خودکشی یا مرگ خودخواسته، که طی آن فرد در اوج ناامیدی تصمیم به پایاندادن زندگی خود میگیرد، پدیدهای است که در تمام کشورهای جهان رخ میدهد. میزان خودکشی در دنیا از سال ۱۹۹۹ تاکنون ۳۳ درصد افزایش یافته است. در سال ۲۰۱۷ از هر صد هزار نفر، ۱۴ تن خودکشی کردهاند که بالاترین میزان خودکشی از زمان جنگ جهانی دوم بوده است. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، در آمریکا هر روز به طور متوسط ۱۲۳ نفر اقدام به خودکشی میکنند و این رقم هر ساله رو به افزایش است.
بر اساس گزارش مرکز کنترل بیماریها، خودکشی در آمریکا در زمره دهمین زمینه شایع برای مرگ افراد قرار دارد، و همچنین دومین علت مرگ افراد بین سنین ۱۵تا ۳۴ سالگی محسوب میشود. افزایش میزان خودکشی در آمریکا، ناشی از شیوع مشکلات روانی چون افسردگی، ضربات روحی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، بیماریهای لاعلاج و دردهای مزمن است.
البته میزان خودکشی در کالیفرنیا در مقایسه با ایالتهای دیگر آمریکا پایین است. در این ایالت از هر صد هزار نفر، ۱۰.۵ دست به خودکشی میزنند، و در مقابل، در شهر سانفرانسیسکو با ۳.۱۱ درصد، بیشترین میزان خودکشی گزارش شده است.
همچنین در بین کشورهای جهان پنج کشور بالاترین میزان خودکشی را به خود اختصاص دادهاند، از جمله گایانا در آمریکای جنوبی، کره شمالی، کره جنوبی، سریلانکا، و لیتوانی در شمال اروپا. عواملی چون اعتیاد به الکل، مشکلات اقتصادی، مشکلات جسمانی، اضطراب و سطح بالای استرس، مشکلات خانوادگی و شرایط سخت کاری، از دلایل اصلی خودکشی در این پنج کشور گزارش شده است.
سطح خودکشیها در ایران
آمارها نشان میدهند که میزان خودکشی در ایران در سالهای اخیر روبه افزایش گذاشته است و نگرانیآور شده است. اگر چه ایران در مقایسه با کشورهای توسعه یافتهای چون آمریکا و جوامع اروپایی سطح خودکشی پایینتری دارد، اما در بین کشورهای اسلامی، سومین رتبه را به خود اختصاص داده است.
بر اساس آمارهای گزارششده، در ایران هر روز بیش از ۱۳ نفر دست به خودکشی میزنند که اغلب آنان، افراد بین سنین ۱۵تا ۳۵ هستند. همچنین، نتایج تحقیقات سال ۲۰۱۳ در ایران نشان میدهد که به طور متوسط از هر ۱۰۰ هزار نفر ۶ نفر خودکشی کردهاند. در گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۴ بیشترین میزان خودکشی در مردان رخ داده است. در این گزارش، میزان خودکشی زنان ۶.۳ درصد و در مردان، ۱۳ درصد ثبت شده است.
یکی از شیوههای رایج خودکشی در ایران خودسوزی است که میزان آن در زنان بیشتر از مردان است. میزان خودسوزی در استانهای کردستان، ایلام، لرستان و کرمانشاه نسبت به استانهای دیگر ایران بالاتر است. تعصبات سنتی، فرهنگی، قومی، و اعتقادی مردم در این استانها بسیار بالاست. بدیهی است که خودکشی، تابویی جدی در بین مردم این مناطق محسوب شود و بر آن مبنا، در مواردی هم از گزارش خودکشی اجتناب میکنند.
این آمارها به نظر نمیرسد شمار قاطعی از میزان خودکشی در ایران را روایت کند، چرا که در بسیاری از موارد، اقدام به خودکشی به علت تابوهای مذهبی و فرهنگی موجود، اعلام نمیشود، و حتی در صورت منجر شدن به مرگ، بهعنوان «فوت به علت خودکشی» ثبت نمیشود. البته برخی از موارد خودکشی در سطح جامعه از طریق رسانه اطلاعرسانی میشود، از جمله موارد مکرر خودکشی در متروی تهران، خودسوزی و حلقآویزکردن و موارد دیگری که گزارش شده است.
