۷۴ سال پیش در چنین روزی (۲۲آذر ۱۳۲۵)، نیروهای لشکر ۳ تبریز از نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران به فرماندهی سرتیپ میرحسین هاشمی، داماد باقرخان، قهرمان مشروطه، وارد شهر تبریز شدند و سقوط فرقه دموکرات آذربایجان و پایان اشغال تبریز و استانهای آذریزبان ایران توسط این فرقه را جشن گرفتند. حال ۷۴ سال از رهایی آذربایجان از سلطه یک حکومت دستنشانده اتحاد جماهیر شوروی میگذرد، اما همچنان کشورهای خارجی و به خصوص جمهوری آذربایجان که قدمت آن تنها به ۲۹ سال پیش بازمیگردد، در تلاشند تا استانهای اردبیل و آذربایجانهای شرقی و غربی ایران را تجزیه کنند و در این راستا برخی از مقامات رژیم جمهوری اسلامی ایران نیز با این سیاستها همراهی میکنند.
روز ۲۰ آذرماه، ارتشهای جمهوری آذربایجان و ترکیه به مناسبت اشغال بخشهایی از خاک آرتساخ یا قرهباغ در جنگ اخیر با ارمنستان، رژه پیروزی برگزار کردند که در جریان آن، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری اسلامگرای ترکیه، با خواندن یک شعر بار دیگر آرزوی دیرینه ترکیه و جمهوری آذربایجان را مبنی بر تجزیه استانهای شمال غربی ایران و پیوستن آنها به خاک جمهوری تازه تاسیس آذربایجان جهت گسترش خلافت نوین عثمانی، به نمایش گذاشت. در پاسخ به این اقدام، وزارت امور خارجه رژیم جمهوری اسلامی ایران بهطور نمایشی و محدود، مراتب اعتراض خود را نسبت به آن امر، به دولت ترکیه اطلاع داد.
تلاش باکو برای تجزیه استانهای شمال غربی ایران به ماههای اخیر و پس از قدرت گرفتن اسلامگرایان در ترکیه بازنمیگردد، بلکه سابقهای۱۴ ساله دارد. در سالهای اخیر نیز نمایندگان مجلس شورای اسلامی و امامان جمعه استانهای شمال غربی ایران و نیز نمایندگان علی خامنهای، رهبر دیکتاتور رژیم جمهوری اسلامی ایران، بهجای مقابله با سیاستهای تجزیهطلبانه دولت باکو، اقداماتی منفعلانه و حتی گاه در حمایت از آنها انجام میدهند. در این گزارش ضمن بررسی چگونگی آزادسازی آذربایجان توسط ارتش شاهنشاهی ایران به رهبری محمدرضا شاه پهلوی، به بررسی تاریخچه تلاش جمهوری آذربایجان برای تجزیه آن میپردازیم.
نجات آذربایجان در سال ۱۳۲۵ توسط ارتش شاهنشاهی ایران
درنتیجه درایت نظام شاهنشاهی ایران و پادشاه جوان آن، موفقیت یکساله اتحاد جماهیر شوروی در تجزیه استانهای آذربایجان و کردستان ایران در آذرماه ۱۳۲۵ با شکست مواجه شد.
بر اساس اسناد تاریخی حزب کمونیست شوروی که پس از فروپاشی این اتحادیه در زمان ریاستجمهوری بوریس یِلتسین در روسیه منتشر شد، استالین در سال ۱۳۲۴ به دنبال خروج تدریجی نیروهای ارتش سرخ شوروی از ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم و در راستای ایجاد آشوب و نیز حفظ نفوذ خود در منطقه، فرمان تجزیه ایران را صادر میکند. متعاقبا، جمهوری خلق آذربایجان به رهبری پیشهوری، روز ۲۱ آذر ۱۳۲۴، و جمهوری خلق مهاباد به رهبری قاضی محمد، در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۲۴، تشکیل شدند. اما دیری نپایید که این حکومتهای دستنشانده، توسط ارتش شاهنشاهی ایران به رهبری محمدرضا شاه پهلوی و با حمایت مردم آذربایجان و عشایر و ایلهای کرد چون دهبکری، مکریها، منگور و شکاکها، به ترتیب در روزهای ۲۱ و ۲۴ آذر ۱۳۲۵ از هم پاشیده شد. پیشهوری به شوروی گریخت و قاضی محمد نیز اعدام شد.
