چرا دروغ‌گویی در ایران رو به افزایش است؟

۴۸ درصد مردم ایران معتقدند دروغ در ایران زیاد است

AFP

اغلب افراد در زندگی روزمره‌شان، آگاهانه یا ناآگاهانه، دروغ را تجربه کرده‌اند. بر اساس تحقیقات دپالو که سال ۱۹۹۶ منتشر شده، ۲۵ درصد افراد در روابط بین فردی‌با دیگران و در زندگی روزمره‌شان دروغ می‌گویند. این امر نشان می‌دهد که دروغ به عنوان بخشی از رفتارهای اجتماعی شناخته شده است. 

افراد چگونه دروغ می‌گویند؟

افراد شیوه‌های مختلفی برای دروغ گفتن دارند. برخی از افراد به‌ندرت دروغ می‌گویند و پس از دروغ گفتن، خیلی زود احساس پشیمانی و گناه می‌کنند و از فرد مقابل پوزش می‌خواهند. برخی دیگر از افراد گه‌گاه دروغ می‌گویند و معمولا هراسی از دروغ گفتن‌شان ندارند. افراد مقابل‌شان نیز به راحتی دروغ آنها را درمی‌یابند و در بسیاری موارد، دروغ‌های آنان برای فرد مقابل کسل‌کننده و آزاردهنده است.

 دسته دیگر، افرادی‌ هستند که استعداد و مهارت خاصی در دروغ‌گفتن، و همراه با آن، به‌کار‌بردن زبان بدن و تعامل با دیگران دارند. اطرافیان چنین افرادی متوجه دروغگویی آنان می‌شوند، اما معمولا از هم‌صحبتی با آنان لذت می‌برند، چون گوش‌دادن به آنان سرگرم‌کننده است. 

دسته آخر، افرادی‌هستند که به‌اجبار و برای فرار از واقعیت یا فاش‌شدن حقیقتی، دروغ می‌گویند. این دسته دقت می‌کنند که دروغ‌های قبلی‌شان را به خاطر بسپارند و مطالعه می‌کنند که چطور می‌توانند بهتر دروغ بگویند تا دیگران راحت‌تر بپذیرند. مانند فردی که معتاد یا مجرم و …است و در پی هر دروغی، دروغِ دیگری می‌گوید، و این روش البته بر مشکلات روحی و شخصیتی ‌آنها‌ می‌افزاید.

میزان دروغ‌گویی در کشورهای مختلف

دانشگاه شرق انگلیس در سال ۲۰۱۵ میزان صداقت در بین ۱۵ کشور جهان را مورد بررسی قرار داد که کشورهای برزیل، چین، مصر، ژاپن، روسیه، سوییس، ترکیه، آمریکا، آرژانتین، دانمارک، انگلیس، هند، پرتغال، و آفریقای جنوبی را در بر می‌گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش، کشور چین پایین‌ترین میزان صداقت و کشور انگلیس بالاترین میزان صداقت را به خود اختصاص دادند. میزان عدم صداقت یا دروغگویی در چین ۷۰ درصد بوده است و میزان دروغگویی یا عدم صداقت در انگلستان، ۳.۴ درصد. همچنین، نتایج این تحقیق نشان داد که آمریکا با میزان کمتر از ۴۰ درصد دروغگویی، رتبه هشتم را در میان کشورهای دیگر به‌دست آورده است. ایران در لیست آن کشورها نبود.

در ایران، آمارها از افت اخلاق در جامعه خبر می‌دهند

در ایران از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ پژوهش‌های مختلفی تحت عنوان «پیمایش ملی سرمایه اجتماعی» با محوریت میزان صداقت، دروغ و امانت‌داری، از سوی شورای اجتماعی کشور انجام شده است. نتایج دو پیمایش در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳در زمینه میزان صداقت و درستکاری در جامعه، سیر نزولی چشمگیری داشته است. 

مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه روزنامه همشهری نیز در سال ۱۳۸۶ تحقیقی درباره میزان دروغ در جامعه انجام داد، و بر مبنای نتایج آن پژوهش، ۹۹ درصد افراد وجود دروغ را در جامعه تایید کردند، و یک درصد باقی‌مانده نیز فقط وجود دروغ را رد نکردند. 

نگاهی به نتایج پژوهش‌های ملی در زمینه میزان صداقت در جامعه در سال‌های قبل از ۱۳۸۳، نشان می‌دهد که در سال ۱۳۷۲ میزان صداقت ۲۳درصد، در سال ۱۳۷۹ میزان صداقت ۱۸ درصد و در سال ۱۳۸۲، نه درصد بوده است که متاسفانه حاکی از روندی نزولی در میزان صداقت است. 

تازه‌ترین نظرسنجی، به موج سوم «پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان» بازمی‌گردد که از سوی دفتر طرح‌های ملی ارشاد در سال ۱۳۹۵ روی ۱۹ هزار نمونه در شهر‌ها و روستا‌های ایران انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که از نظر ۲۳.۴ درصد از مردم دروغ در سطح خیلی زیاد، ۴۸.۴ درصد زیاد، ۱۹.۶ درصد متوسط، ۶.۹ درصد کم و ۲.۲ درصد خیلی کم رواج دارد.

