پنجشنبه ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۹ در کنفرانسی بینالمللی در لندن و از سوی انجمن بینالمللی روانکاوی، جایزه «خدمات فوقالعاده ارزشمند به روانکاوی» به دکتر محمد صنعتی از روانپزشکان و روانکاوان برجسته ایرانی اهداء شد.
در متن نامهای که از سوی خانم ویرجینیا اونگار ریاست انجمن بینالمللی روانکاوی (IPA) ارسال شده است، به سابقه بالای یکصدساله این انجمن و پایهگزاری آن از سوی زیگموند فروید اشاره شده و آمده است که با تایید هیات مدیره انجمن و نظر کارگروه جوایز «مفتخر است تا جایزه «خدمات فوقالعاده شایان تقدیر به روانکاوی» (Extraordinary Meritorious Service to Psychoanalysis Award) را به جنابعالی اهدا کند.»
آنگونه که در متن نامه آمده است جایزه یاد شده شامگاه پنجشنبه و همراه با مدال و گواهینامه به دکتر محمد صنعتی اهداء شد.
در متن گواهینامه نیز آمده است که « این جایزه به پاس خدمات در خور ستایش و استثنایی به دانش یا حرفه روانکاوی، از جمله پیشبرد روانکاوی در جامعهای گستردهتر و به شخصیتهایی اعطا میشود که در انجمن بینالمللی روانکاوی عضویت ندارند. جنابعالی مشخصا به سبب وقف زندگی حرفهای خود بخاطر اعتلای اندیشه روانکاوانه در بستر فردی و گروهی در ایران، برای دریافت این جایزه پیشنهاد شدهاید.»
سه دهه فعالیت درخشان در زمینه روانکاوی
نگاهی به کارنامه حرفهای دکتر صنعتی نشان میدهد که او شایسته چنین نشانی بوده است. دکتر صنعتی در سالهای قبل از انقلاب دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود. اما از همان ابتدا و چنانکه خود در مصاحبههای مختلف گفته است، در پی آن بود که روانپزشک شود. لذا بعد از اخذ لیسانس پزشکی برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت.
او، سال ۱۳۶۴ خورشیدی دوره تخصصی تحصیلاتش را در انستیتو روانپزشکی در لندن به پایان رساند و به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران مشغول کار شد. صنعتی عضو کالج سلطنتی روانپزشکان در انگلستان، عضو هیئت علمی و دانشیار گروه روانپزشکی در بیمارستان روزبه و دانشگاه علوم پزشکی تهران است و نیز رئیس واحد رواندرمانی در بیمارستان روزبه و نیز مسئول کمیته رواندرمانی در انجمن روانپزشکان ایران است.
رویکرد او به روانکاوی با همان بسترهای آشنای رویکرد روانکاوان و متخصصان این رشته در انگلیس منطبق است و چنانکه خود میگوید: « از آذرماه ۱۳۶۴ روانپزشکی پدیدارشناختی و دارویی را در بیمارستان روزبه و رواندرمانی و گروهدرمانی تحلیلی را زیر موشکباران تهران، ۳۰ سال پیش در میدان محسنی شروع کردم!»
تالیفات بینرشتهای در روانشناسی و ادبیات
اما آنچه او را بین اهل فکر و فرهنگ شهره کرده است نگاه میانرشتهای است که او در حیطه روانکاوی ایجاد کرد. شاید همان نگاهی که بعدها بتوان در آثار روانکاو دیگر هموطن او، دکتر غلامحسین معتمدی دید و جالب اینکه هر دوی اینها در زمینه مرگپژوهی نیز کارهای ارزشمندی انجام دادهاند.
نگاه بینرشتهای دکتر صنعتی به انتشار آثار و تالیفاتی از سوی او انجامیده است. آثاری چون، «صادق هدایت و هراس از مرگ:بوف کور، تاریخ فرهنگی و اسطورهکشی، ساختشکنی روان تحلیلگرانه بوف کور»، «تحلیلهای روانشناختی در هنر و ادبیات و جنب و جوشهای ایستا، ساموئل بکت»؛ «تحلیل روانشناختی زمان و نامیرایی در سینمای تارکوفسکی و هنر و ادبیات ذهنیت»؛ «رواندرمانی پویشی کوتاهمدت»؛ «اسطوره و خرافه»؛ «چشم نگاه و تصویر» و اثری دیگر درباره هدایت که خود در برنامه سال ۱۳۹۴ شب بخارا، اعلام کرد «در حدود ۲۰ سال است که آماده است اما هنوز آن را چاپ نکردهام.»
