نشریه هیل در مقالهای نوشته ایجی کسچتا، نوشته است که وزارت دادگستری ایالات متحده اخیرا پرفسور کاوه افراسیابی را به دادگاه احضار کرد و او را به چند دهه فعالیت به عنوان مامور جمهوری اسلامی، تحت پوشش چهره علمی بیطرف و میانهرو متهم کرد.
اگر اتهامات درست از آب درآیند و معلوم شود که این استاد باتجربه دانشگاههای بوستون، هاروارد و یو.سی برکلی، برای تبلیغ منافع جمهوری اسلامی در نیویورکتایمز، واشنگتنپست و بوستونگلوب و حضور در تلویزیونها صدها هزار دلار دریافت کرده، این پولها در واقع به هدر رفته است.
شاید ایران شانس آورده و مردی با پوشش مناسب به آنها پیشنهاد ارائه خدمات داده، و یا شاید آقای افراسیابی تنها یکی از ماموران در عملیات گستردهتر نفوذ در مجامع دانشگاهی آمریکا باشد. اما حقیقت غمانگیز این است که ایران به مامورانی با ماسک کارشناس بیطرف نیازی ندارد، زیرا دانشگاهیان آمریکایی مدتهاست پیام ایران را رایگان مخابره کردهاند.
به دنبال بازداشت افراسیابی، نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد با توسل به مدارج علمی او از وی دفاع کرد و اصرار ورزید که «دکتر افراسیابی به عنوان جاسوس برای این نمایندگی کار نکرده، و صرفا استاد دانشگاه و کارشناس روابط بینالملل بوده است.» این دو منافاتی با یکدیگر ندارند.
حتی قبل از سقوط پادشاه ایران، میشل فوکو، معروفترین چهره دانشگاهی فرانسه، با بیاهمیت جلوه دادن خشونتهای پیروان آیتالله خمینی و مبالغه در محبوبیت آنان، به انقلاب ایران کمک کرد. فوکو در سپتامبر ۱۹۷۸ در سفر به ایران به عنوان روزنامهنگار روزنامه ایتالیایی کوریرهدلاسرا، مشتاقانه نوشت که «فعال شدن دوباره اسلام» صلحآمیز است و زنان در نظام جدید آزاد خواهند بود.
او ادعا کرد که «در تهران و کل ایران، اراده جمعی مردم را مشاهده کرده»، و تاکید کرد که خمینی «سیاستمدار نیست» بلکه «نقطه عطف اراده جمعی است.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از آنکه خمینی به رهبری رسید، اعدامهای او، اعمال محدودیتها بر حقوق زنان و گرفتن سفارت آمریکا، همگی ثابت کرد که فوکو اشتباه میکرد. پس از گروگانگیری ۴۴۴ روزه کارمندان سفارت آمریکا، متقاعد کردن آمریکاییها به بیخشونتی حکومت جدید خمینی، دشوار بود.
با این حال، دانشگاهیان تلاششان را کردند. حامد الگار، استاد مطالعات ایرانی در دانشکده مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه کالیفرنیای برکلی، یکی از شاخصترینها بود. الگار در طول ۴۵ سال فعالیتش در دانشگاه برکلی، بیش از آنکه خمینی حتی امیدش را داشته باشد، برای پیشبرد ایران تلاش کرد. او زندگینامه خمینی را نوشت، نوشتههای او را ترجمه کرد، و انقلاب ایران را به عنوان «بزرگترین رویداد تاریخ معاصر اسلام» تبلیغ کرد.
ریاست جمهوری باراک اوباما فرصتی چشمگیر در اختیار ایران گذاشت تا نفوذ خود را بر مردم آمریکا گسترش دهد. از لحظهای که اوباما شروع به آشتیجویی کرد و بر توافقی برای دگرگون ساختن خاورمیانه کار کرد، دانشگاهها از او حمایت کردند و این ایده را پیش بردند که میانهروهایی در حاکمیت ایران وجود دارند که میتوانند سیستم را تغییر دهند. ۷۳ استاد دانشگاه در نامه به کنگره آمریکا حمایت از توافق اتمی اوباما را ترغیب کردند، که تنها فایدهاش به تاخیر انداختن و سپس مشروعیت دادن به برنامه هستهای ایران بود.
به نظر میرسد که دانشگاه کلمبیا استادان فراوانی متعهد به تبلیغ برای ایران دارد. هفت نفر از ۷۳ چهره دانشگاهی که نامه به کنگره را امضا کردند، استادان دانشگاه کلمبیا بودند. یکی از آنان، رابرت جرویس، استاد سیاست بینالملل در دانشکده علوم سیاسی است.
