هر فرد علاقهمند به فوتبال باید با اعتراضهای «اولد ترافورد» که موجب به تعویق افتادن رقابت روز یکشنبه میان منچستریونایتد و لیورپول شد، همدردی کند. اعتراضهای هواداران فوتبال مثل هجوم به استادیوم «اولد ترافورد» باید مدتها پیش رخ میداد. تلاش برای حفاظت از بخش مهمی از فرهنگ محلی و خجالت دادن خانواده «گلِیزِر» (صاحبان آمریکایی باشگاه منچستر یونایتد) هیچ ایرادی ندارد.
تنها موردی که میتوان از هواداران یونایتد -جز افرادی که دست به اقدامات خشونتبار میزنندـ انتقاد کرد، این است که اینگونه اقدامات را باید ۱۶ سال پیش انجام میدادند. هرچند مقایسه بیش از حد اعتراضهای اولد ترافورد با هجوم طرفداران دونالد ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا در ماه ژانویه درست نیست، اما این دو رویداد در یک مورد اشتراک دارند و آن این که معترضان از پیش دستشان را باخته بودند.
خریداری یونایتد توسط خانواده «گلیزر» در سال ۲۰۰۵ یکی از مهمترین شکستها در مبارزه برای حفظ روح بازیها بود. ورود صاحبان جدید باشگاهها به فوتبال انگلستان از اوایل سال ۲۰۰۰، انگیزههای مختلفی داشت. رومن آبراموویچ در خرید باشگاه چلسی چشم به منافع مالی آن نداشت. قصد ابوظبی هم هرگز پولسازی از منچستر سیتی نبود. پیامد کلی این صاحبان جدید برای فوتبال منفی بود، اما برای باشگاههای مرتبط، سرمایه گذاریهایی انجام گرفت که برایشان نتایج مثبتی دربرداشت.
اما ورود خانواده گلیزر به صحنه برای یونایتد هیچگونه مزیتی نداشت. به محض آنکه خانواده گلیزر باشگاه یونایتد را خریداری کرد، معلوم شد وامهایشان را در جریان این تراکنش مالی به باشگاه منتقل کردهاند. حرص و طمع مالی تنها منطق در پس خرید یونایتد بود.
صدای اعتراضهای بسیاری به دنبال آن بلند شد. هوادارن یونایتد لباسهایی به رنگ های «نیوتن هیث»، نخستین رنگهای منتخب باشگاه برتن کردند و شعار «سبز و زرد تا زمانی که فروخته شود» سر دادند. برخی از طرفداان پرو پا قرصتر باشگاه خود را به هیئت «کمیته آموزش منچستر» درآورده و با به سر کردن بالاکلاوا (سرپوشی که تمام سرو صورت را میپوشاند و تنها چشمها را باز میگذارد) تصویر یک گروه افراطی را از خود نشان دادند و دست به تهدیدهایی خطرناک زدند. اسباب شرمندگی بود. برخی دیگر گروه «اف سی یونایتد آو منچستر» (اتحاد باشگاه فوتبال منچستر) را راهاندازی کردند.
اما این خشم با پیروزی یونایتد در بازیها و در لیگ قهرمانان بهتدریج محو شد. تنها میراث مثبت آن دوره تیمی جدا از لیگ قهرمانی است.
