با این که چهار روز از آغاز دور دوم گفتوگوهای صلح در دوحه قطر میگذرد اما تا هنوز هیچ نتیجه ملموسی در این رابطه به دست نیامده است. تیم مذاکرهکننده دولت در قطر میگوید، در حالی که تیم مذاکره دولت میخواهد تا آتشبس نخستین مبحث در دستورکار دور دوم مذاکرات باشد اما طالبان با رد این درخواست میگویند نخست باید در مورد آینده نظام به نتیجه برسیم و سپس بحث آتشبس مطرح خواهد شد. از آن سو تیم مذاکرهکننده دولت نیز خواست طالبان را در رابطه با آغاز گفتوگوها در مورد نظام آینده افغانستان رد کردهاند و گفتهاند که بدون آتشبس که نشانگر باور طالبان به روند صلح افغانستان است، نمیتوان هیچ قدمی برای مذاکره برداشت.
این برخورد دو سویه باعث شد تا با گذشت سه نشست میان دو طرف، هنوز هم هیچ نتیجهای ملموسی در رابطه با روند صلح افغانستان به دست نیاید.
نمایندههای طالبان در مذاکرات قطر به رسانهها گفتند تا زمانی که یک نتیجه در مورد آینده دولت و ساختار آن به دست نیاید، هیچ گونه آتشبسی صورت نخواهد گرفت.
این بنبست باعث شد تا جلسات میان دو طرف بدون نتیجه به پایان برسد و تا هنوز دورنمای روشنی در این رابطه نزد هر دو طرف وجود ندارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اختلاف در مورد دو دستورکار متفاوت از دور اول مذاکرات صلح نیز وجود داشت. طالبان از هرگونه فشاری برای برقراری آتشبس در افغانستان شانه خالی کردهاند. این مساله کاملا واضح است که طالبان به هیچ وجه به برقراری آتشبس تا زمان مشخص شدن نوع نظام آینده تن نخواهند داد. زیرا حربه بزرگ فشار بر دولت افغانستان همین خشونتورزی طالبان علیه مردم است. طالبان در این اواخر راهبرد جنگی خود را نیز تغییر دادهاند. آنان در حال حاضر کمتر از گذشته به حملههای بزرگ و انتحاری با خودرو میپردازند و برعکس نیروهای خود را در قالب گروههای دو سه نفره تنظیم کردهاند و جهت ترور چهرههای مردمی به کابل و سایر استانهای افغانستان میفرستند. طالبان با تقویت راهبرد ترور چهرههای مردم، دولت را به صورت مستقیم زیر فشار افکار عمومی قرار میدهند تا دولت مجبور به تمکین در قبال درخواستهای این گروه در پشت میز مذاکره شود. به همین دلیل کنار گذاشتن این حربه که با آتشبس از بین خواهد رفت، برای طالبان مقدور نیست. از آن سو دولت افغانستان هم حاضر نیست بدون این که التزامی از سوی طالبان در روند صلح ببیند، روی مساله مهمی چون آینده نظام بحث کند.
مسلما چگونگی آینده نظام در افغانستان یکی از مباحث مهم در گفتوگوهای صلح است. هرچند دولت افغانستان و تیم مذاکرهکننده گفتهاند که خط قرمز مذاکرات، جمهوریت است اما در واقعیت به نظر میرسد برای رسیدن به ثبات و صلح در افغانستان، حتی جمهوریت نیز قربانی مصلحت عمومی مردم شود. افکار عامه نیز چنان زیر فشار خشونتورزی طالبان قرار گرفته است که حاضر است برای رسیدن به نتیجه مطلوب و ختم جنگ در افغانستان، خیلی از ارزشهای انسانی به دست آمده در بیست سال گذشته را قربانی کند. البته این راهبرد نه از طالبان که از فکر قدرتهایی تراوش کرده است که در پس جنگ افغانستان دست دارند. نمیتوان فراموش کرد که بخشی از جامعه افغانستان، به خصوص روشنفکران و آزادیخواهان همچنان مخالف هرگونه قربانی شدن ارزشهای به دست آمدهاند. زنان نیز خود را در چارچوب مصلحتهای روند صلح بازنده میدانند و مخالف امتیاز دادن بیش از حد به طالبان، تنها به امید قطع جنگاند، زیرا باور دارند که پس از این امتیازدهی طالبان، خواهان امتیازهای بیشتر خواهند شد.
با این که روند صلح افغانستان، بینالافغانی خوانده میشود اما در حقیقت حالا چشمهای امید بیشتر به سوی جامعه جهانی به خصوص آمریکا است تا در قبال عدمپایبندی طالبان به مواد توافق صلح، از جمله کاهش خشونت در افغانستان و قطع رابطه با القاعده و دیگر گروههای تروریستی، چه موضعی میگیرند. مسلما طالبان همچنان رابطه خود را با القاعده ادامه میدهد و خواهد داد و از خشونت هم به هیچ وجه کنار نخواهد کشید. دولت افغانستان بارها این مساله را یادآوری کرده است. این تنها حربه دولت و مردم افغانستان در قبال عدمانعطاف طالبان در روند صلح افغانستان است که باید از آن استفاده کرد.