جو بایدن، هشتمین رئیس جمهوری آمریکا در دوران ۴۱ ساله قطع رابطه ایران و آمریکا است. او همچنین ششمین رئیس جمهوری آمریکا است که با علی خامنهای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران در ۳۱ سال گذشته روبهرو میشود. برخلاف انتظار اولیه، رویارویی بایدن ـ خامنهای میتواند دوران پر تنشی در تعاملات دو کشور باشد. این تنشها را میتوان دستکم در چهار حوزه مهم دستهبندی کرد: برنامه هستهای، برنامه موشکی بالیستیک ایران، سیاستها و رفتارهای ایران در منطقه و حمایت از گروههای نیابتی، و مسئله حقوق بشر.
جو بایدن پیش از این اعلام کرده بود که در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، آمریکا را به توافق هستهای با جمهوری اسلامی ایران یا همان «برجام» بازخواهد گرداند. در بهار سال ۱۳۹۷ که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری وقت آمریکا، اعلام کرد واشنگتن از توافق هستهای با ایران خارج خواهد شد، همه چهرههای ارشد حزب دمکرات، از جمله جو بایدن، مخالفت خود را با آن تصمیم و اقدام ترامپ اعلام کردند. جو بایدن در سال ۱۳۹۴ که توافق هستهای بین ایران و «گروه پنج بهعلاوه یک» امضا شد در مقام معاون باراک اوباما، رئیس جمهوری وقت آمریکا، از نزدیک در جریان آن توافق بود که با هدایت جان کری، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، به عنوان هدایت کننده تیم مذاکراتی آمریکا به دست آمد. حالا جو بایدن بار دیگر اکثر اعضای تیم مذاکراتی توافق هستهای را به دولت جدید خود دعوت کرده است. جان کری به عنوان مسئول اصلی پرونده بازگشت آمریکا به توافق اقلیمی پاریس انتخاب شده است. جان کری اگر چه در دولت جدید مسئولیت مستقیمی درباره ایران ندارد اما تردیدی نیست که شش سال پس از توافق برجام، جو بایدن از نظرات مشورتی او درباره نحوه تعامل با ایران، استفاده خواهد کرد.
از طرف دیگر، آنتونی بلینکن، معاون وزارت خارجه آمریکا در دولت اوباما و دوران وزارت جان کری، به عنوان وزیر خارجه جدید آمریکا معرفی شده است. او نیز فردی است که از گذشته با موضوع ایران در ارتباط بوده است. وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد آمریکا در مذاکرات هستهای و یکی از مطلعترین دیپلماتهای آمریکا درباره جمهوری اسلامی ایران، نیز به عنوان معاون سیاسی وزارت خارجه که مهمترین دستیار ارشد وزیر است، انتخاب شده است.
اما با آن که تیم جدید وزارت خارجه آمریکا عمدتا از دولت اوباما انتخاب شدهاند، بازگشت آمریکا به توافق هستهای چندان هم ساده نخواهد بود. دولت بایدن که وارث سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ علیه ایران است، باید در مورد حجم گستردهای از تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران تصمیمگیری کند. بعید است که دولت بایدن این تحریمها را به صرف این که از سوی دونالد ترامپ وضع شدهاند، بدون کسب امتیاز از ایران لغو کند. بایدن و دستیارانش اعلام کردهاند که آمریکا آماده بازگشت به برجام است، ولی جمهوری اسلامی ایران ضمن رعایت کامل تعهدات هستهایاش باید برنامه موشکی بالیستیک خود را متوقف کند و رفتار خود را در منطقه نیز که بیثبات کننده خوانده شده است، تغییر دهد و آنچه «حمایت از گروههای تروریستی» خوانده شده است، متوقف کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی جو بایدن، اعلام کرده است که بازگشت به برجام باید در چارچوب توافقی طولانیتر و پایدارتر با ایران باشد. او همزمان با مقامات ارشد سه قدرت اروپایی یعنی فرانسه و آلمان و بریتانیا و نیز ژاپن، درباره ایران گفتوگو کرده است. این نشانهای از سیاست جدید دولت بایدن مبنی بر مشورت بیشتر با متحدان اصلی آمریکا در زمینه رهبری جهانی و رویارویی با مسایلی مانند ایران تفسیر شده است. پاریس، برلین و لندن به عنوان متحدان اصلی آمریکا در اروپا، نیز پیش از این خواستار آن شده بودند که ایران برنامه موشکی بالیستیک خود را متوقف کند و به رفتارهای بیثبات کننده در منطقه پایان دهد. این سه متحد آمریکا همچنین خواستار آن شدهاند که هر نوع بازگشت آمریکا به برجام در چارچوب توافقی گستردهتر با جمهوری اسلامی ایران درباره برنامه موشکی و تغییر رفتارهای منطقهای تهران باشد.
