ساکنان یک مجتمع مسکونی در نزدیکی زندان اوین تهران، در گفتگو با خبرنگار وبسایت رویداد۲۴ خبر دادهاند که پس از حمله هوایی ارتش اسرائیل به بخشهای قضایی و امنیتی زندان اوین در دوم تیرماه سال جاری، افرادی از «نهادی نامشخص و ناشناس» اقدام به «تاراج اندوخته مالی» آنان کردهاند.
خبرنگاران و رسانههای ایران، به دلیل هراس از بازداشت یا توقیف و سرکوب، در گزارشهایشان از نهادهای امنیتیـنظامی جمهوری اسلامی و ماموران آنان مانند سپاه پاسداران یا وزارت اطلاعات، با عناوینی چون «نهادی خاص»، «سازمان نامشخص»، «لباسشخصیها» یا «افراد ناشناس» یاد میکنند.
در توضیح این اتفاق آمده است که پس از حمله موشکی ارتش اسرائیل، ماموران حکومتی خاص این مجتمع مسکونی را به طور کامل قرنطینه و شهروندان «به دستور افراد ناشناس» بهاجبار خانههایشان را ترک کردند و ورود ساکنان ساختمان به آنجا ممنوع شد. اما کمتر از ۲۴ ساعت بعد از آنکه این شهروندان به خانههایشان بازگشتند، «دیدند افرادی که در غیاب آنان قول محافظت از ساختمان را داده بودند، آنجا حضور ندارند» و میلیاردها تومان از اموالشان به سرقت رفته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شهریاری، یکی از اهالی مجتمع شماره ۵۰ در خیابان کچویی میگوید: «هرچه اصرار کردیم، افرادی که ساختمان را قرنطینه کرده بودند به ساختمان راهمان ندادند. من میخواستم پول، وسایل قیمتی و داروهای همسرم را از منزل بردارم که نگذاشتند. حتی به آنها گفتم همسر و دخترم اماس شدید دارند و باید داروهایشان را مصرف کنند، اما گفتند یکی از موشکها عمل نکرده و امکان ندارد بگذارند کسی وارد ساختمان بشود. اما فردا که بازگشتیم، دیدیم همه چیز به سرقت رفته است. ۱۰ هزار دلار و پنج هزار یورو پول نقد، ۱۰۰ گرم طلا، کلکسیون فندکها و ساعتها و طلاهای زینتی همسرم همه سرقت شده بود. آنقدر فرصت داشتند که وقتی سراغ کیف ساعتها رفتهاند، یکی از آنها را که کار نمیکرد با خود نبردهاند. تخمینی که در اداره آگاهی زدند، مجموعا حدودا شش میلیارد تومان ارزش داراییهایی است که از من به سرقت رفته است.»
اشکان شیخالاسلامی، یکی دیگر از ساکنان این ساختمان گفت: «خیلی از طلاهایی که بردند یادگار مادرم بود و برایمان در حکم یک دارایی ارزشمند معنوی بود. پدرم از سالها پیش که سکه مثلا ۷۵ هزار تومان بود، تا زمانی که قیمت سکه به سه میلیون تومان رسید، هرازگاهی یک سکه میخرید و برای روز مبادا پسانداز میکرد. همه را بردهاند. یعنی کشوها را یکییکی گشتهاند تا سکهها را پیدا کنند.»
زنی به نام نگین نیز از رد یک پوتین نظامی روی تختخواب خود خبر داد: «فردا که به آپارتمانم برگشتم، متوجه شدم همه چیز غارت شده؛ به این صورت که چمدانها و ساکها سر جایشان هستند، اما اشیای قیمتی داخل آنها سرقت شده بود. یک رد پوتین هم روی تختخواب هست، من هنوز به چیزی دست نزدهام، اما مشخص است که درها را شکسته و وارد اتاقها شدهاند.»
به نظر میرسد رفتار این نیروهای امنیتی و نظامی در ماجرای مجتمع شماره ۵۰ نمونهای آشکار از سوءاستفادههای ساختاری در نظام جمهوری اسلامی است، نظامی که سیاستهای جنگطلبانه رهبر آن ایران را با بحرانهای معیشتی و امنیتی فراوان و جدی مواجه کرده است.
در جنگ ۱۲ روزه که وحشتی وصفناپذیر بر زندگی مردم چیره شده بود، ماموران تحت امر نهادهای امنیتی، به جای حفاظت از جان و مال شهروندان، با سوءاستفاده از قرنطینه اجباری، خانههای ویرانشده را به فرصتی برای سرقت و غارت بدل کردند. این رویداد نه یک حادثه استثنایی، که نمونهای از الگویی تکرارشونده در جمهوری اسلامی در هنگام بحرانهاست، الگویی که در آن، مردم گرفتار در جنگ، زلزله یا سیل، نهتنها از حمایت محروماند، که از همان کسانی ضربه میخورند که لباس «حفاظت و امنیت» بر تن دارند.