جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، چند سال پیش در گفتگویی با خبرنگارِ وقت یورونیوز که می بایست جوابهایی صریح در واکنشی سریع به برخی از نامها نشان می داد، تنها برای وزرای خارجه دو کشور از واژه «دوست» استفاده کرد: روسیه و چین. پاسخ ظریف خبر از گرایشی دیرین در سیاست خارجه جمهوری اسلامی میدهد.
اسلامگرایان پیروز در انقلاب ۵۷ ادعا داشتند میخواهند خارج از نظام دو قطبی جنگ سرد عمل کنند و بالای سر در وزارت خارجه جمهوری اسلامی هنوز نوشته شده «نه شرقی، نه غربی». پیش از انقلاب، انقلابیون ضدشاه آمریکاییها را قانع کرده بودند که ایرانِ اسلامی هر چه بشود طرفدار شوروی نمیشود (هم ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا و هم حتی خود جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت، در ماههای منتهی به انقلاب گفتند امید دارند ایران انقلابی پس از شاه، ضدآمریکایی نشود). آیتالله خمینی در بعضی سخنرانیها حتی گفته بود شوروی بدتر از آمریکا است.
در عمل اما جمهوری اسلامی از همان ابتدا با آمریکا درگیر شد و با اینکه دقت کرد کنار شوروی نایستد با دولتهای چپگرای همسوی شوروی، از کره شمالی در شرق تا کوبا و نیکاراگوئه در غرب، روابط بهتری برقرار کرد. از همان سالها یک نظریه جدی در وزارت خارجه جمهوری اسلامی مطرح شد: «نگاه به شرق». طبق این نظریه علیرغم ادعای «نه شرقی، نه غربی» منافع جمهوری اسلامی به عنوان دولتی که مخالف لیبرالیسم و دموکراسی و باصطلاح «ارزشهای غربی» است در همراهی با کشورهای «شرقیِ» همسو با این جهت میآید.
روسیه تحت ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین (که اکنون بیست سالی است زمام واقعی امور را در مسکو به دست دارد) خودش را دقیقا با همین گرایش ضد لیبرال تعریف کرده و یک وجه ائتلاف نزدیکی که با جمهوری اسلامی برقرار کرده همینجا است. اما این ائتلاف برای ایران چه هزینههایی دارد و روسیه چقدر پای متحد ایرانیاش میایستد؟
نباید فراموش کرد که همین روسیه پوتینی بود که در شورای امنیت سازمان ملل کنار آمریکا و اروپاییها و چین ایستاد تا ایران را بخاطر تعقیب سلاح هستهای گوشمالی کند و با تحریمهای وسیع مواجه کند. در جنگ داخلی سوریه نیز گرچه مسکو و تهران همکاری نزدیکی کردهاند و پوتین از نقش ایران در آنجا دفاع میکند، اما روسیه بارها نشان داده که منافع مستقل خود را دارد. این کشور توانسته خود را بعد از سالها دوباره به قدرتی تاثیرگذار در خاورمیانه بدل کند و ائتلافش با ایران نیز به نظر، بیشتر تاکتیکی میآید تا استراتژیک. مسکو نشان داده که ابایی از دست رد زدن به سینه ایران ندارد.
این برخورد را در موضوعاتی مثل فروش تسلیحاتی میبینیم. چند ماه پیش مذاکراتی بین تهران و مسکو بر سر فروش جتهای جنگنده چندمنظوره «سوخو ۳۰ اس ام» (که ناتو آنها را «فلنکر» مینامد) آغاز شده بود. اما مسکو در نهایت اعلام کرد به دلیل محدودیتهایی که قطعنامههای شورای امنیت تعیین کردهاند از فروش این تسلیحات به ایران معذور است.
لوان جاگارایان، سفیر روسیه در تهران، این مخالفت را صراحتا در گفتگو با «تهران تایمز» با اشاره به قطعنامه ۲۲۳۱ مطرح کرد. جالب اینجا است که موضع روسیه به نظر زمانی تغییر کرد که توماس شانون، معاون وزارت خارجه آمریکا، گفت هرگونه خرید سوخو ۳۰ نیاز به جواز شورای امنیت خواهد داشت.
این موضوع از آنجا برای جمهوری اسلامی دردناک است که سوخو ۳۰های روسیه بخصوص به درد ایران میخورند. این هواپیماها قابلیت تسلیح به گستره وسیعی از موشکهای هوا به هوا و هوا به زمین را دارند و مدام نیز در حال پیشرفت هستند. نیروی هوایی ایران فرسوده است و نیاز به جایگزینی دارد. مثلا ایران حدود پنجاه هواپیمای دونفره و دوموتوره «اف ۴/فانتوم دو» ساخت آمریکا دارد که زمانی جزو تسلیحات پیشرفته به حساب میآمدند اما الان نزدیک شصت سال از ورودشان به عرصه میگذرد.
روسیه اما نشان داد حتی در فروش تسلیحات هم به خواستهای ایران عمل نمیکند و حواسش به خواستهای دولت ترامپ و قانون بینالمللی هست.
دیگر نکته مهمی که بر سیاست روسیه نسبت به ایران تاثیر دارد روابط نزدیک این کشور با دولت اسرائيل است. پوتین و نتانیاهو روابط نزدیکی برقرار کردهاند و عواملی همچون حضور ۳۰۰ هزار شهروند روسزبان در اسرائیل باعث نزدیکی دو کشور شده است.