سال گذشته، وقتی که ایران از همهگیری ویروس کرونا برای لغو تحریمها استفاده کرد، جرویس در مصاحبه با خبرگزاری ایرانی ایلنا، این ایده را ستود و بعد با این تیتر در تهرانتایمز انعکاس یافت:«استاد دانشگاه کلمبیا خواستار رفع تحریمهای ایران شد.»
در دانشگاه راتگرز، هوشنگ امیراحمدی ادعاهایی میکند که علی خامنهای، که مباهات رهبر جمهوری اسلامی ایران را برمیانگیزد. امیراحمدی، موسس شورای ایرانیان-آمریکاییان، مدیر سابق مرکز مطالعات خاورمیانه در راتگرز، و استاد دانشکده سیاست عمومی و برنامهریزی ادوارد جی.بلوستین در دانشگاه راتگرز، علنا گفته است:«ایران در هیچ سازمان تروریستی مشارکت نداشته است. نه حزبالله و نه حماس، هیچیک سازمان تروریستی نیستند.»
در دانشگاه جرج واشنگتن، حسین عسکری، استاد روابط و تجارت بینالملل دانشکده الیوت، به کار روابط عمومی حاکمیت ایران اشتغال دارد. او اخیرا در مصاحبه با تهرانتایمز گفت که ایران هرگز نباید درباره حق خود در داشتن موشکهای بالیستیک مذاکره کند، باید انتقادهای آمریکا درباره نقض حقوق بشر را با اتهام نژادپرستی آمریکایی پاسخ دهد، و تنها به شرطی دست از غنیسازی اورانیوم بردارد که آمریکا تحریمها را پایان داده و مطالبات ایران در پرداخت غرامت اقتصادی ناشی از کارزار «فشار حداکثری» دولت رییسجمهوری ترامپ، را برآورده سازد.
دانشگاه پرینستون خانه سید حسین موسویان است، کارشناس ایرانی در برنامه امنیت علمی و جهانی. موسویان همواره بر مصالحه آمریکا با ایران تاکید کرده و علیه تحریمها سخن گفته است. او در مطلبی در وبسایت شبکه خبری الجزیره، به تهران توصیه کرد تا منتظر پایان دولت ترامپ بماند و بر سر «راهی برای دور زدن تحریمهای آمریکا» با اروپاییها کار کند.
او در اواخر نوامبر ۲۰۲۰ به جو بایدن، رییسجمهوری جدید آمریکا توصیه کرد تا به برجام بازگردد و فراتر از همه اینکه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا درآورد. روحانیون جمهوری اسلامی در یک فضای تبلیغاتی درست چیدهشده، بیش از این چه میتوانند بخواهند؟
هدف ایران تولید تسلیحات اتمی و موشکهای بالیستیک قارهپیمایی است که قابلیت حمل سلاح اتمی را داشته باشند. در ژانویه اخیر، ویلیام او. بیمن، استاد مردمشناسی دانشگاه مینهسوتا، در مصاحبه با تهرانتایمز گفت که برنامه موشک بالیستیک ایران «کاملا قانونی» است. ایدهای که حسن روحانی، رییسجمهوری اسلامی ایران با آن موافق است.
در سال ۲۰۱۲، جرویس استاد دانشگاه کلمبیا، نوشت که ایالات متحده باید «خود را از تولید سلاحهای اتمی ایران برکنار کند.» کنت والتز، استاد علوم سیاسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا روی دست او زد، و در همان سال نوشت که برنامه تولید تسلحات هستهای ایران نباید تحمل شود، بلکه در واقع باید ترغیب و تشویق شود زیرا موجب ثبات خاورمیانه شده و باعث میشود که ایران به یک قدرت مسئولتر تبدیل شود. دنیل پایپز، مدیر «فروم خاورمیانه» این نظر را «نامعقولترین تحلیلی» نام گذاشت که تا به حال «یک استراتژیست جدی برنامه تسلیحات اتمی ایران ارائه داده است.»
در نهایت اینکه، ایران نیازی ندارد تا به استادانی چون کاوه افراسیابی پول بدهد تا تحت پوشش کارشناسان بیطرف تاریخ و محققان دانشگاهی برایش تبلیغ و پیامرسانی کنند. وقتی صحبت از افسانهسرایی درباره مدارا در جمهوری اسلامی و موعظه درباره شرارتهای سیاست آمریکا در قبال ایران میشود، مورخان و محققان دانشگاهی فراوانی وجود دارند که حاضرند در ازای حقوق اندک تدریس در دانشگاه، این خدمات را ارائه دهند.
ایجی کسچتا، استاد موسسه فناوری راچستر و محقق برنامه گینزبرگ میلستین و «کمپس واچ»، پروژه فروم خاورمیانه است.