در شرایطی که میبینیم جمهوری اسلامی ارج و منزلتی برای مقام زن قائل نیست و حتی حاضر نیست به آنها گواهینامه موتورسیکلت بدهد (برای موتورسیکلت هم احترامی قائل نیست)، خوشبختانه مطلع شدیم که فرماندار شجاع شهر شمالی تالش از یک زن شایسته تجلیل کرده است. البته برای اینکه حرف تویش در نیاید، ایشان همسر خود را برای این منظور انتخاب کرده، به همین دلیل حرف تویش درآمده!
در اخبار بود که آقای سید عیسی مهدوی فرماندار تالش روز سه شنبه در مصاحبه با ایرنا اظهار کرد: «اسلام به زن نگاهی با حرمت و کرامت دارد ...» گویا ایشان همانجا ردِ نگاه را گرفته و دیده نگاه اسلام صاف آمده رسیده به همسر خودشان، که در دنباله میفرمایند: «همسرم سیده حبیبه میرطالبی از قبل از انقلاب اسلامی به حجاب کامل پایبند بود (این «پایبند» را خوب آمده) و اکنون نیز به عنوان عضو کارگروه حجاب و عفاف تالش در آیینهای ملی و مذهبی شرکت میکند».
نمیدانستم شرکت در مراسمهای ملی و مذهبی جایزه دارد و نمیدانم چطوری میشود آئینهای مذهبی و ملی را با هم قاطی کرد. یعنی چهارده معصوم را میبرند به سیزده به در؟
آقای فرماندار ادامه میدهند: «انسان محجوب و عفیف در پیشگاه خدای متعال جایگاه رفیعی دارد و والدین، با رعایت حجب و حیا و مسئولان با کار فرهنگی مستمر نظیر تجلیل از زنان محجبه، (خصوصاً همسر خودشان) فرهنگ عفاف و حجاب را در جامعه ترویج کنند».
اینکه آقای فرماندار مقولههای عفاف و حجاب را درهم میکند حوالهاش با ایرج میرزا. ولی ما خبرنگار خود را برای مصاحبه با این خانم مجلّله (تجلیل شده) به تالش فرستادیم.
- سرکار خانم سیده حبیبی میرطالبی!
- بعله.
- چطور شد که شوهر شما از شما تجلیل کرد؟
- والله قرار بود اول من از ایشان تجلیل کنم ولی خوب ایشون طبق معمول پیشدستی کرد.
- بفرمایید چرا شما میخواستید از ایشون تجلیل کنید؟
- برای اینکه اولاً خوبه زن و شوهر از هم تجلیل کنن، بالأخره آدم دوست و دشمن زیاد داره، همسایه داره، جاری داره، باجناق داره. بعد هم ایشون با اینکه به هر حال توی این حکومت هست و قدرتهایی داره تا به حال کارهایی نکرده که توی خبرها باشه و باعث سرشکستگی ما بشه.
- مثلاَ چه کارهائی؟
- مثلاً ایشان مثل آقای خاوری پولارو برنداشته بره کانادا. بهرحال در فرمانداری هم یه مقدار پول هست که میشه باهاش به راحتی در تورنتو خونه خرید. یا اینکه شوهر من الان مثل بابک زنجانی به زندان نیفتاده که این برای من خیلی جای افتخار هست. همین طور میتونم بگم خبر دارین که تا حالا چند تا دکل در جمهوری اسلامی گم شده ولی خوشبختانه شوهر من تا حالا محض نمونه حتی یک دکل به خونه نیاورده. منظورم اینه که حتی یک دکل هم ندزدیده. این خیلی مهمه.
- فکر نمیکنید چون از مرکز دور هستند امکاناتشون کمتره؟
-نه خیر، ربطی نداره. ببینید، پرستو که دیگه مرکز نمیشناسه. پرستو تا کهکیلویه و بویراحمد هم میره، ولی شوهر من تا حالا پرستوزدگی نداشته. با اینکه قرائت قرآن هم بلده و مقام معظم رهبری هم هواشو دارن، تا حالا پسربچههای مردم را نبرده حمام. اینها برای من مهمه. از این صندوقهای سپرده هم درست نکرده که پول مردم را بالا بکشه یک آب هم روش، در حالیکه خیلی با دولت نزدیکه.
