امریکاییها برای خروج از افغانستان لحظات و روزهای سمبولیکی در نظر گرفتهاند. آنان دقیقا در روزی خروج خود را از این کشور آغاز خواهند کرد که برابر با سالروز کشته شدن اسامه بنلادن، رهبر گروه القاعده است. آنان همچنین روند خروج را دقیقا به حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا ارتباط دادهاند؛ روزی که جهان تاوان بیتوجهی به گروههای خطرناک تروریستی را بازپس داد و هزاران نفر در حملات تروریستی به برجهای تجارت جهانی هلاک شدند.
دولت امریکا میخواهد با این همزمانی با روزهای مهم، نشان دهد که دیگر القاعده یک خطر نیست و کشته شدن رهبر این گروه به معنی متلاشی شدن هسته القاعده نه تنها در افغانستان، بلکه در سراسر جهان است.
در اول مه سال ۲۰۱۱، نیروهای ویژه تفنگداران امریکا وارد خانهای در ابیتآباد در نزدیکی اسلامآباد، پایتخت پاکستان شدند. در آن محل توانستند اسامه بنلادن، رهبر مخوف القاعده را بهدام اندازند و با شلیک سه گلوله به جمجمهاش، جهان را از کابوس حضور وی رها سازند. جسد بنلادن هرگز دیده نشد و امریکا ادعا کرد که برای پیشگیری از سوءاسفادههای احتمالی آینده از محل دفن وی، جسد او را به اقیانوس انداخته است.
مرگ بنلادن، این ذهنیت را در افکار جهانی به وجود آورد که همراه با وی القاعده نیز با سقوط مواجه خواهد شد. ظواهر نیز تا چند سال چنین نشان میداد. با آن که ایمن الظواهری، جانشین بنلادن، از تداوم فعالیتهای القاعده خبر میداد، اما در واقعیت تحرکات این گروه دیگر آن برش سابق را نداشت. فقط هرازگاهی پیروان این گروه در افریقا حملاتی را علیه دولتهای محلی، و بیشتر علیه غیرنظامیان، انجام میدادند.
اما تحولات سه چهار سال اخیر یک بار دیگر این سوال را مطرح میکند که آیا پس از مرگ بنلادن، القاعده واقعا از فعالیت باز مانده است؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پاسخ این پرسش به طرز دردناکی منفی است. با آن که فعالیتهای القاعده یک دهه پس از مرگ بنلادن تضعیف شده است، اما این گروه از بین نرفته است و کم کم در حال جان گرفتن دوباره است.
القاعده در چند سال گذشته روی تغییر روشهای فعالیت خود تمرکز کرده است و حالا بیشتر از ابزارهای عامهپسند برای سربازگیری استفاده میکند. تهاجم امریکا به کشورهای مختلف، نقش آن کشور در جنگها در میان مسلمانها و دستاندازی در امور کشورهای مسلمان، دیگر بازار آنچنانی ندارد. حالا القاعده از ابزار تازهای که میتواند بر افکار عمومی تاثیر مضاعف بگذارد، استفاده میکند. بر فرض، فساد مالی، ناکارآمدی دولتمداران، گرسنگی و دسترسی نداشتن مردم به امکانات اولیه زندگی و مسایلی از این دست، تاثیر بیشتری بر افکار عمومی دارد و میتواند زمینه سربازگیری را برای القاعده فراهم کند. اما بیش از هر چیز، القاعده و رهبری آن در انتظار خروج امریکا از افغانستان هستند تا بتوانند دوباره پایگاههای خود را در این کشور ایجاد کنند.
بر خلاف شروط و تعهدات موجود در توافقنامه صلح میان طالبان و دولت امریکا، طالبان نه تنها روابط خود را با القاعده قطع نکردهاند، بلکه گسترش دادهاند. تنها کاری که کردهاند، انتقال آن رابطه به لایههای مخفیتر فعالیتهای خود است. هیچکس در افغانستان منکر رابطه بسیار عمیق شبکه حقانی و گروه القاعده نیست. القاعده حالا نسبت به گذشته در فعالیتهای جنگی کمتری برای کمک به طالبان شرکت میکند، اما برعکس نقش بیشتری در مشورتدهی و آموزش نیروهای ویژه برای طالبان دارد.
یک گزارش جدید وزارت دارایی امریکا که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، حکایت دارد که القاعده رابطه خود را با طالبان به صورت گستردهای حفظ کرده است. هرچند طالبان پس از امضای توافقنامه مزبور با آمریکا، هیچ سرباز خارجی را در افغانستان نکشتهاند، اما زمینه را برای رشد دوباره القاعده در افغانستان فراهم کردهاند. در سایه جنگافروزیهای طالبان و درگیریهای آن با نیروهای دولتی، القاعده توانسته است به اندازه کافی نیروهایی از کشورهای تاجکستان، ازبکستان و ایغورهای چین، در شمال افغانستان جمعآوری کند.
به نظر میرسد که القاعده و طالبان منتظر خروج کامل ناتو از افغانستان هستند. هرچند شاید نتوانند مانند دوره سلطه طالبان بر افغانستان، به صورت آزادانه در گوشه و کنار این کشور پایگاه نظامی ایجاد کنند، اما هنوز هم در افغانستان ظرفیتهای کافی برای سربازگیری به نفع القاعده وجود دارد.
امریکا و ناتو در حالی افغانستان را ترک میکنند که کمتر تفاوتی میان سال ۲۰۰۱ و ۲۰۲۱ وجود دارد. طالبان به صورت گسترده در افغانستان فعالیت دارند. پشتوانه این حضور، حمایت مادی و لجستیکی القاعده از این گروه است. مردم به دلیل حکومتداری افتضاح دولتمردان، از دولت روگردانند و ظرفیت برای سربازگیری القاعده به اندازه کافی وجود دارد. بار مبارزه با القاعده و طالبان و در کنار آن گروه داعش، تنها روی شانههای نیروهای امنیتی افغان گذاشته شده است، و مشخص نیست جامعه جهانی چقدر دولت افغانستان را برای مبارزه با تروریسمی بالقوه جهانی، حمایت خواهد کرد.