«کاهش مراجعۀ مردم به پزشک به دلیل فقر مالی» عنوان مطلبی در پایگاه خبری اقتصاد آنلاین بود؛ گزارشی که بخشی از آن به خوددرمانی مردم به مثابه راهی برای رهایی از پرداخت هزینۀ پزشک اختصاص داشت. آفتابنیوز هم این پرسش را به میان کشیده بود که آیا «عدم اعتراض مردم نشانۀ رضایت از وضع موجود است؟» چنین عناوین و گزارشهایی در رسانههای رسمی و غیررسمی، مخصوصاً در بخشهای انعکاس نظرات شهروندان، دیده میشوند. نارضایتی اما بسیار بیشتر از حدی است که این گزارشها نشان میدهند. تلویزیون ایران و برخی رسانههای منتقد دولت نیز گاه گزارشهایی از نارضایتیهای مردم منتشر میکنند؛ نارضایتیهایی که ۱۸ ماه بعد از اعتراضات دی ۱۳۹۶ دیگر کمتر به خیابان کشیده شده است.
پرسش این است: چه عاملی موجب میشود که مردم به رغم شرایط سخت اقتصادی و فقر شدید اعتراض نمیکنند؟
هرچند شرایط ایران مشابه اوضاع اقتصادی و اجتماعی ونزوئلا نیست، فشار معیشتی طاقتفرسایی که بر طبقۀ متوسط و فرودست جامعه وارد میآید، دستکمی از کشوری ندارد که مردمش اعتراضات دامنهداری به گرسنگی و فقر میکنند و گاه از سر خشم و استیصال به غارت مغازهها میپردازند.
چرا مردم به فقر و گرسنگی اعتراض نمیکنند؟
عوامل بسیاری جلوی اعتراض مردم به شرایط اقتصادی و معیشتی نامناسب و فقر شدید را میگیرد که از جمله آنها ترس، بیتفاوتی، ناامیدی و ناامنی هستند.
ترس
ترس یکی از قویترین احساسات، هیجانات و عواطف انسانی است که رابطهای قوی با کمبود اعتماد به نفس دارد. افرادی که اعتماد به نفس کمی دارند، به شدت از طرد شدن میترسند. ترس مردم از حکومت نشانۀ حاکمیت استبداد، کنترل شدید و امنیتی بودن فضای جامعه است. ترس از تبعات اعتراض نیز مزید بر علت است؛ ترس از کتک خوردن از پلیس ضدشورش، بازداشت، از دست دادن شغل، و سابقهدار شدن.
ناامیدی و بیانگیزگی
ناامیدی و یأس از دیگر عوامل عدم اعتراض مردم است. سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهوری پیشین ایران، هم چند باری نسبت به بروز این امر در میان مردم هشدار داده است.
بر اساس نتایج نظرسنجی مؤسسۀ گالوپ، امید اجتماعی ایران در سال ۲۰۱۵ حدود ۴۷ درصد بود که مطمئناً با توجه به شرایط سخت کنونی، تحریمها، و رشد تورم کمتر هم شده است. مردم هیچ روزنۀ امیدی برای پیشرفت جامعه یا تغییر روش حکومت در کوتاهمدت یا درازمدت نمیبینند. آنان احساس میکنند همهجا زیر سلطۀ نهادی نامرئی و فرادست قرار دارند و همین امر احساس ناامیدی آنها را برمیانگیزد. حس میکنند حق اظهار نظر در جامعه و راهی برای ادارۀ زندگیشان ندارند.
احساس ناامنی
احساس ناامنی ریشۀ بسیاری از اختلالات روحی و روانی است. فرد بسته به شرایط و محیط زندگیاش روشهایی را برای مقابله با این احساس انتخاب میکند. اگر حق اعتراض داشته باشد، معمولاً با بروز طغیان و خشم بر این حس درونی غلبه میکند. چنین واکنشی در کشورهای آزاد در قالب اعتراضات مدنی از طریق سندیکاهای کارگری و رسانههای آزاد پذیرفته است. نمونۀ آن اعتراضات اخیر جلیقهزردها در فرانسه است. اما در ایران، نهادهای مدنی متشکل سرکوب شده و نمایندگان این نهادها به حبسهای طویلالمدت محکوم میشوند. معترضان هم با اتهامات سنگین امنیتی مواجه میشوند.
لازم است مردم نارضایتی و احساس ناامنی خود را در قالب اعتراضاتی نشان دهند تا هم فشار روحیشان را کاهش دهند و هم از حکومت بخواهند که چارهای برای مشکلات بیندیشد. با این همه، مردم ایران در برابر تغییرات چشمگیر اقتصادی و اجتماعی هیچ واکنشی نشان نمیدهند. آیا عدم اعتراض مردم به تغییرات و در برابر مشکلاتی چون فقر، گرسنگی و بیکاری طبیعی است؟
باید گفت زمانی که فرد به سبب آسیبهای عاطفی و احساسی خود را بیارزش بداند و ناامید شود، خشم خاموش را برمیگزیند. کسی که هیچ امیدی ندارد و اعتراض را نیز بیهوده میانگارد در درون خشمگین است، اما خشمش آشکار نمیشود. اما هرگاه ظرفیت روحی فرد لبریز شود و دیگر فشار را تحمل نکند، خشم خاموش درونی بیرون میریزد که پیامدهای اجتماعی و سیاسی خطرناک دارد.