مجلس لبنان روز جمعه بالاخره موفق شد بودجهای را که کابینه دو ماه پیش تحویل آن داده بود تصویب کند. بودجه سال جاری سیاست ریاضتکشی اقتصادی را دنبال میکند و هدف از آن کمک به اقتصادی است که زیر بار بدهی عظیم دولتی قرار دارد. جامعه بینالمللی سال گذشته در کنفرانسی که در پاریس برگزار شد وعده داد ۱۱ میلیارد دلار به لبنان کمک کند اما این رقم تنها در صورتی واریز میشود که دولت، اقدامات ریاضتکشی را دنبال کند. هدف بودجه جدید این است که کسری بودجه لبنان را با چهار درصد کاهش به زیر هشت درصد تولید ناخالص داخلی بکشاند.
لبنان یکی از بالاترین بدهیهای دولتی جهان را دارد. به تخمین آژانس تعیین اعتبار مودیز، بدهی دولتی کشور در سال گذشته حدود ۱۴۱ درصد تولید ناخالص داخلی بوده است. اعتراضات قابل پیشبینی به بودجه جدید مدتها است در جریان بودهاند. دیروز دهها نفر از نیروهای بازنشسته نظامی و امنیتی بیرون مجلس تجمع کردند تا به کاهش حقوق بازنشستگی خود که بخشی از بودجه جدید است اعتراض کنند. تظاهرکنندگان به سمت سیم خاردار بیرون مجلس هجوم آوردند و با نیروهای امنیتی درگیر شدند.
مشابه این رویدادها را در کشورهایی که با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند میبینیم اما به نظر میرسد در لبنان باید منتظر بحران سیاسی وسیعتری باشیم.
پیش از رای جمعه، پارلمان چندین روز بحثهای داغی در مورد بودجه داشت که به طور مستقیم از تلویزیون پخش میشدند. در نهایت تنها ۱۸ نماینده مجلس به بودجه رای منفی دادند و ۸۳ نماینده رای مثبت دادند. اما مهمتر از این آمار و ارقام نقش نیروهای سیاسی در شبکه پیچیده سیاست در لبنان است.
لبنان از معدود کشورهای نسبتا دموکراتیک در جهان عرب و خاورمیانه است. «شاخص آزادی» که بنیادی معروف در آمریکا تهیه میکند و معتبرترین شاخص در این زمینه به حساب میآید سال گذشته به این کشور نمره ۴۵ از ۱۰۰ داد که بخصوص در زمینه «حقوق سیاسی» با اعطای نمره ۵ از ۷ کارنامهای قابل قبول است. از جمله دلایل دریافت این نمره قابل قبول انتخابات پارلمانی است که در ماه مه سال گذشته برای اولین بار پس از نه سال برگزار شد و به تعبیر «بنیاد آزادی» «به نسبت آزاد و منصفانه بود».
اما آزادی نسبی انتخابات و رسانهها در لبنان همراه با نظام پیچیده فرقهای-مذهبی است که دستخوش تغییر شدن آن همیشه ثبات سیاسی کشور را با تهدید مواجه میکند. دیگر واقعیت لبنان حضور قدرتمند حزبالله لبنان است، گروهی که هم حزب سیاسی است و هم گروهی شبهنظامی که از ابتدا با ابتکار جمهوری اسلامی ایران تاسیس شده و رهبرانش نقش گسترده ایران در تامین مالی و جهتگیری سیاسی آنرا پنهان نمیکنند. درگیر شدن این گروه شبهنظامی در جنگ داخلی سوریه برای دفاع از رژیم بشار اسد باعث کمتر شدن محبوبیت آن در جهان عرب شده. این گروه در ضمن در این جنگ چندین هزار نیروی خود را از دست داده و با بحران داخلی روبرو است. حزبالله توسط کشورهای متعددی از آمریکا و بریتانیا و اسرائيل تا اتحادیه اروپا و استرالیا و اتحادیه عرب به عنوان سازمانی تروریستی شناخته میشود.
لبنان از ابتدای استقلال خود چیدمان فرقهای-مذهبی خاصی داشته که طبق آن رئیس مجلس از شیعیان است، رئيس جمهور از مسیحیان و نخستوزیر از سنیها. این فرمول همچنان پابرجا مانده اما تحولات سیاسی باعث تغییر معنا و ماهیت آن شده است. شیعیان از اواسط دهه ۱۹۷۰ بر قدرت خود افزودند و تشکیل حزبالله در اوایل دهه ۱۹۸۰ در پی انقلاب ایران بعد دیگری به حضور نظامی-سیاسی آنها در ساختار قدرت در کشور داد. در سال ۱۹۸۹ اما این عربستان سعودی بود که نقشی کلیدی در پایان دادن به جنگ داخلی لبنان که از سال ۱۹۷۵ در گرفته بود داشت. در آن سال زمامداران لبنان در شهر طائف عربستان به توافقی رسیدند که به نام همین شهر شناخته میشود و مهمترین نتیجه آن این بود که از قدرت رئیسجمهور مسیحی کاست و بر قدرت نخستوزیر سنی افزود.
