تنها دو روز تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ در ایران باقی مانده است و چنین به نظر میآید که بخش بزرگی از جامعه هیچ زمانی تا این اندازه بر سر شرکت نکردن در انتخابات اتفاقنظر نداشتهاند و پروژه امنیتی دوقطبیسازی حکومت برای جلب مشارکت شکستخورده است؛ هرچند علی خامنهای تاکید کرده است که «رای دادن واجب شرعی است» و همه ارکان حکومت از «فرمان تا میدان» هم تلاش دارند در صحنه جهانی اثبات کنند که عموم مردم ایران با وجود سرکوب حکومت اسلامی، سیاستهای نظام را تایید میکنند.
در این شرایط در نظر بسیاری «تحریم انتخابات» تنها راه بدون خشونت و خونریزی برای اعتراض به استبداد و رساندن پیام میل به تغییر اوضاع نزد عموم مردم است.
آنچه مردم را از مشارکت سیاسی بهعنوان راهحل تغییر ناامید کرد
در چهار سال گذشته موارد زیر سرخوردگی شدید مردم از مشارکت سیاسی درون نظام جمهوری اسلامی را سبب شده است:
- به وعدههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عمل نکردن اصلاحطلبان و دولت مورد حمایت آنان
- بحران بیسابقه اقتصادی و معیشتی و دست در جیب مردم بردن دولت از طریق بورس و بانکها
- سرکوب مردم و «شلیک به سر به جای پا» وزارت کشور حسن روحانی و جریانهای امنیتی درون حکومت اسلامی در سالهای ۹۶ و ۹۸ که به کشته شدن چند هزار ایرانی منجر شد
-شلیک به هواپیمای اوکراینی و نپذیرفتن مسئولیت آن
-موج زندانی کردن و اعدام مخالفان
عملکرد دولتی که قرار بود از ملت در برابر اسلحه حاکمیت دفاع کند اما با حکومت بر سر سرکوب مردم تفاهم کرد، باعث شد جامعه به نیروهای خشمگین از حاکمیت، اصلاحطلبان و دولت مورد حمایت آنان تبدیل شود. در این میان، اقدام شورای نگهبان در رد صلاحیت همه نامزدهای اصلاحطلب و میانهرو در ماه گذشته، برای نخستینبار جامعه سرخورده را با بخشی از جریانهای سیاسی درون حکومت در شعار «رای بی رای» به تفاهم رساند.
حامیان تحریم انتخابات چه گروههاییاند؟
حامیان رای ندادن در انتخابات که اعتقاد دارند آخرین راه مدنی اعتراض به نامشروع بودن عملکرد حکومت اسلامی، گرفتن مشروعیت آن است، گروههای مختلف مردمی و سیاسی به شرح زیر را شامل میشود:
مادران داغدار و دادخواه از خاوران تا آبان؛ طیف محرومان و اقشار فقیر و بیبضاعت جامعه؛ طبقه متوسط اجتماعی که در چند سال گذشته به شدت تحقیر و سرکوب شدهاند؛ چهرههای فرهنگی شناخته شده که در سالهای قبل با امید به صندوق رای مردم را به حضور در انتخابات تشویق کرده بودند؛ گروهها و چهرههای سیاسی شناخته شده که منافعی درون حکومت ندارند؛ گروههای سیاسی مستقل و مدنی؛ چهرههای شاخص اقلیتهای قومی؛ چهرههای سیاسی خارج از کشور؛ فعالان حقوق بشر.
فشار امنیتی برای تشویق مردم به مشارکت در انتخابات
از روز شکلگیری کارزار مخالفت با رای دادن در انتخابات، گردانندگان کارزارها و چهرههای سیاسی و غیرسیاسی که شرکت نکردن خود در انتخابات را اعلام کرده بودند، برای پس گرفتن نظر خود زیر فشار قرار گرفتند.
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق نخستین فردی بود که پس از رد صلاحیت، انتخابات پیش رو را غیرقانونی دانست و اعلام کرد در آن شرکت نمیکند و سپس علنا از فشار نهاد امنیتی اطلاعات سپاه پاسداران خبر داد.