نتایج این تحقیقات نشان‌گر میزان بالای دروغ و عدم صداقت در سطح جامعه و سپس در بین افراد و خانواده است. افزایش میزان دروغ می‌تواند به معنای کاهش اعتماد در سطح جامعه باشد، که به نوبه خود، به احساس ناامنی در بین افراد جامعه می‌انجامد. این احساس ناامنی هرازگاهی خود را در اعتراضات مردمی و حتی در اظهارات برخی از مسئولان کشور نشان می‌دهد. به عنوان مثال، در سال ۱۳۹۷، حسین هاشمی (قائم‌مقام وزیر کشور)به مناسبت روز جانباز، به رواج دروغ‌گویی در ایران اشاره کرد و از قوه قضاییه خواستار پیگیری پروند‌ه‌های تهمت و دروغ علیه مسئولان کشور شد.

دلایل روانشناختی رواج دروغ‌گویی در ایران

نگرش‌های روانشناختی مختلفی درباره دلایل دروغ‌گویی وجود دارد. 

فردی که دروغ می‌گوید، معمولا از روبه‌رویی با واقعیتی می‌ترسد و سعی می‌کند حقیقتی را پنهان کند.او از دروغ به عنوان مکانیزم دفاعی برای کنترل ترس و اضطرابش استفاده می‌کند. فرد با دروغ گفتن مانند سپری از خود درونی‌اش محافظت، و به طور موقت احساس آرامش می‌کند. در اغلب موارد فرد آگاهانه و خودخواسته سعی در نادیده‌انگاشتن و انکار واقعیت دارد و به دروغ متوسل می‌شود، و با این کار، رفتار نامطلوبش را توجیه می‌کند. 

دروغگو از چه چیزی می‌گریزد؟

از زوایه روانشناختی و تحلیل شخصیتی، زمانی که فرد فرصت‌ شناختن خود درونی‌اش را نداشته باشد، به دلیل رنج ناشی از تعارضات درونی، ترجیح می‌دهد به جای حل تعارضاتش از آنها فرار و انکارشان کند.چرا که توجه به خود درونی و تعارضات اولیه، برای فرد استرس‌‌آور است و منجر به افزایش اضطراب می‌شود.فرد نمی‌داند که چطور می‌تواند بر استرس ناشی از تعارضاتش غلبه کند، بنابراین راحت‌ترین روش ممکن، دروغ گفتن، را انتخاب می‌کند. بخشی از این انتخاب، به تعارضات دوران کودکی فرد بر می‌گردد. چنان تعارضاتی سپس در بزرگسالی انباشته می‌شود و فرد مدام می‌کوشد تا از آن‌ها بگریزد و یا سرکوب‌شان کند. 

در واقع، دروغ لایه‌های شخصیتی غیرواقعی‌ای می‌سازد که با دور کردن فرد از خود، او را به «خود»ی مبدل می‌کند که آرزوی بودنش را در سر دارد؛ «خود»ی که کاملا با خود درونی و اکنونی‌‌اش در تضاد است. این مسئله، بروز مشکلات ذهنی - روانی و عقده‌های درونی فرد را دامن می‌زند و عوارض رفتاری آن در روابط با اطرافیان، در خانواده و در سطح جامعه، خود را در قالب رفتارهایی چون پرخاشگری، حسادت، افسردگی، اضطراب، بدبینی و رفتارهای ضداجتماعی و…، نشان می‌دهد.

 اما مازلو، تحلیل عمیقی از ریشه‌های دروغگویی در سطح جامعه دارد. بر اساس نظریه هرم مازلو، می‌توان گفت که انسان همواره سعی در ارضای نیازهای اولیه‌اش دارد؛ نیازهایی چون غذا، امنیت، آرامش، رفاه اجتماعی، احترام و خودشکوفایی. وقتی فرد در هر سطح و طبقه اجتماعی برای رسیدن به خواسته‌ها و ارضای نیازهایش با مانعی روبه‌رو شود، به دروغگویی متوسل می‌شود و با ارضای نیازش از آن طریق، بی‌آن‌که ارزیابی‌ روشنی از درستی یا نادرستی رفتارش داشته باشد، احساس رضایت می‌کند. به عنوان مثال، افراد در سطح خانواده به پدر و مادر، همسر و فرزند و .. دروغ می‌گویند، یا در سطح جامعه به کرات مشاهده می‌شود که افراد برای رسیدن به جایگاه‌های اجتماعی و قدرت و پول و غیره به دروغ متوسل می‌شوند. 

دروغ جامعه را بیمار می‌کند

تمامی دلایل دروغ‌گویی در افراد، چه در خانواده و چه در سطح جامعه، نشان از افزایش میزان تعارضات درونی، اضطراب و نارضایتی از خود دارد. اما وقتی تعارضات درونی فرد، بنابر مشکلات گذشته یا شرایط دشوار زندگی، و ناامنی‌های زندگی شخصی و اجتماعی‌انباشته‌تر شود، دروغ دیگر نمی‌تواند راه‌گشا باشد و منجر به اختلالات شخصیتی می‌شود، و در نتیجه فرد به رفتارها و اعمال دیگری متوسل می‌شود که آسیب‌های زیادتری برای جامعه در بر خواهد داشت. 

بیشتر از