آقای صنعتی از میانههای دهه شصت همت خود را صرف این کرد که روانکاوی را در ایران جا بیندازد و در این مسیر چه از نظر علمی و چه از نظر عملی و بالینی، تلاشهای بسیاری کرد تا به این شاخه از روانشناسی از یک سو جایگاهی آکادمیک ببخشد و از سوی دیگر این باور را در جامعه نهادینه کند که افراد برای درمان بیماریهای روانی خود باید به روانکاو و روانپزشک مراجعه کنند. فرهنگی که متاسفانه هنوز هم در ایران به یک باور عمومی تبدیل نشده است.
تلاش آقای صنعتی در نهایت در سالهای پایانی دهه هشتاد به ثمر نشست و توانست این دانش را در دروس دانشگاهی وارد کرده و دوره تخصصی رواندرمانی را به تصویب رسانیده و نخستین کنگره روانکاوی در ایران را مهر ماه سال ۹۳ با شرکت روانکاوان آمریکایی، آلمانی و دیگر کشورهای اروپایی برگزار کند.
نگاه آسیبشناسانه به وضعیت رواندرمانی و رواندرمانگران در ایران
نگاه آقای صنعتی به وضعیت درمان و درمانگران و اصولا آنهایی که در حیطه روانشناسی و رواندرمانی در ایران تحت عنوان متخصص مشغول کارند، نگاهی آسیبشناسانه و انتقادی است.
به باور آقای صنعتی هنوز پژوهشهای دانشگاهی ایران تکرار پژوهشهایی است که در غرب صورت گرفته و اندیشههای جدید به ندرت در آنها پیدا میشود و بیشتر مقالاتی که وزارت علوم ، وزارت درمان و … منتشر میکنند تکراری است و اندیشهای در اینها متولد نشده است .
همچنانکه او بر این باور است که نظام سلامت روان ایران منسجم و بر اطلاعات علمی روز آمد استوار نیست و حد و مرز حرفهها در آن نامشخص است و این آگاهی وجود ندارد که چه کسانی میتوانند در درمان اختلالات روانی دخالت کنند و چه کسانی نمیتوانند و همین سبب شده است تا مردم و چه بسا پزشکان, گاهی اوقات تفاوت میان روانپزشک, روانشناس, روانشناس بالینی, روانکاو و مشاور را ندانند و همین امر سبب شود تا عدهای سودجو از این آب گلآلود ماهی بگیرند.
چرا وضعیت روانشناسی و رواندرمانی در ایران این گونه است؟
متاسفانه در ایران بسترهای کار افراد به گونهای است که فرد با مدرک فوق لیسانس میتواند روانشناس شود و مانند دکتر روانشناس خدمات روانشناسی ارائه کند. در حالی که در کشورهای پیشرفتهای چون آمریکا، افراد با مدرک کارشناسی ارشد را درمانگر و یا خانواده درمانگر و یا مشاور مینامند و این افراد در زمینه تشخیص و ارزیابی روانشناسی(تستهای تشخیصی) محدودیتهایی دارند.
در آمریکا روانشناس و روانشناس بالینی به کسی میگویند که دوره دکتری روانشناسی را بگذراند و در سال آخر فارغالتحصیلی حداقل ۱۵۰۰ ساعت کار بالینی با بیماران، درمان و تشخیص را زیر نظر دو تا سه ناظر بگذراند و علاوه بر آن و قبل از اتمام دوره دکتری و حتی بعد از فارغالتحصیلی از دکتری، ۱۵۰۰ ساعت دیگر در مرحله فوقدکتری نیز کاربالینی با بیماران، درمان و تشخیص با بیماران را زیر نظر دو متخصص روانپزشک، روانکاو و روانشناس بالینی بگذرانند. همچنین فارغالتحصیلان رشته دکتری روانشناسی و روانشناسی بالینی باید معدل خوبی کسب کرده باشند و دو امتحان را بگذرانند و تا این دو امتحان را نگذرانند، نمیتوانند فعالیت و کار کنند. امتحان نخست در سطح ایالتی است که هر ایالت بر اساس قوانین و اصول اخلاقی و مرامنامه آن ایالت که به قوانین و عرف و عادات آن مرتبط است آزمونی را برگزار میکند و دوم امتحان جامع که آزمونی سخت برای این رشته برای کل آمریکاست .
در صورتی که دانشآموخته دکتری روانشناسی و روانشناسی بالینی از دانشگاه مورد تایید(APA- سازمان نظام روانشناسی و روانکاوی آمریکا) فارغالتحصیل نشود اجازه ارائه خدمات درمانی در ایالتهای دیگر را ندارد و محدودیتهایی در کار کردن در بیمارستانها و مراکز دولتی خواهد داشت.
در ایران اما متاسفانه نه تنها چنین نیست، بلکه سهلگیریهای نظام روانشناسی زیر نظر دولت کار را چنان دشوار ساخته است که فریاد اعتراض و انتقاد روانپزشکانی چون دکتر صنعتی از چنین وضعیتی را بلند کرده است.