در انتخابات سال گذشته اما سعد حریری، نخستوزیر و مهمترین چهره جریانهای سیاسی سنی در لبنان، موفق به عملکرد خوبی نشد و حزبش چندین کرسی و حدود چهل درصد از نمایندگانش را دست داد. او پس از هفت ماه مذاکره موفق به تشکیل دولت شد اما تنها با اعطای امتیازات سیاسی بسیار به رقبا. مهمترین این رقبا را باید جبران باسل دانست، رهبر حزب مسیحی موسوم به «جنبش میهنپرست آزاد» که اکنون وزیر خارجه کشور است. حزب آقای باسل را «حزب عونیستها» هم مینامند که نشانهای به بنیانگذار آن دارد، میشل عون، فرمانده کل سابق ارتش و رئیسجمهور کنونی و البته پدر زن آقای باسل عون و متحدانش در سالهای گذشته از نظر سیاسی به شیعیان و حزبالله نزدیکتر شدهاند و این معادلات قدرت در لبنان را به هم ریخته است.
انتخابات سال ۲۰۱۸ بر اساس قانون جدیدی برگزار شد که سال قبل تصویب شده بود و برای اولین بار نمایندگان را بر اساس آرای نسبی احزاب انتخاب میکرد (و نه سیستم وستمینستریِ پیشین که در آن هر نماینده که در هر حوزه بیشترین رای را بیاورد انتخاب میشود). در این شرایط حزبالله و متحدانش موفق به عملکردی چشمگیر شدند. این بلوک عونیستها بود که با ۲۹ نماینده در صدر قرار گرفت (از جمله ۱۸ عضو خود این حزب، شش نماینده مستقل طرفدار آن و پنج متحد که شامل سه نماینده ارمنی حزب داشناکها میشود.) در عین حال حزبالله، جنبش امل و متحدانش که بلوک رسمی نداشتند روی هم رفته ۴۵ کرسی به دست آوردند (از جمله ۱۳ کرسی برای حزبالله و ۱۰ کرسی برای جنبش امل و یک کرسی برای شاخه لبنانِ حزب بعث).
جبران باسل با زیر پا گذاشتن سنتهای توافق طائف ۱۹۸۹ باعث شده احزاب مسیحی نقشی اساسی در مجلس بازی کنند و اکنون میتوان گفت در ائتلاف تاکتیکی با شیعیان این احزاب قویتر از نخستوزیر سنی کشور هستند. به خصوص که ائتلاف حریری با عربستان سعودی نیز دستخوش بالا و پایینهای بسیاری بوده از جمله ماجرای غریب دو سال پیش که هنگام سفر حریری به این کشور پیش آمد.
بالا گرفتن تنشها بین ایران و آمریکا در منطقه نیز بر روند سیاسی در لبنان تاثیر دارد.
رهبران حزبالله اخیرا تهدید کردهاند که در صورت درگیری نظامی آمریکا با ایران احتمال دارد به اسرائيل حمله کند. مشخصترین تهدیدها را در این زمینه در گفتههای دو فرمانده حزبالله دیدیم که روزنامه اینترنتی «دیلی بیست» روز جمعه بدون ذکر نامشان منتشر کرد.
این فرماندهها گفتند حزبالله از همین الان نیروهای خود را هم در لبنان و هم در سوریه به مرز اسرائیل فرستاده و آماده عمل است.
یکی از آنها به نام سمیر که به گفته گزارش فرمانده ۸۰۰ نیرو است گفت: «این دفعه تیر اول را ما شلیک میکنیم. تحریمها [علیه ایران] اکنون باعث شدهاند ما آماده پرداختن به جبهه اسرائیل باشیم».
او در ضمن گفت قابلیتهای حزبالله نسبت به جنگ سال ۲۰۰۶ با اسرائيل پیشرفت قابل توجه داشته و این کشور از سوریه امکانات دریایی و هوایی جدیدی دریافت کرده. به گفته او تا به حال دولت سوریه بوده که به حزبالله اجازه «گشودن جبهه جدید در بلندیهای جولان» را نداده.
از این فرمانده در ضمن نقل شده که هر کس به ایران موشک شلیک کند حزبالله آنرا کار اسرائیل تلقی خواهد کرد.
در همین گزارش «دیلی بیست» البته از فرماندهای به نام «ایمن» هم میشنویم که میگوید حزبالله تمایلی به تکرار جنگ سال ۲۰۰۶ ندارد. گزارشهای مختلف در ضمن خبر از کاهش توان مالی این گروه لبنانی در پی تحریمهای مالی علیه ایران دادهاند.
با این حساب لبنان با چند روند مرتبط با هم روبرو است که میتوانند صلح نسبی که در طول سه دهه گذشته در این کشور پابرجا بوده بر هم بزنند: ایفای نقش بیشتر توسط احزاب مسیحی از یک سو و احتمال عمل نظامی یکجانبه از سوی حزبالله از سوی دیگر — عملی که توسط سازمانی انجام میشود که خود را بیشتر مطیع تهران میداند تا شهروندان لبنان و اما همین شهروندان هزینه اقدامات آنرا خواهند پرداخت.