دانشگاهها هم مثل همه حوزههای زندگی همگانی در معرض پیشروی فضایی خصمانهاند.
مجمع دانشگاهی بریتانیا که دانشگاههای بریتانیا را براساس معیارهای قومی و محیطی ردهبندی میکند، گزارش داده است که بیش از ۸۵ درصد از بخش آموزش عالی، از تامین حمایت مالی برای افراد مقیم بریتانیا که وضعیت مهاجرتیشان ناپیوسته بوده، خودداری میکنند.
این گزارش براساس مدارک سازمانیهایی مانند «لت آس لرن» و اظهارات جوانان تهیه شده و نشان میدهد که دانشجویان با چه تعجب و ناامیدی با این موانع برخورد میکنند. این جوانان که بیشتر عمرشان را در بریتانیا زندگی کردهاند، ناگهان در مییابند که «دانشجوی خارجی» قلمداد میشوند و از دسترسی به کمک هزینه دانشجویی محرومند. این وضعیت غیرشفاف است و برای مقابله با این شرایط، کوهی از بوروکراسی پیش رو دارند.
جوانانی با وضعیت مهاجرتی ناپیوسته، با چنین برخوردهایی آشنا و از آن دلزدهاند. این موانع، مثل سیمهای خاردار بوروکراتیک میمانند، و گنجانده شدنشان در روند پذیرش دانشگاهی، بخش آموزش عالی را ابزاری برای اجرای سیاستهای عامتر مهاجرتی میکند. در نتیجه، دانشگاهها به عرصه دیگری برای تلاش همگان برای بقا در «محیطی خصمانه» میشوند.
رسوایی «ویندراش» شاهدی بود بر احیای نژادگرایی در اعطای شهروندی بریتانیا، که هدف بخشی از آن، الغای رابطه میان مهاجرت و میراث نابرابر امپراتوری پیشین بریتانیاست. دراین روند، دلبخواهی و ناعادلانه بودن صلب حقوق افراد، وحشتی گسترده ایجاد کرد. نبود وضعیت مناسب برای این دانشجویان نیز حاصل تغییرات دائمی و نژادگرایی شدن موازین قانونی است.
افراد و خانوادهها اغلب درخواست ترک بریتانیا در عین حفظ شهروندی را برای مدتهای هر چه طولانیتر و با هزینه هر چه بالاتری میکنند. در حال حاضر، در خواست غیبت از خاک بریتانیا در طول ده سال تا ۸۵۰۰ پوند هزنیه بر میدارد. دولت از سال ۲۰۱۳ کمک هزینه تقریبا همه پروندههای مهاجرتی را قطع کرده، سهم بیمار از بیمه درمانی همگانی را بالا برده، و طیف افراد «محروم از منابع مالی دولتی» را گستردهتر کرده، چنانکه عده هر چه بیشتری از دسترسی به مزایای دولتی اساسی بی نصیب ماندهاند.
اساسا، وضعیتی که دسترسی به آموزش دانشگاهی را تعیین میکند، در انتهای یک میدان پر از مانع و رو به گسترش قرار دارد. مهاجران و خانوادههایشان باید در شرایطی مشقت بار، پول جمع کنند و وقت بگذارند تا از این موانع بگذرند.
در هر مرحله از تلاش برای این مبارزه، جوانان و حامیانشان دچار زیانهای مالی و معیشتی زیادی میشوند. به سادگی امکان دارد فردی با وضعیت ناپیوسته اقامتی، کارش به بازداشت یا دیپورت شدن بکشد. باید درک کنیم که چنین آسیبهایی بینالمللی و بخشی جدایی ناپذیر از محیطی خصمانهاند. هدف تنها این نیست که مهاجران به مقصد نرسند، بلکه به آنها آسیبهایی زده میشود که دیگران را هم از راهی شدن باز دارد.
ما باید درک کنیم که محدود کردن حقوق مهاجران و دسترسی آنها به منابع عمومی از قبیل آموزش، بخشی از فرایند محدود کردن حقوق همه ماست. به گفته نیشا کاپور، نویسنده، روشهای مراقبت و حذف کسانی که در حاشیه شهروندی بریتانیا به سر میبرند، لبه تیز فرایند تعریف دوباره مفهوم شهروندی به طورعام است.
شهریه دانشگاهها، به خصوص برای دانشجویان خارجی، به صورت وسیلهای برای تامین هزینه دانشگاهها که با کاهش بی پایان بودجه دولتی مواجهند، تثبیت شده است. تفاوت در معیارهای تعیین شهریه و خودداری از حمایت مالی دولت از دانشجویانی با وضعیت مهاجرتی ناپیوسته، حاصل تلاقی سیاستهای ضدمهاجرتی و تجاری شدن آموزش عالی است که دفاع از آن، ترسیم مرزهایی نژادگرایانه پیرامون برخورداران از منابع عمومی است.
نبرد برای حقوق مهاجران، نبردی است برای توسعه حقوق جمعی ما در دسترسی به منابع و رفاه همگانی، برای رد کردن استراتژی نولیبرال دوگانه، یعنی کاهش خدمات همزمان با «امن کردن» مرزها. تصادفی نیست که بوریس جانسون همزمان با تبلیغات سیاسی بر مبنای وحشت از مهاجرت، پیشنهاد کاهش عظیمی در مالیات ثروتمندان را داده است.
اکنون بیش از هر زمان، وقت آن است که جنبش دانشجویی واکنش نشان بدهد. در کوتاه مدت، ما میجنگیم تا دانشگاهها پناهگاه و حامی دانشجویان باشند. اما هدف نهایی ما شامل الغای شهریه و محیط خصمانه، و آموزش عالی برخوردار از بودجه مناسب است که محلی باشد برای فراگیری تفکر نقادانه، نه آلت دستی برای وزارت کشور.
* صفیه کبیر هماهنگ کننده کمپین «محو مرزها» در سازمان «پیپل اند پلنت» است.
© The Independent