سینمای امنیتی طی سیسال گذشته سه حوزه شهری و اجتماعی، جنگ، انقلاب و ساواک را در دورههای مختلف دستمایه ساخت فیلمهایی قرار داده که عمدتاً با سفارش وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران تولید شدهاند.
طی دهه اول پس از انقلاب ۱۳۵۷، فیلمهایی امنیتی ساخته شدند که بیشتر پیرامون سوابق عوامل ساواک، جنگ و انقلاب، مقابله با نفوذ و خرابکار و برقراری امنیت بودند. همچنین در آن دوره فیلمهای پلیسی با بازی جمشید هاشمپور در نقشهای منفی و فرامرز قریبیان در نقش مثبت با استقبال روبرو میشدند.
در دهه هفتاد، وزیر وقت اطلاعات؛ علی فلاحیان، علاقه به حضور غیرعلنی در سینمای ایران داشت. نخستین آثار سینمایی و تلویزیونی که چهره شخصیتهای امنیتی را در شهر و جامعه نشان داده، در این دهه ساخته شدهاند. اما در سالهای ابتدایی دهه نود، محمود علوی، وزیر اطلاعات دولت روحانی، برای نخستینبار در مراسم سیامین سالگرد تأسیس وزارت اطلاعات به صورت رسمی اعلام کرد: «وزارت اطلاعات قصد تولید و ساخت فیلم و سریال را دارد.»
وزیر اطلاعات و ماجرای سینمای ایران
وزیر اطلاعات شش سال پس از آنکه تاکید کرد این وزارتخانه قصد ساخت فیلم و سریال را دارد، در ۲۱ بهمنماه ۱۳۹۹ طی گفتگوی تلویزیونی اعلام کرد برنامه دستگاه امنیتی برای ساخت فیلم و سریال عملی شده است. علوی توضیح داد که وزارتخانه تحت نظرش در این مدت؛ سرمایهگذار و سفارشدهنده فیلمهای «روباه»، «ماجرای نیمروز»، «شبی که ماه کامل شد»، «سیانور»، «امکان مینا»، «روز صفر» و سریالهای «پازل»، «سارق روح»، «تعبیر وارونه یک رویا» و «خانه امن» بوده است.
اظهارات بدون پرده پوشی وزیر اطلاعات اگرچه شاید برای مخاطبان سینما غافلگیرکننده بود، اما طی سالیان گذشته اکثر دستاندرکاران فرهنگی اطلاع داشتند که این نهاد امنیتی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم حامی بعضی سینماگران و فیلمسازان است.
در شرایط فعلی، مهمترین پیام صحبتهای وزیر اطلاعات را میتوان اراده دستگاه امنیتی برای فعالیتی گستردهتر و جدیتر در عرصه سینما و تلویزیون دانست. کما اینکه نگاهی به آثار ساخته شده در جشنوارههای سینمایی طی چند سال اخیر نشان دهنده افزایش چشمگیر تولید سینمایی در این حوزه است.
البته محمود علوی توضیح نداده منظورش از مشارکت وزارت اطلاعات در ساخت آثار سینمایی و سریالهای تلویزیونی صرفاً سفارش و حمایت از پخش و اکران آثار است، یا بهعنوان سرمایهگذار در این موضوع ورود کرده و مؤسساتی را برای ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی تأسیس کردهاند.
آغاز راه سینمای امنیتی با فلاحیان و امامی
مذاکره و سفارش ساخت فیلم توسط وزارت اطلاعات به کارگردانان سینمای ایران، پیش از دوران وزارت علوی در پشت پرده معمول بوده و از سالهای ابتدایی دهه هفتاد آغاز شده است. چند سال قبل، انتشار خاطرات مسعود کیمیایی، کارگردان سرشناس ایرانی در خصوص دیدارش با سعید امامی، معاون وقت وزارت اطلاعات و سپس دیدار بهرام بیضایی دیگر کارگردان شهیر با این مقام امنیتی و واکنش بهرام بیضایی به اظهارات کیمیایی، خبرساز شد. سعید امامی یکی از عوامل اصلی قتلهای زنجیرهای و از معاونین کلیدی وزارت اطلاعات در دهه هفتاد بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دهه هفتاد همچنین آغاز تلاش برای تحتفشار قراردادن چهرههای شاخص سینمای ایران برای همکاری با دستگاه امنیتی بود. فشاری که در نهایت منجر به مهاجرت دوم بهرام بیضایی از ایران، بیکار ماندن سینماگرانی مانند ناصر تقوایی و کمکار شدن بهمن فرمانآرا و ساختهشدن بعضی آثار مسعود کیمیایی شد.
با نگاهی به گذشته؛ آغاز تاریخ سینمای امنیتی در ایران را اینطور میتوان توضیح داد که سعید امامی باتوجه به علاقه علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات در سالهای ۷۲ و ۷۳ و دورانی که مصطفی میرسلیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، نخستین شخصیتهای اطلاعاتی و امنیتی شهری را وارد سینمای ایران کرد.در آن سالها، مهدی فریدزاده و عزتالله ضرغامی، باتوجه به مسئولیت حکومتی که در مدیریت سینما داشتند، تلاش کردند چهرههای امنیتی بهعنوان قهرمانانی ازجانگذشته نمایش داده شوند.
