هنگامی که معترضان در اوایل سال ۲۰۱۱ و در روزهای آغازین به اصطلاح «بهار عربی» در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا به خیابانها ریختند، برخی از شهروندان سوریه تصمیم گرفتند به این جنبش بپیوندند. آنها وضعیت فراهم شده را فرصتی غیرقابل تکرار برای مبارزه با فساد و ایجاد یک نظام دموکراتیک در کشور خود میدانستند.
تظاهرات مسالمتآمیزی که در ۱۵ ماه مارس ۲۰۱۱ با هدف وادار کردن رژیم سوریه به انجام اصلاحات اساسی، مبارزه با فساد و برپایی یک نظام دموکراتیک واقعی آغاز شد و سوریه را در باتلاق بحران و فاجعه فرو برد، چند روز پیش دهمین سالگرد خود را پشت سر گذاشت. در واقع، هنگامی که تظاهرات مسالمتآمیز، به درگیری مسلحانه میان جناحهای وابسته به مخالفان و نیروهای امنیتی تغییر کرد و این درگیریها به جنگی فراگیر و همهجانبه بین ارتش سوریه که از سوی روسیه و ایران حمایت میشد و گروههای مسلحی تبدیل شد که حمایت بسیاری از طرفها و کشورها، بهویژه ایالاتمتحده، ترکیه، قطر، اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای منطقه را با خود داشتند، امید مردم سوریه بر باد رفت.
صرفنظر از اتهامات متقابل رژیم و مخالفان در مورد این که چه کسی مسئول تشدید این تقابل ویرانگر است، به صراحت میتوان گفت که سوریه با همه وابستگیها و تودههای مختلفش، بازنده اصلی این بحران بوده است.
در طول ۱۰ سال گذشته، سه محور اصلی در درگیریهای خونین سوریه شکل گرفت: محور ائتلاف بینالمللی که معتقد است به دنبال مقابله با داعش است، محور تقابل نیروهای دولتی و جناحهای مسلح با وفاداریهای مختلف و محور عملیات نظامی ترکیه علیه کُردهای سوریه.
در سال ۲۰۱۳، گروه داعش درصدد برآمد تا کنترل سوریه را به دست بگیرد، اما به دنبال حملات تروریستی که این سازمان در سال ۲۰۱۵ در اروپا به راه انداخت، نیروهای ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالاتمتحده، حملات گسترده هوایی علیه داعش را آغاز کردند و به منظور هدف قرار دادن داعش، بیش از ۱۱ هزار حمله هوایی در قلمرو سوریه انجام شد.
افزون بر آن، ائتلاف بینالمللی حمایت و پشتیبانی خود را از عملیات زمینی نیروهای دموکراتیک سوریه که علیه سازمان تروریستی داعش انجام میشد، ادامه داد. در سال ۲۰۱۵، روسیه بنا به درخواست دولت سوریه، حملات هوایی به مواضع داعش را آغاز کرد و در همین حال، دولت سوریه نیز موفق به کسب پیروزی چشمگیری علیه داعش شد و توانست شهر باستانی پالمیرا را به تصرف خود درآورد.
دولت سوریه همچنین در سال ۲۰۱۶، با حمایت متداوم روسیه و ایران توانست بخش وسیعی از مناطق تحت تصرف جناحهای مسلح از جمله شهر حلب را که سنگر اصلی آنها به شمار میرفت، به کنترل خود درآورد. با این حال، مخالفان مسلح مورد حمایت ترکیه هم که آنکارا به طور مستقیم و همهجانبه به آنها کمک میکرد، موفق شدند کنترل بخشهایی از استان ادلب و مناطق دیگری در شمال غربی سوریه که تحت تصرف آنها قرار داشت را همچنان حفظ کنند.
با آن که آتش جنگ فراگیر تا حدودی در سوریه خاموش شده است و علیرغم برخی درگیریها و حملات متقابل میان طرفهای مختلف که سوریه همه روزه شاهد آنها است، مردم سوریه به صورت کلی و تمام اقشار و گروههایی که جامعه این کشور را تشکیل میدهند، هزینههای سنگین ناشی از بحران جنگ را پرداخت کردند و هنوز هم پرداخت میکنند. مناطق وسیعی از خاک سوریه تاکنون خارج از کنترل دولت مرکزی است؛ به ویژه در شمال شرقی این کشور که بستر آن سرشار از ثروت نفت و کشاورزی است.