دلایل خودکشی در ایران
عوامل مختلفی منجر به اقدام افراد به خودکشی میشود، از جمله: مشکلات خانوادگی، اقتصادی، فشارهای اجتماعی، شکستهای عاطفی، معضلات تحصیلی و شغلی، بیماریهای جسمی، و اختلالات روانی چون افسردگی، اختلال دوقطبی، استرس، و اعتیاد.
دلایل روانشناختی خودکشی
روانشناسان معتقدند که یکی از دلایل اصلی خودکشی، ضربات روحی انباشته شده در فرد است، به این معنا که هنگامی که فرد با مشکل عمیق و ریشهداری مواجه میشود که قادر به حل آن نیست و حمایتی هم از طرف خانواده، دوستان و اطرافیان دریافت نمیکند، به انزوا کشانده میشود و با احساس یاس شدید، تنها راه رهایی برای مشکل خود را در مرگ و خودکشی مییابد.
برخی دیگر از روانشناسان از جمله «زیگموند فروید» نگاه متفاوتی به پدیده خودکشی دارند و معتقدند که انسان دو غریزه «مرگ» و«زندگی» در کنار هم در خود دارد. «غریزه مرگ» بلافاصله بعد از تولد پا میگیرد، و حضورش در آدمی منجر به کینه و نابودی میشود. در مقابل، «غریزه زندگی» منجر به عشق و محبت و دوستی میشود. با این توضیح، اوجگیری کینه و خشم به آنجا منجر میشود که فرد تمایل بیشتری به مرگ و نابودی خود داشته باشد.
اما برخی از خودکشیهایی که منجر به مرگ نمیشوند، میتوانند پیامهای مهمی برای جامعه و بهویژه افراد خانواده فردی که اقدام به خودکشی کرده است، در بر داشته باشند. در اغلب موارد، فرد با اقدام به خودکشی ناموفق یا طرح افکار مرتبط با خودکشی، سعی در جلب حمایت و کمک گرفتن از دیگران دارد. چنانکه یکی دیگر از دلایل خودکشی ناموفق، به سطح پایین اعتماد به نفس در افرادی مرتبط است که میکوشند تا از مشکلات خود بگریزند. البته برخی از این خودکشیها نیز برای رسیدن به اهدافی دیگر و سوءاستفاده از دیگران انجام میشود.
روند روبه رشد خودکشی در ایران، علاوه بر مشکلات و فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، خبر از رشد اختلالات روانی مانند افسردگی و اختلال دوقطبی میدهد. همچنین، میتواند نشانههایی از کاهش میزان امید و انگیزه افراد و نداشتن افقی برای زندگی تعبیر شود. در سالیان اخیر که اوضاع اقتصادی در ایران رو به وخامت گذاشت، میتوان این دلیل را بیشتر درک کرد. در کشورهای پیشرفتهای چون آمریکا و کانادا، اگر چه میزان خودکشی بالاست، اما تدابیر و تمهیدات مناسبی نیز برای پیشگیری یا حمایت از افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، وجود دارد. قوانین و مصوبههای خاصی در مراکز درمانی، بیمارستانها و درمانگاهها، کارکنان را موظف میکند که به افرادی که قصد خودکشی دارند و اطرافیان آنان، آموزشهای لازم را بدهند. حتی مراکز ۲۴ ساعتهای وجود دارد که فرد یا اطرافیان میتوانند احتمال خودکشی را گزارش کنند، یا حتی خود فردی که تمایل به خودکشی در او شدت یافته است، افکارش را با متخصصان در میان بگذارد.
در مدارس نیز اگر کوچکترین نشانهای از یاس و ناامیدی در دانشآموزی مشاهده شود، بلافاصله با خانواده و متخصصان در میان گذاشته میشود تا بتوان از هر نوع احتمال خودکشی وی جلوگیری کرد. اما در ایران، در اغلب موارد، مصداق «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» است. این روند و روال، به این معناست که آموزش و فرهنگسازی نشده است که در صورت مشاهده و مواجهه با چنین موقعیتهایی، چه باید کرد. نتیجه، شمار روزافزون اقدام به خودکشی است.