فیلم «راننده سفیر» در سال ۷۲ اولین نمایش از چهرههای امنیتی در سینما بود. فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حبیبالله بهمنی و شفیع آقا محمدیان. دراین فیلم با وجود نفوذ تیم جاسوسی و خرابکاری، در نهایت آنها توسط نیروهای امنیتی بازداشت و کشته شده و عملیاتشان ناتمام میماند. فیلمهای «مروارید سیاه» و «فرار از جهنم» نیز با همین رویکرد توسط این گروه کارگردانی در آن سالها ساخته شدند. «۵۰ روز التهاب» ساخته کریم آتشی نیز از دیگر آثار حوزه سینمای امنیتی در دهه هفتاد است.
اما عمده مشکل این آثار، خوشساخت نبودن و عدم استقبال کارگردانان صاحبنام سینما از مشارکت در چنین پروژههایی بود که در نهایت باعث میشد تأثیر چندانی بر مخاطب نداشته باشند. دلیل فشار بر سینماگران از سوی نهادهای امنیتی هم همین بود. طی این دوران حتی بازیگران سرشناس سینمای ایران نیز ترجیح میدادند در فیلمهایی ازایندست تا حد امکان کمتر بازی کنند.
سینمای امنیتی از ضیافت تا رد خون
دو فیلم سینمایی «ضیافت» در سال ۷۴ و «سلطان» در سال ۷۵ که طبق گفته مسعود کیمیایی با تهدید سعید امامی و مشارکت وی در ساخت آنها تولید شدند، نخستین آثار ساخته شده با سفارش دستگاه امنیتی توسط یک سینماگر صاحبنام ایرانی هستند.
دیگر کارگردان صاحب نامی که مورد اقبالترین چهره از مأموران امنیتی را در فیلم «به رنگ ارغوان» ساخت، ابراهیم حاتمیکیا بود. گفته میشود نه در این فیلم و نه در فیلم «آژانس شیشهای» حاتمیکیا مستقیم از وزارت اطلاعات سفارش ساخت نگرفته است، اما روشن است که فیلمسازی مانند او که چهره تماماً حکومتی سینمای ایران است، برای پرداختن به چنین سوژههایی نیاز به سفارش، حمایت و یا سرمایهگذاری نهاد امنیتی ندارد.
البته فیلم به «رنگ ارغوان» به دلیل اختلافنظر سازنده با وزارت اطلاعات در دولت اصلاحات و در زمان وزارت علی یونسی، توقیف شد و در دولت دوم محمود احمدینژاد توسط جواد شمقدری، رئیس وقت سازمان سینمایی رفع توقیف و اکران شد.
ابوالقاسم طالبی که این روزها آثار تلویزیونی او در شبکه خانگی مرتباً توزیع میشوند، فیلمهای «ویرانگر» و «قلادههای طلا» را به سفارش دستگاه امنیتی ساخت که قلادههای طلا به دلیل پرداختن به حوادث سال ۸۸ شهرت یافت.
در سالهای اخیر کارگردانانی مانند بهروز افخمی، بهروز شعیبی، محمدحسین مهدویان، سعید ملکان، نرگس آبیار، فریدون جیرانی، ابراهیم شیبانی و احمد معظمی سازندگان سینمایی مورد حمایت وزارت اطلاعات بودهاند. در آثار امنیتی این فیلمسازان، تنها تغییر رویکردی که مشاهده میشود، مربوط به محتوا و جایگزینی دستگاه امنیتی قهرمان و بیهمتا به جای شخصیت امنیتی منزه و قهرمان است.
در حوزه تلویزیون نیز سریالهای جستجوگران، ساخته محمدعلی سجادی در سال ۱۳۸۸، راستش را بگو، ساخته محمدرضا آهنج در سال ۱۳۹۱، پیدا و پنهان، ساخته شهرام شاهحسینی در سال ۱۳۹۲، آسمان من، ساخته محمدرضا آهنج در سال ۱۳۹۴، تعبیر وارونه یک رویا، ساخته فریدون جیرانی در سال ۱۳۹۴، سارق روح، ساخته احمد معظمی در سال ۱۳۹۶، گاندو، ساخته جواد افشار در سال ۱۳۹۸، ترور خاموش، ساخته احمد معظمی در سال ۱۳۹۸، خانه امن، ساخته احمد معظمی در سال ۱۳۹۹ و سریال آقازاده، ساخته بهرنگ توفیقی در سال ۱۳۹۹ مجموعه آثاری هستند که طی یک دهه گذشته با سفارش مستقیم و غیرمستقیم نهادهای امنیتی ساخته شدهاند.
جامعه فرهنگی ایران به دلیل نقش وزارت اطلاعات در قتلهای زنجیرهای روشنفکران و همچنین پروندهسازی این وزارتخانه برای هنرمندان سرشناس حوزههای مختلف از جمله سینما و تئاتر به این نهاد امنیتی خوشبین نیست و اکثر سازندگان آثار امنیتی نیز معمولاً به همین دلایل جزء چهرههای محبوب و محترم سینما در نظر صاحبنظران این عرصه شناخته نمیشوند.