«جنگ». این لغتی است که این روزها، در تهران بر سر زبانهاست. آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از نیروهای نظامی خود خواسته است که در «حالت آماده باش شب پیش از جنگ» قرار گیرند. حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری، هشدار داده است که هر جنگ آینده با ایران «مادر جنگها» خواهد بود، عبارتی که یادآور صدام حسین و شعار «ام المعارک» اوست. امامان جمعه در سراسر ایران دستور گرفتهاند که افکارعمومی مومنان را برای جنگ آماده کنند. در همان حال، دکتر حسن عباسی که به «کیسینجر اسلام» شهرت دارد از نابودی «شیطان بزرگ» در هر جنگ احتمالی سخن میگوید.
با این حال، بسیار ناظران برآنند که بحران کنونی جمهوری اسلامی، رژیمی که از آغاز در متن بحرانها روزگار گذرانده است، به جنگ گرم منجر نخواهد شد. اگر جنگ را در معنای وسیعتر آن به شیوه کلاو سوتیز یا حتا «مرزبان نامه» خودمان در نظر بگیریم، جمهوری اسلامی از آغاز پیدایش خود با جهان بیرون در جنگ بوده است. یک جبهه این جنگ، جنبه مسلکی (ایدئولوژیک) دارد. آیتالله خمینی، بینانگذار و معلم اول جمهوری اسلامی، معتقد بود، یا دستکم وانمود میکرد که کلیه ملل جهان تحت حکومتهای نامشروع و در چارچوب قوانین بینالمللی که ساخته و پرداخته «صلیبیون و صهیونستها» است بسر میبرند. در نتیجه، جمهوری اسلامی که تنها رژیم مشروع در عالم است، وظیفه دارد که برای رهایی بشریت از ضالمان در همه جبههها نبرد کند.
دعوتنامه خمینی به میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد شوروی در آن زمان، برای پذیرفتن دین اسلام و استقرار حکومت مشروع در مسکو یکی از اسناد مهم مسلکی جنبش خمینیستی به شمار میرود.
امروز، کوبیدن بر طبل جنگ دو معنا دارد. نخست، جمهوری اسلامی میخواهد چنان وانمود کند که راه دیپلماتیک خروج از بحران کنونی به بن بست رسیده است. یک هدف این ادعا ترساندن همسایگان ایران از یک سو و دمکراسیهای اروپایی از سوی دیگر است. هدف دیگر، تحریک افکارعمومی در ایالات متحده است به این امید که حکومت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری، برای ساکت کردن طبلهای جنگ، از فشار تحریمها بر جمهوری اسلامی بکاهد.
معنای دوم این جنگ نمایی، اگر نخواهیم بگوییم جنگ افروزی کودکانه، این است که گروه گزیدگان حاکم بر ایران برای جلوگیری از شکافهای درونی نیازمند یک شعار وحدتآفریناند. روحانی میگوید: همه ما باید اکنون در یک صف قرار داشته باشیم! به عبارت دیگر، آنان که از داخل جنبش خمینیستی خواستار استعفای روحانی هستند میبایستی آرام بگیرند، زیرا «جنگ» در پیش است!
البته جمهوری اسلامی تنها رژیم استبدادی و شمولگرا نیست که ادامه حیات خود را تنها در محیطی بحرانی و توأم با تهدید دائمی جنگ، میبیند. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نزدیک به هشت دهه با واقعیت یا تهدید مجازی جنگ زندگی کرد. جمهوری خلق چین، دستکم تا مرگ مائوزدونگ، همواره خود را در آستانه جنگ جلوه میداد. نزدیکتر به ایران خودمان، مستبدانی چون عبدالناصر در مصر، صدام حسین در عراق و حافظ الاسد در سوریه ،استراتژی خود را گرد مضمون «جنگ» مجازی یا واقعی شکل داده بودند.
میتوان ازحجتالاسلام روحانی پرسید: خوب اگر قرار است جنگی رخ دهد، چه کسی و با چه هدفی آغازگر آن خواهد بود؟ هدف جمهوری اسلامی، دستکم در کوتاه مدت، برداشتن تحریمهایی است که ایالات متحده تحمیل کرده است. اما آیا با آغاز جنگ میتوان به این هدف رسید؟ پاسخ حتما منفی است. اگر جمهوری اسلامی آغازگر جنگ باشد، حکومت ترامپ عذری تازه برای ادامه تحریمها و یا حتی تشدید آنان، به دست خواهد آورد.
از این گذشته، جمهوری اسلامی در موقعیتی نیست که با آغاز یک جنگ به ایالات متحده از داخل ضربه بزند. جمهوری اسلامی یک شبکه تبلیغاتی و مشاطهگری نسبتا گسترده در ایالات متحده ایجاد کرده است، اما به نظر نمیرسد که آن «شبکههای انتحاری» که دکتر عباسی ادعا میکند، واقعیت داشته باشند.
حمله بر هدفهای آمریکایی در منطقه نیز آسان نخواهد بود. در حال حاضر، ایالاتمتحده کمترین حضور نیروی نظامی را در خاورمیانه دارد- به نسبت ۱۰ یا ۱۵ سال پیش.
از آنجا که این حضور اساسا در عراق، افغانستان، قطر و عمان است، حمله به مواضع آمریکایی به معنای حمله به کشورهایی خواهد بود که جمهوری اسلامی دوست یا نیمه دوست خود میداند.
احتمال دیگر این است که جمهوری اسلامی برای آغاز جنگ از رزمندگان خود در حزبالله لبنان و حماس غزه بخواهد که اسرائیل را هدف قرار دهند. در آن صورت، مسئله بعدی دیگری پیدا خواهد کرد و بحران تحریمها علیه ایران در درجه دوم اهمیت قرار خواهد گرفت.
از هر زاویه که بنگریم، جمهوری اسلامی، علیرغم نمایشهای رزمجویانه مانند توقیف نفتکشها و تیراندازی به هدفهای خالی از سکنه، کوچکترین نفعی در آغاز جنگ ندارد. بدینسان «هل من مبارز» آقایان خامنهای و روحانی را میتوان در قاطیغوریاس رجزخوانی قرارداد.
ایالات متحده نیز سودی در آغاز جنگ گرم علیه ملایان تهران ندارد. تحریمها دارند کار، یا خرابکاری، خودشان را به خوبی انجام میدهند بی آنکه کوچکترین هزینهای برای آمریکا داشته باشند.
بدین سان، علیرغم طبل کوبی و رجزخوانی در تهران، روشی که جمهوری اسلامی همواره برای خروج از بحران به کار برده است، امروز نیز محتملتر از جنگ به نظر میرسد. این روش را آیتالله خمینی «نوشیدن جام زهر» خواند. آیتالله خامنهای عبارت شاعرانهتری عرضه میکند: نرمش قهرمانانه!