تصمیم به نجات آذربایجان توسط نظام شاهنشاهی ایران و پادشاه جوان و وطنپرست آن، ۱۰ ماه پس از اعلام موجودیت فرقه دموکرات آذربایجان اتخاذ شد. سرهنگ میرحسین هاشمی (داماد باقرخان قهرمان مشروطه) در تاریخ دوم مهر۱۳۲۵ به فرماندهی لشکر ۳ تبریز که مسئولیت نجات آذربایجان را بر عهده داشت، منصوب و به قزوین اعزام شد. او پادگان آنجا را تحویل گرفت و پس از آمادهسازی نیروهای خود در تاریخ اول آذر، زنجان در کمتر از ۲۴ ساعت به دست نیروهای ارتش و طایفه ذوالفقاریها و مردم محلی آزاد شد.
نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی درنهایت در شهر زنجان، خود را برای نبرد نهایی و آزادسازی تبریز آماده کرد. روز ۱۷ آذرماه، ۱۲ فروند هواپیمای نیروی هوایی شاهنشاهی ایران هزاران اعلامیه برفراز شهر تبریز فروریختند و از مردم شهر خواستند تا علیه اشغالگران و حزب دستنشانده شوروی قیام کنند. مردم شهر نیز مقاومت مسلحانه خود را علیه عوامل نظامی فرقه دموکرات آذربایجان آغاز کردند. ستونهای مرکزی، باختری و خاوری ارتش نیز در روز ۱۹ آذرماه با نیروهای نظامی فرقه دموکرات آذربایجان در منطقه قافلانکوه درگیر شدند.
جنگندههای هاریکن نیروی هوایی شاهنشاهی ایران که خلبان یک فروند از آنها خود محمدرضا شاه پهلوی بود، به بمباران و تیرباران نیروهای دشمن پرداختند و درنهایت شکست آنها را رقم زدند. در پی آن حمله، نیروهای ارتش در روز ۲۰ آذر وارد میانه شدند و در ۲۴ ساعت کنترل شهرهای اطراف آن را در دست گرفتند. همان روز، میرحسین هاشمی به پاس خدمات خود درجه سرتیپی دریافت کرد. وزرای حکومت دستنشانده به همراه پیشهوری شبانه از طریق مرز جلفا به شوروی فرار کردند و این فرقه پس از یک سال منحل شد. از آن تاریخ تا وقوع انقلاب ۵۷، ارتش شاهنشاهی ایران همهساله در روز ۲۱ آذر رژه باشکوه پیروزی یا نجات آذربایجان برگزار میکرد.
غروب ۲۲ آذر ۱۳۲۵، نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران با استقبال و شادی مردم وارد تبریز شد. نیروهای ارتش ایران بهجای مواجهه و درگیری نظامی با نیروهای اشغالگر، با جنازه صدها نیروی نظامی وابسته به فرقه دموکرات مواجه شدند که به دست مردم وطنپرست تبریز و در جریان درگیریهای پارتیزانی در داخل شهر تبریز از تاریخ ۱۷ آذر تا ۲۱آذر کشته شده بودند. پس از آزادی تبریز و میانه، به ترتیب در تاریخ ۲۳ و ۲۵ آذر، نیروی زمینی ارتش شهرهای اردبیل و ارومیه را نیز آزاد کردند و آخرین نفرات باقیمانده از نیروهای وابسته به فرقه دموکرات نیز دستگیر شدند.
۱۴ سال تلاش جمهوری آذربایجان برای تجزیه ایران و دلیل آن
برخلاف امپراتوری عثمانی و اتحاد جماهیر شوروی که با استفاده از نیروی نظامی در اشغال و یا تجزیه کوتاهمدت مناطق شمال غربی ایران در سالهای ۸۹۳ و ۱۳۲۴ موفق شدند، ترکیه و جمهوری آذربایجان از طریق حمایت از گروههای تجزیهطلب و نیز با استفاده از رسانهها و محصولات فرهنگی خود چون سریالهای تلویزیونی در تلاشند تا در میان جوانان پانترک ایرانی نسبت به خلافت نوین عثمانی علاقه ایجاد کنند و شرایط را برای جداسازی استانهای آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل از ایران فراهم کنند.
