جنگ آمریكا علیه تروریسم، تهدیدهای القاعده را تا حدود بسیاری کاهش داد و بسیاری از ناظران معتقد بودند که با کشته شدن اسامه بن لادن در ماه مه ۲۰۱۱، آخرین میخ بر تابوت القاعده کوبیده خواهد شد. با این حال، سازمان القاعده تلاش کرد از خیزشهای مردمی همراه با آنچه به عنوان «بهار عربی» نامیده میشد، بهرهبرداری کند و قیامهای مردمی را در راستای تحقق اهداف خود سوق دهد. این سازمان تصمیم گرفت در گام نخست تلاشهای خود را بر ایجاد و گسترش پایگاه مردمیاش در فضای فراهمشده پس از بهار عربی متمرکز سازد و توجه خود را به جهاد جهانی که بخش اساسی از ایدئولوژی آن را شکل میدهد به طور موقت کاهش دهد.
سقوط برخی از نظامهای سیاسی و فروپاشی شماری از نهادهای امنیتی، مسیر افزایش نفوذ القاعده را در جوامع آسیبدیده منطقه باز کرد و القاعده توانست از آشفتگیهای ایجادشده بهرهبرداری بیشتری نسبت به داعش کند، زیرا داعش در مرکز توجه قرار داشت و عملیات ضد تروریستی تحت رهبری ایالات متحده متمرکز بر مبارزه با داعش بود. در نتیجه، فرصت برای القاعده فراهم شد تا در صدد سازماندهی مجدد نیروهای وابسته به خود شود و به فعالیتهای منطقهای توجه بیشتری کند. بنابراین، کاهش عملیات تروریستی القاعده به دلیل ناتوانی آن، باعث میشود اهداف نهایی این سازمان اغلب به صورت نادرست تعبیر شود.
با مرگ بن لادن، سازمان القاعده رهبری اصلیاش را در صحنه جهانی از دست داد، هرچند جانشین وی، ایمن الظواهری ویژگیهای یک شخصیت کاریزماتیک را نداشت، اما توانست با سخنرانیهای آتشین و طولانی این کمبود را جبران کند. الظواهری بهجای توانایی رهبری و الهام، توانمندی بسیاری داشت که ناشی از تجربه درازمدت او به عنوان یک مبارز کارآزموده بود. البته در حملهای که منجر به کشته شدن بن لادن شد، ایالات متحده و متحدان آن به اطلاعاتی دست یافتند که در ماهها بعدی منتهی به کشته شدن دستکم پنج تن از رهبران ارشد القاعده شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سازمان القاعده تا میانه سال ۲۰۱۱، بنا به به دستور بن لادن که قبل از مرگ به پیروان خود توصیه کرده بود که «رسالت اصلی آنها حمایت از انقلابهای جاری است»، در صدد آمادهسازی و اتخاذ اقدامهای لازم برای مشارکت در تحولات بهار عربی بود. این در حالی است که سازمان القاعده «انقلابها» را نخستین گام در راستای یک مبارزه فراگیر به منظور تامین عدالت میدانست که در نهایت اسلام را به قدرت میرساند.
به همین ترتیب، القاعده فراخوان خود را برای جهاد جهانی به صورت عموم کاهش داد و تصمیم گرفت بهجای آن به مبارزات محلی ادامه دهد. این راهبرد، القاعده را بیشتر از پیش قادر به تقویت روابط آن با جوامع مختلف ساخت و در نتیجه، القاعده توانست دامنه دسترسی خود را در جهان اسلام گسترش دهد.
البته تمرکز القاعده بر دشمنان «نزدیک» و تلاش آن برای تثبیت نفوذ در جوامع اسلامی به این معنی نبود که این سازمان دست از دشمنان «دور» خود برداشته است، زیرا در حالیکه جنگجویان القاعده در درگیریهای محلی شرکت داشتند، سازمان القاعده در شبهجزیره عربی سعی کرد یک هواپیمای مسافربری را در ماه مه ۲۰۱۲، ساقط کند.