در مقابل، جمهوری اسلامی ایران هر گونه مذاکره درباره برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای خود را رد کرده است. پس از خروج آمریکا از برجام، جمهوری اسلامی ایران اجرای برخی از تعهدات هستهای خود را متوقف کرد، بر تولید اورانیوم غنی شده افزود و غنی سازی بیست درصدی را هم در پیش گرفت، و حالا حتی به تولید اورانیوم فلزی روی آورده است که از نظر کارشناسان عمدتا کاربرد نظامی دارد. رهبر جمهوری اسلامی ایران و فرماندهان بانفوذ سپاه پاسداران نیز ضمن رد هر گونه مذاکره بر سر برنامه موشکی، تاکید کردهاند که به حمایت خود از گروههای نیابتی در منطقه که آمریکا و برخی کشورهای دیگر آنها را «گروههای تروریستی مینامند»، ادامه خواهند داد.
واقعیت آن است که علی خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران به دلایل متعدد چندان عجلهای برای بازگشت آمریکا به برجام ندارند. حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران که برجام را مهمترین دستاورد دولت خود میداند، امیدوار است که آمریکا به سرعت به برجام برگردد و تحریمها علیه ایران لغو شوند تا او و دولتش بتوانند ادعا کنند که با بازگشت آمریکا به برجام، دولت دوازدهم را به پایان میرسانند.
اما برخلاف روحانی، علی خامنهای و فرماندهان ارشد سپاه حتی اگر در انتظار بازگشت آمریکا به برجام باشند، مایلند که این موضوع نه در مدت باقی مانده از دولت روحانی، بلکه در دولت و رئیس جمهوری پس از او رخ دهد که بسیاری از کارشناسان مسایل ایران انتظار دارند یک رئیس جمهوری نظامی از میان خیل فرماندهان سپاه پاسداران باشد؛ فرماندهانی که بر این باورند که میتوانند با حمایت علی خامنهای، رئیس دولت آینده ایران شوند. از طرف دیگر، خامنهای و فرماندهان ارشد سپاه معتقد به ادامه راهبرد آمریکاستیزی هستند. علی خامنهای بارها بر راهبرد دشمنی با آمریکا به عنوان محور سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده است. برای فرماندهان سپاه هم آمریکاستیزی دستاوردها و منافع بسیاری داشته است. ادامه آمریکاستیزی، سپاه پاسداران را به مهمترین بازیگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از «رهبر» تبدیل کرده است. سپاه در داخل کشور نیز با حمایت رهبر جمهوری اسلامی ایران در حال توسعه نفوذ خود در بخشهای مختلف است و در دوره تحریمهای خارجی به یکی از بزرگترین پیمانکاران و بازیگران سیاسی و اقتصادی در درون و بیرون از کشور تبدیل شده است.
در این چارچوب، سیاست مشترک خامنهای و فرماندهان سپاه، ادامه آمریکاستیزی، ضمن تلاش برای لغو تحریمهای نفتی و ازسرگیری فروش نفت و کسب دلارهای نفتی برای بقای حکومت در داخل در برابر مردم بهشدت معترض، و نیز ادامه کمک به گروههای نیابتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه است. خامنهای و فرماندهان سپاه در پی حل وفصل راهبردی اختلافات با آمریکا نیستند و به همین دلیل، دستیابی به یک توافق گستردهتر بین ایران و آمریکا با مشارکت قدرتهای اروپایی بعید به نظر میرسد؛ هرچند، یک توافق تاکتیکی برای لغو تحریمهای نفتی و ازسرگیری رابطه ایران با نظام بانکی بینالمللی محتمل است. جمهوری اسلامی ایران دست از سیاستهای منطقهای، برنامه موشکی و حمایت از گروههای نیابتی نخواهد کشید. اما به همان میزان که برای ازسرگیری فروش نفت و مبادله بانکی با جهان لازم باشد، ممکن است به دادن امتیازات و توافق تاکتیکی در این حوزهها تن بدهد.
در حوزه حقوق بشر نیز با آن که واشنگتن پیگیری این موضوع را از مسایل مهم مورد توجه خود اعلام کرده است، اما تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که این موضوع به اندازه برنامه هستهای، موشکی، یا سیاستهای منطقهای ایران، مورد توجه نبوده است و اصولا مذاکرات راهبردی بین ایران و اروپا یا ایران و آمریکا، برسر مسایل حقوق بشر شکل نگرفته است. موضوع بازداشت دوتابعیتیها در ایران که اروپا و آمریکا از آن به عنوان «گروگانگیری» یاد میکنند، و در کنار آن، بیانیههای دولتی یا بیانیههای سازمانهای حقوق بشری در غرب و حمایتهای گاه و بیگاه رسمی یا غیردولتی بینالمللی از فعالان مدنی و سیاسی در ایران، دوباره ادامه خواهد یافت، اما انتظار نمیرود که به یک موضوع راهبردی در نگاه طرفین تبدیل شود. حقوق بشر هیچگاه محور اصلی مذاکرات ایران با جامعه بینالمللی نبوده است.