در ماه گذشته، در روز ۲۵ ژوئن، شاهد دیدار مشترک مشاورین امنیت ملی آمریکا، روسیه و اسرائيل در نشستی در بیتالمقدس بودیم که خبر از نزدیکی امنیتی سه کشور میدهد. بسیاری از گزارشها و تحلیلگران تمرکز خود را بر این قرار دادند که نیکولای پاتروشف، دبیر شورای امنیت روسیه، در این دیدار تاکید کرد که ایران همچنان «متحد و همراه» روسیه در جنگ داخلی سوریه است. تحلیلی در روزنامه لیبرالماب هاآرتز در اسرائيل این را نقش بر آب شدن امیدهای نتانیاهو و ترامپ برای جلب همکاری مسکو علیه تهران دانست. واقعیت اما اینجا است که طبعا نمیشد از مسکو انتظار داشت ائتلاف مفید خود با ایران را طرد کند. نکته دقیقا اینجا است که مسکو موفق شده در جنگ داخلی سوریه هم به هدف اصلیاش که حفظ دولت بشار اسد است برسد و هم در عین همکاری با ایران و حزبالله با دشمن دیرین آنها، اسرائیل، نیز همکاری کند. روسیه به اسرائیل اجازه میدهد به حملات متعدد خود در خاک سوریه که هدفشان نابود کردن نیروهای سپاه پاسداران و حزبالله است ادامه دهد. چندین نیروی سپاه و حزبالله تابحال با موشک اسرائیلیها کشته شدهاند و متحدشان، مسکو، تنها نظاره کرده و بس.
هماهنگی امنیتی و نظامی نزدیکی بین تل آویو و مسکو برقرار است. حتی با این وجود که گاه شاهد اتفاقاتی غریب هستیم: مثل آن پهپاد روسی «فورپوست» که اخیرا در نزدیکیهای بلندیهای جولان اشغالی توسط اسرائیلیها سرنگون شد. طرفه آنجا که روسیه این پهپاد را در همکاری امنیتی با خود اسرائیلیها ساخته بود — در سال ۲۰۱۰ بود که قرادادی ۴۰۰ میلیون دلاری در این زمینه بین دو کشور بسته شد. همین بود که روسیه تا مدتها از فروش سامانههای ضدهوایی اس ۳۰۰ به ایران و سوریه هم خودداری میکرد. در مقابل اسرائیل زیر فشار مسکو قبول کرد از فروش پهپادهای پیشرفته نظامی به اوکراین خودداری کند.
نادیا گلبووا، کارشناس «موسسه شرقشناسی» در «آکادمی علوم روسیه» که متخصص خاورمیانه است، در توضیح سیاست مسکو مینویسد: «روسیه میخواهد موقعیت خود را به عنوان بازیگری ژئوپلیتیک حفظ کند و نفوذ خود را در جهان اسلام نگاه دارد اما نمیخواهد درگیر تخاصمهای مربوط به آن جهان شود».
با همین سیاست پراگماتیستی است که روسیه امروز روابط نزدیک دیپلماتیک با تمام کشورهای خاورمیانه دارد، از مصر تا ترکیه، از ایران تا اسرائیل و از عربستان تا قطر.
بر خلاف تحلیلگران فوقالذکر، نتانیاهو پس از دیدار بیتالمقدس رویکرد بسیار مثبتی داشت و اعلام کرد: «همکاری امنیتی بین روسیه و اسرائیل تا همین حالا در تامین امنیت و ثبات منطقه ما نقش بزرگی داشته».
در جنگ سوریه نیز اسرائیل بارها اعلام کرده که نه تنها مخالف اعمال مسکو نیست، با دولت بشار اسد نیز دشمنی ندارد. در سال ۲۰۱۵ که روسیه دخالت خود در سوریه را آغاز کرد، موشه یعلون، وزیر وقت اسرائيل در گفتگویی رادیویی گفت: «ما در کار آنها دخالت نمیکنیم و آنها نیز در کار ما». در گزارشها داشتهایم که نتانیاهو قویا از متحدین غربی خود خواسته نگذارند تسلیحات ضدهوایی دست شورشیان ضد اسد در سوریه بیافتد. نخستوزیر اسرائیل سال گذشته در نشستی خبری در مسکو گفت: «ما مشکلی با حکومت اسد نداشتهایم. چهل سال است یک گلوله هم به بلندیهای جولان شلیک نشده».
اوج نزدیکی نمادین نتانیاهو و پوتین را در انتخابات امسال اسرائيل دیدیم. روسیه کمک کرد تا جسد زاخاری بائومل، سرباز اسرائیلی که در سال ۱۹۸۲ هنگام حمله اسرائیل به لبنان مفقود شده بود و بعدها در سوریه دفن شده بود، درست پیش از انتخابات به اسرائیل بازگردانده شود و با افتخارات نظامی دفن شود — امری که به موفقیت نتانیاهو در انتخابات کمک کرد. پوتین در جلسهای عمومی با نتانیاهو گفت ارتش روسیه جسد را با همکاری ارتش بشار اسد پیدا کرده گرچه دمشق هرگونه اطلاع از این مورد را رد کرد.
یک نشان موفقیت دیپلماتیک هر کشور گستره کشورهایی است که میتواند با آنها روابط حسنه داشته باشد. روسیه و اسرائیل در این زمینه هر یک به نوبه خود موفق بودهاند. اما ایرانِ جمهوری اسلامی روز به روز منزویتر میشود — و پوتین و بقیه «شرقیها» نیز کمکی به آن نمیکنند.