امروز، جنگجویان القاعده بیش از هر زمان دیگری در کشورهای مختلف فعال هستند. القاعده بدون ایجاد هیاهو، فعالیتهای خود را در پایتختهای کشورهای غربی تقویت کرد. این سازمان در حالیکه با تلاشهای محلی در صدد ایجاد پایگاه مردمی برای خود بود، همزمان به دنبال دستیابی به تواناییهای دیگری بود که آن را قادر به راهاندازی حملات تروریستی برونمرزی کند. القاعده با اتخاذ شیوههای مختلف و با نامها و سازمانهای گوناگون توانست تا حدودی کسب قدرت کند و در کشورهایی همچون مالی، سومالی، سوریه و یمن به موفقیتهایی دست یابد.
سازمان القاعده پیوسته در تلاش برای نفوذ در بافت جوامع محلی اهل سنت است و سعی میکند آنها را برای رسیدن به اهداف خود در کنترل داشته باشد. هرچند بسیاری از این جوامع، القاعده و اندیشههایی را که ترویج میدهد، رد میکنند، اما آنها در موارد بسیاری گزینه دیگری پیشرو نداشته یا توانایی اخراج القاعده را ندارند.
با آنکه القاعده هزینه فعالیتهای خود را متحمل میشود، اما این سازمان سعی میکند از طریق افرادی که استخدام میشوند به منابع محلی دسترسی پیدا کند. البته تجربه در کشورهایی مانند افغانستان، عراق، سومالی و یمن ثابت کرده است كه جدا كردن القاعده از جوامعی که در آنها ریشه دوانده است کار آسانی نیست، به ویژه اینکه القاعده میتواند برای ایجاد مقاومت مردمی در برابر عملیات ضد تروریسم با جوامع محلی همکاری كند.
برای مثال، هیئت تحریر شام، شاخهای از سازمان القاعده است که حمایت بخشی از ترکیه را با خود دارد، این جنبش یکی از عمدهترین موانع در مسیر رسیدن به یک راهحل سیاسی در سوریه شناخته میشود. این سازمان با رهبری ابو محمد الجولانی، که نامش در فهرست افراد و گروههای تروریستی آمده است، همیشه در تلاش برای بهرهبرداری از هرجومرج نظامی در شمال سوریه است و قصد دارد قدرتمندترین سازمان تروریستی را با نیروی حداکثر ۱۲ هزار جنگجو در شمال سوریه تشکیل دهد، افزون بر افرادی که در بخشهای دیگر این سازمان فعالیت خواهند کرد.
تردیدی نیست که تهدید القاعده برای جامعه جهانی همچنان پابرجاست. این سازمان توانسته است محورهای مستحکمی را در موقعیتهای حساس و استراتژیک ایجاد کند و نشان داده است که استراتژی ایجاد روابط غیر ایدئولوژیک آن با مردم محلی باعث افزایش نفوذ القاعده میشود.
از سوی دیگر، بحران شیوع ویروس کرونا توانایی بسیاری از دولتها را در پاسخگویی به بحرانهای متعدد به طور همزمان به چالش کشیده و منجر به ایجاد آشفتگی و شرایط نامناسب در مناطقی شده است که القاعده در آنها فعالیت دارد. علاوه بر آن، ملالت کشورهای غربی از تداوم رویارویی با آنچه به عنوان «جنگهای بیپایان» نامیده میشود و ضرورت استفاده از منابع اختصاص داده شده برای مبارزه با تروریسم، به اولویتهای دیگر مرتبط به امنیت ملی، فشار بر القاعده را کاهش داده است.
بنابراین، میتوان گفت که هیچ نشانهای در افق پدیدار نیست که نشان دهد سازمان القاعده اهداف خود یا چگونگی دستیابی به آنها را تغییر داده است. رشد پایگاه حمایت مردمی القاعده از طریق تلاشهای محلی، میزان دسترسی آن را به منابع و کانالهایی که با استفاده از آنها افراد و گروههای وابسته به خود را به هم پیوند میدهد، افزایش میدهد. ممکن است توجه سازمان القاعده در حال حاضر بیشتر بر فعالیتهای محلی متمرکز باشد، اما این سازمان تابهحال این مرحله را مقدمهای برای گذر به سوی راهبرد فراگیر جهاد جهانی میداند.