سیاست حمایت جمهوری تازهتاسیس آذربایجان از گروههای تجزیهطلب و هوادار جدایی آذربایجان ایران، به دنبال درگیری نظامی که بین ایران و این کشور در دریای خزر بر سر منابع نفتی آن در روزهای ۳۰ تیر و اول مرداد ۱۳۸۰ شمسی رخ داد، آغاز شد. باکو که نتوانسته بود با استفاده از نیروی دریایی کوچک و نیروی هوایی ضعیف خود آبهای ایران را به منظور اکتشاف و استخراج نفت به تصرف خود درآورد، حال با حمایت از گروههای تجزیهطلب و سپس با بهبود رابطه سیاسی، اقتصادی و نظامی با اسرائیل، تلاش داشت تا به مقابله با ایران بپردازد.
بر اساس یک گزارش وزارت امور خارجه آمریکا، روز سهشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۵، حکومت باکو به جنبش موسوم به آذربایجان جنوبی اجازه داد تا با هدف جلب توجه کشورهای جهان به مسئله تجزیه آذربایجان از ایران، نشستی در پایتخت آن کشور برگزار کند. حدود ۱۰۰ نفر از تجزیهطلبان ایرانی و بهخصوص رهبران گروههای پانترک در آن نشست شرکت کردند و در جریان آن، بر مبنای ضرورت جداسازی استانهای شمال غربی ایران و تشکیل یک سرزمین یکپارچه با آذربایجان، سخنرانیهایی کردند. یکی از سیاستمداران جمهوری آذربایجان به نام ایتبار ممدوف که خود ایده تشکیل آن نشست را برای تجزیه ایران داده بود، در سخنرانی آغازین خود از تجمعات اعتراضی پانترکهای ایران در تبریز در اردیبهشت ۱۳۸۵ سخن به میان آورد که نشاندهنده نقش دولت باکو در ایجاد آن اعتراضات تجزیهطلبانه بود.
به دنبال یورش ارتش آذربایجان به منطقه آرتساخ یا قرهباغ با حمایت نظامی ترکیه و شبهنظامیان سوری آن در تاریخ ۶ مهر ۱۳۹۹ و درنهایت اشغال بسیاری از مناطق آن منطقه، از جمله نوار مرزی آرتساخ با ایران توسط آذربایجان، باکو که از حمایت نظامی ایران از ارمنستان و ارسال تجهیزات روسیه از طریق بندر انزلی و جادههای ایران به ارمنستان وحشت داشت، با استفاده از دهها کانال خبری اینستاگرامی، فیسبوکی و تلگرامی به تحریک آذریزبانان ایران و بهخصوص جمعیت پانترک اقدام کرد که این امر، ایجاد تجمعاتی را در حمایت از ارتش آذربایجان در شهرهای شمال غرب ایران، از جمله تبریز و زنجان و حتی شهر تهران، در پی داشت.
در پی آن، تجمعات اعتراضی دیگری نیز برگزار شد که عمدتا با بیتفاوتی نیروهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی ایران، در جریان آنها شعارهایی نژادپرستانه علیه ارمنیان و کردهای ایران سرداده شد که «کرد، فارس، ارمنی، دشمن ترک» و «مرگ بر کرد» و «مرگ بر ارمنی» از نمونههای آن هستند. متعاقبا، شرکت فیسبوک صدها حساب جعلی و کانال خبری را به علت نشر پروپاگاندا به نفع دولت باکو در روز ۱۷ مهر ۱۳۹۹ حذف کرد.
درحالیکه در سالهای اخیر تجمعات اعتراضی علیه رژیم به شدیدترین شکل توسط نیروهای امنیتی در سراسر ایران و بهخصوص شهر تبریز سرکوب شدهاند، اما تجمعات ضد کردی و ارمنی و نیز تجمعاتی به دعوت گروههای تجزیهطلب، عمدتا با آزادی بیشتر در ایران و بهخصوص شهرهای تبریز و ارومیه برگزار میشوند و اگر هم سرکوبی صورت بگیرد، محدود است و عمدتا بدون دستگیری، یا با دستگیری و بازداشتهای کوتاهمدت ترتیبدهندگان تجمعها همراه میشود.
