سخت جنگ و مهاجرت و چه هنگام زلزله، سیل و بیماری، بارها و بارها نشان دادهاند که درد دیگری را درد خود میدانند.
در واقع روحیه همدلی ایرانیان در روزهای اخیر تنها واکنشی احساسی به یک رویداد جنگی نبود، بلکه بازتابی ژرف از ریشههای فرهنگی و تمدنی سرزمینی با تاریخی چند هزار ساله و مهد ارزشهایی چون نوعدوستی، مهماننوازی، گذشت و مسئولیت اجتماعی است.
در متون کهن ایرانی، از اوستا و شاهنامه گرفته تا آثار حکما و عرفا، بارها بر یاری رساندن به دردمندان، پناه دادن به آوارگان و حمایت از ناتوانان تاکید شده است. آیینهای باستانی ایرانی چون نوروز و سده هم فراتر از جشن و سرور، فرصتهایی برای پیوند دوباره دلها، دیدار با سالمندان و کمک به نیازمندان بودهاند.
در فرهنگ ایرانی، «بزرگی» با قدرت سنجیده نمیشود، بلکه با بخشندگی و خدمت به دیگران معنا میگیرد. این میراث ارزشمند نسلبهنسل منتقل شده و امروز نیز در قالبهای نوینتری چون پویشهای اجتماعی، همرسانی در شبکههای مجازی و رفتارهای داوطلبانه تجلی یافته است.
از همین رو، همبستگی این روزهای مردم ایران نهتنها واکنشی به جنگ، بلکه تداوم همان روح کهن است؛ روحی برآمده از تمدنی که انسانگرایی را در ژرفای جان دارد و این واقعیت را تکرار میکند که در فرهنگ ایرانی، همدلی نه یک انتخاب، بلکه بخشی از هویت ایرانیان است.