سرمایهگذاران آمریکایی در سال های ۲۰۰۰ از لیگ برتر فوتبال که در آن هنگام بهای چندانی نداشت، بوی پول استشمام کردند. «تام هیکز» و «جورج ژیلت» با پیروی از روشهای گلیزر، هنگام خریداری لیورپول، باشگاه را مسئول وامهای خودشان به عنوان صاحبان جدید آن کردند. اتحاد هواداران موسوم به «اسپیریت آو شَنکلی» (روحیه شنکلی) هیکز و ژیلت را هدف ارعاب قرار دادند و بهدنبال آن، این دو سرانجام کنترل استادیوم «اَنفیلد» لیورپول را در دشمنیها و مبارزات داخلی باشگاه از دست دادند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مقاومت مداوم هوادارن لیورپول در مقابل هیکز و ژیلت قابل تقدیر است، اما دلیل اصلی خروج آنها تمام شدن بودجه لیورپول بود. بحران مالی سال ۲۰۰۸ موجب شد که هیکز و ژیلت نتوانند بهره وامهایشان را بپردازند، اما میدانستند باشگاه یک گاو شیرده است. آنها لیورپول را در مقابل ۶۵۰ میلیون دلار بهفروش گذاشتند که ۱۳ سال پیش مبلغی بسیار کلان بود. یکی از اقوام هیکز در پاسخ به حیرتانگیز بودن مبلغ فروش باشگاه گفت که ظرف یک دهه پس از آن، شبکههای تلویزیونی برای نشان دادن بازیهای باشگاه ای برتر در هر فصل ۲۰۰ میلیون پوند سود خواهند برد. در آن زمان چنین نظریهای خندهدار بود، اما بعدها ثابت شد که چندان هم دور از حقیقت نبوده است.
با توجه به این سابقه، اظهارات هفته گذشته ریچارد اسکادمور که ۱۹ سال رهبر لیگ برتر بوده دائر بر اینکه شش باشگاه عمدهای که به سوپرلیگ پیوستند باید با «عواقب» آن رو به رو شوند، طعنه آمیز است. اسکادمور در زمانی که بر سر فروش باشگاهها جنجال بهپا شده بود، از زیر بار اعمال مقرراتی که جلوی صاحبان جدید را برای گذاشتن بار وام هایشان روی باشگاه جلوگیری کند، شانه خالی کرده بود. او در جریان یک ضیافت نهار غیر رسمی در اشاره به اینکه چگونه میتوان سودجویان را از لیگ برتر دور نگاه داشت گفت که بازار خود را تعدیل خواهد کرد. اما چنین نشد.
در این میان، خانواده گلیزر همچنان دستاوردهای مالی یونایتد را به جیبهای خود سرازیر میکنند و در توطئه افزایش منافعشان هستند.
رئیس لیگ برتر هم مانند اکثریت هواداران فوتبال در مورد خطرات بالقوهای که بازیها را تهدید میکرد، سرش را زیر برف کرده بود. پیامد این اهمال امروز در تمام سطوح فوتبال احساس میشود. بنابراین، جای شگفتی نیست که هواداران مغبون فوتبال به استادیوم اولدترافورد هجوم بردند.
ایجاد اختلال در این بازی بخصوص کار درستی بود. حجم چشمگیر تماشاگران تلویزیونهای داخلی و بین المللی برای برخوردهای غولهای شمال غربی (بریتانیا) عوامل اصلی در احساس برتری صاحبان این باشگاهها هستند. این بزرگترین بازی فصل برای فوتبال انگلستان است. تعویق آن، جهان فوتبال را تکان خواهد داد.
موضع معمول صاحبان قدرت، نادیده گرفتن مفهوم کلی اعتراضها و تمرکز بر موارد کوچک خشونت و خرابکاری است. تصویر سنتی هواداران فوتبال حاکی از افرادی اعتشاشگر و عمدتا مست و خشن است. اما این تصویر منحرف کننده را نادیده بگیرید. اکثریت کسانی که در اعتراضهای «اولدترافورد» شرکت کردند حقیقتا نگران فرهنگ، جامعه و هویت بازیها هستند. آنها میخواهند از نهادی حفاظت کنند که باید بخشی از میراث ملی باشد نه ابزاری برای سودآوری.
این باید عاملی برای ایجاد مرحلهای نوین از فعالیت هواداران فوتبال باشد. درسی که از فروش باشگاه به خانواده گلیزر گرفته شد این است که طرفداران فوتبال اجازه دادند به آسانی ساکتشان کنند. صاحبان باشگاههایی چون یونایتد و لیورپول بر این باور بودند که نظر کسانی که صندلیهای استادیومها و حساب بانکی آنها را پر میکنند، مهم نیست.
پیام «اولد ترافورد» این است که مردم صدایی دارند که اگر فوتبال آن را نادیده بگیرد، سخت بیتدبیری کرده است.
© The Independent