نیروهای وابسته به گروههای تجزیهطلب و نیز هواداران ایرانی گروه افراطگرای گرگهای خاکستری (با نشان بزقورد) وابسته به ترکیه که به علت اقدامات تروریستی در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله فرانسه، فعالیت آنها ممنوع است، نیز با استفاده از میخ و سنگ لاستیک تریلیهای حامل کامیونهای نظامی و غیرنظامی کاماز ارسالی از طریق گذرگاه مرزی نوردوز ایران به ارمنستان را پنجر کردند و حتی در مواردی با حمله به آنها، راننده را مورد ضرب و شتم قراردادند و کامیون را نیز به آتش کشیدند.
درنتیجه آن اقدامات، سران رژیم جمهوری اسلامی ایران به جای حمایت از ارمنستان در این جنگ، به حمایت از حکومت باکو پرداختند و جلو ارسال تسلیحات ارسالی از سوی روسیه به ارمنستان از طریق خاک ایران را گرفتند که موجب رضایت الهام علیاف، رئیسجمهوری آذربایجان شد.
سیاست منفعلانه رژیم جمهوری اسلامی ایران در برابر دسیسههای باکو
رژیم جمهوری اسلامی ایران به علت نفوذ تفکرات موسوم به پانترکیسم در میان نمایندگان مجلس شورای اسلامی آن و نیز امامان جمعه و نمایندگان آیتالله خامنهای در استانهای اردبیل، آذربایجان غربی و شرقی، رفتاری منفعلانه در برابر دسیسههای حکومت باکو درباره تجزیه استانهای آذریزبان ایران دارد. بهعنوانمثال، امامجمعه اردبیل و نماینده علی خامنهای، دیکتاتور رژیم جمهوری اسلامی ایران، بارها در نشستهایی که توسط نمایندگان گروههای تجزیهطلب وابسته به جمهوری آذربایجان برگزار میشود شرکت کرده است و حتی تصاویر و اطلاعات آن بهوفور در فضای مجازی در دسترس است.
نفوذ افراد پان ترک و طرفدار جدایی آذربایجان در مجلس شورای اسلامی رژیم جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از دلایل رفتار منفعلانه رژیم تهران در برابر سیاستهای تجزیهطلبانه حکومت باکو است. این نفوذ تا جایی پیش رفت که در تاریخ ۹ آبان ۱۳۹۵ فراکسیون مناطق ترکنشین با حضور ۱۰۰ نماینده مجلس تشکیل شد که ۲۵ نفر از آنها عضو شورای مرکزی بودند. تشکیل فراکسیون آذریزبانان موجب نگرانی بسیاری از ایرانیان، از جمله نگارنده شد. بسیاری از تشکیلدهندگان فراکسیون مثل محمود بهمنی که در آن زمان نماینده ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان در مجلس بود، در تماسی که نگارنده با آنها در آن تاریخ داشت، اهداف تجزیهطلبانه تشکیل این فراکسیون را انکار کردند.
فراکسیون آذریزبانان مجلس دنبال اعتراضاتی که در خصوص تشکیل آن وجود داشت، به فراکسیون شمالغرب ایران تغییر نام داد و درنهایت بیسروصدا و غیررسمی، به علت همسو بودن سیاست تشکیل آن با سیاستهای تجزیهطلبانه باکو منحل شد که اعتراض گروههای تجزیهطلب ایرانی را به همراه داشت. اما انحلال این فراکسیون به معنای نابودی تفکر پانترکیسم در میان نمایندههای مجلس نشده است، چنان که اخیرا در جریان یورش نظامی باکو به آرتساخ یا قرهباغ، یکی از نمایندگان پان ترک مجلس به نام احمد علیرضا بیگی، نماینده تبریز و آذرشهر، علنی حمایت خود را از جریان پانترکیسم اعلام، و ضدیت خود را با یکپارچگی ایران آشکار کرده است.