- ایشون چرا از شما تجلیل کردند؟
- واسه اینکه من هم زیاد غُر نزدم که بریم کانادا. وقتی دیدم ایشون عرضه دزدی نداره، با خودم کنار اومدم. گفتم حبیبه جون قسمتت همینه. همین که شوهرت کارگر معدن نشده که به جای حقوق، کتکش بزنن، همین که معلم نشده که تا حقشو بخواد ببرن زندون شکنجهاش بدن، باید خدارو شکر کنی. دیگه اختلاس کردنش پیشکش.
البته من خودم تشویقش کردم که از من تجلیل کنه. بهش گفتم که اسلام دائم داره منو نگاه میکنه، با اینکه چیزی هم نمیبینه.
- شوهرتون گفتهاند شما در آئینهای ملی و مذهبی شرکت فعال دارین. ممکنه قدری برای ما شرح بدین.
- بعله، مثلن سالمرگ امام حلوا میپزم ....
- این یعنی شرکت در آئین مذهبی؟
- نه خیر، این جزو آئینهای ملی شده دیگه، چون در تعطیلات ارتحال همه اقشار میرن کنار دریا حال میکنن. با اون مثل یک جشن ملی برخورد میکنن. اتفاقاً مذهبیها کمتر میرن. اونا میمانند خانه حلوا میپزن. خُب حلوا پختن من هم یک حرکت ملی حساب میشه. ضمناً من پیش از انقلاب هم هیچوقت موتور سواری نکردم.
- اونوقت فعالیت مذهبی چکار میکنین؟
- جن میگیریم! خانمها رو من جمع میکنم، پوست کفتار میمالیم به دستمون، دعای ظاهرالجن میخونیم، جنها ظاهر میشن میگیریمشون!
- تا حالا جن گرفتین؟
- خیلی. ولی جنها زود درمیرن. از ضدانقلاب میترسن!
- چه شکلی هستند جنها؟
- اغلبشون شکل مسیح علینژادن!
- نظرتون چیه راجع به این خانم؟
- این تا هفته دیگه میره زیر ماشین. ما اون هفته نفرینش کردیم. آئینهای مذهبی ما یکیش هم اینه که سفره ابوالفضل میندازیم، هرهفته به حق ابوالفضل یکی را نفرین میکنیم.
- این هفته مسیح علینژاد را نفرین کردید؟
- هردوشونو.
- هردوشون؟
- آره، هم مسیحو هم مایک پمپئو رو.
- اونم این هفته میره زیر ماشین؟
- نه، ولی لاغر میشه.
- فکر میکنید درگیریهای حجاب کی تمام میشه؟
- هیچوقت. مطمئن باشین اگر تمام زنان مملکت هم چادر چاقچور کنن، باز رژیم به یکی گیر میده تا جنگ خیابونی علیه حجاب ادامه داشته باشه. شوهرم میگه حکومت، حجاب را سرپوش کارهای دیگهش کرده و خودش قال بپا میکنه که دعوا در سطح ادامه داشته باشه و خبرهای ضد حکومت به حجاب ختم بشه و اون راحت بتونه معلم هارو اعدام کنه.
- یعنی رژیم داره از مسئله حجاب به عنوان نوعی حجاب استفاده میکنه؟
- نمیدونم. شوهرم میگه. البته خصوصی میگه. شما ننویسین. فقط بنویسین آقای فرماندار گفت اسلام به زن با چی نگاه میکنه ...؟
- حرمت و کرامت.
- آره همون.
- به نظر شما اسلام مسیح علینژاد را با حرمت و کرامت نگاه نمیکنه؟
- نه خیر. اسلام اونو چپ چپ نگاه میکنه. اینا باعث میشن که آخرش چشم اسلام چپ بشه.