بر اساس گزارشی اخیر World Vision که با مشارکت Frontier Economics منتشر شده، هزینه اقتصادی درگیریهای سوریه طی ۱۰ سال گذشته بیش از ۱.۲ تریلیون دلار تخمین زده شده است و پیشبینی میشود که حتی در صورتی که جنگ سوریه همین امروز تمام شود، این رقم تا سال ۲۰۳۵ به ۱.۷ تریلیون دلار افزایش یابد. این گزارش خاطرنشان میکند که یک نسل کامل در این درگیریها از دست رفته است و کودکان به دلیل این که فرصت تحصیل و بهداشت را از دست دادهاند، باید متحمل پرداخت این هزینهها شوند. افزون بر آن، وضعیت کنونی باعث میشود شمار زیادی از شهروندان این کشور حتی در صورت پایان یافتن جنگ نتوانند در رشد اقتصادی و بهبود اوضاع کشور خود سهم داشته باشند.
علاوه بر نتایج اقتصادی، این گزارش حاکی از آن است که جنگ سوریه یکی از خونینترین و ویرانکنندهترین جنگها برای کودکان به شمار میرود؛ به طوری که امید به زندگی کودکان را تا ۱۳ سال کاهش داده است. همچنین، تخمین زده میشود که از ۸۲ درصد کودکانی که به گروههای مسلح جذب میشوند، به صورت مستقیم در عملیات نظامی استفاده میشود و ۲۵ درصد از کودکان مزبور زیر ۱۵ سال هستند. از آغاز جنگ در سوریه، حدود ۵۵ هزار کودک کشته و برخی از آنها اعدام شده و شماری دیگر مورد شکنجه قرار گرفتهاند.
ارزیابیهای سازمان World Vision در مناطق شمال غربی سوریه که در کنترل جناحهای طرفدار ترکیه است، نشان میدهد که دختران مناطق یادشده به دلیل نگرانی از خطر تجاوز جنسی، پیوسته در هراس و اضطراب زندگی میکنند. ازدواج کودکان نیز در این مناطق افزایش نگرانکنندهای را نشان میدهد. آنچه همه این کودکان میخواهند، صلح و آرامش است.
از سوی دیگر، حدود نیمی از جمعیت سوریه که در سال ۲۰۱۱ تعداد آنها به ۲۲ میلیون نفر میرسید، مجبور به ترک خانههای خود شدهاند و در حال حاضر حدود شش میلیون شهروند سوری در خارج از کشور به سر میبرند. طبق گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، جنگ سوریه منجر به کشته و مجروح شدن صدها هزار نفر شده است که بخش عمده آن را غیرنظامیان تشکیل میدهند، علاوه بر اینکه دهها هزار نفر دیگر مفقود شدهاند.
همچنین پژوهشی که مرکز تحقیقات و مطالعات دمشق منتشر کرد، نشان میدهد که تداوم جنگ در سوریه باعث مهاجرت ۴۰ درصد پزشکان، ۲۰ درصد داروسازان و ۱۰ درصد از مهندسان شده است و بنا بر همین پژوهش، حدود ۷۰ درصد از شهروندان سوریه که به دلیل شدت یافتن جنگ آواره شدند، مردان جوان هستند. افزون بر آن که ۵۰ درصد از تاسیسات صنعتی در نتیجه جنگ به طور جزئی یا کلی آسیب دیدهاند.
در فرجام میتوان گفت که ۱۰ سال پس از جنگ در سوریه، اکنون هیچ یک از طرفهای درگیر نمیتواند ادعای پیروزی کند، زیرا در واقع همه جناحهایی که در این جنگ شرکت داشتند، شکست خوردهاند. بدون شک، تنها راهحل این است که شهروندان سوریه با یکدیگر متحد شوند و درصدد چیرگی بر چالشهای پیش رو برآیند و متقاعد شوند که برای نجات کشور و قطع مداخلات خارجی، باید خود اقدام کنند. تردیدی نیست که برای برونرفت از بحران جنگ کنونی، نباید در انتظار راهحل از سوی آمریکا، روسیه، ترکیه، ایران، اسرائيل، کشورهای اروپایی و عربی یا دیگر طرفهای خارجی در جنگ سوریه، بود.