فائزه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور اسبق نیز در همین زمان و حتی پیش از اعلام رد صلاحیتها با انتقاد تند از اصلاحطلبان و به صورت ضمنی فرصت طلب خواندن آنان اعلام کرد که نباید در انتخابات پیش رو مشارکت کرد و شرح داد که افراد تا چه اندازه برای کنارگذاشتن این نظر زیر فشارند.
جبهه اصلاحات نیز که پس از رد صلاحیتها به علت نداشتن نامزد در انتخابات با انتشار بیانیهای رسما اعلام کرد در این رویداد سیاسی شرکت نخواهد کرد، در فاصله اندکی، همانطور که گفته شد برای گرم کردن تنور انتخابات به بازی دوقطبیسازی نظام برای تحریک مردم به حضور پای صندوق رای وارد شد.
کارگزاران در برابر پیام تحریم موسوی و رهنورد
اولین صدای مخالفت با تحریم از حزب کارگزاران سازندگی بلند شد. با توجه به اینکه نام عبدالناصر همتی از این حزب در میان تایید صلاحیت شدهها اعلام شد، این حزب مشارکت در انتخابات را ترجیح داد.
در چنین شرایطی به نظر میرسید پیام زهرا رهنورد و چند روز بعد میرحسین موسوی نظر حامیان اصلاحطلب تحریم را تقویت کرده است. موسوی در بخشی از پیام خود گفته بود: «بنده بهعنوان یک همراه کوچک در کنار کسانی خواهم ایستاد که از انتخاباتهای تحقیرآمیز و مهندسی شده به جان آمدهاند.»
این پیام سبب شد تا چهرههای اصلاحطلب حامی شرکت در انتخابات علیه موسوی مواضع نسبتا تندی بگیرند. طیف دیگری از حامیان شرکت در انتخابات نیز تلاش کردند با خوانشی عجیب نشان دهند موسوی به صراحت درخواست تحریم نکرده است؛ اما نکته اصلی در خصوص حامیان شرکت در انتخابات این بود که آنان راهکار روشنی برای حل مشکلات کشور حتی در صورت رای آوردن کاندیدای مدنظرشان ندارند و معتقدند نباید با شرکت نکردن دولت را به آسانی به دست رقیب سپرد؛ اما نمیگویند آیا همتی توان ایستادن برابر «هسته سخت قدرت» را دارد و در این میان تکلیف مطالبات «مردمی که با سفارش آنان هر بار پای صندوق رای میآیند و پس از انتخابات کشته و سرکوب میشوند» چیست؟
پیام خاتمی و خشم عمومی از اصلاحطلبان
درست زمانی که به نظر میرسید با پیام موسوی حجت بر بیشتر احزاب اصلاحطلب تمام شده است، انتشار پیامی از محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق خطاب به کنگره جوانان اصلاحطلب و درخواست تلویحی او برای شرکت در انتخابات بار دیگر آتش اختلاف را شعلهور کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
انتشار این پیام بعد از پیام موسوی، خشم طیفهای رادیکالتر اصلاحطلبان را برانگیخت؛ به طوری که محمد خاتمی ناچار شد از طریق محمدعلی ابطحی اعلام کند این پیام قبل از اعلام مواضع رسمی جبهه اصلاحات و مجمع روحانیون مبارز و میرحسین موسوی بوده است و دریافتکنندگان سرخود پای نامه تاریخ زده و آن را منتشر کردهاند.
برخی اصلاحطلبان معتقد بودند بر اساس نظرسنجیهای درون حزبی بعد از مناظره سوم، آرای ابراهیم رئیسی تا ۵۳ درصد افت کرده است و با وجود رشد نکردن میزان مشارکت به دلیل تعلق نزدیک ۲۰ درصد آرا به کسانی که قصد شرکت در انتخابات دارند اما هنوز نامزد خود را انتخاب نکردهاند، شاید بتوان با همسو کردن آنان و اضافه کردن بخشی از آرا تحریمی، انتخابات را به دور دوم برد و همتی را پیروز انتخابات کرد.
تغییر نظر کروبی و پیام ظریف و نبوی؛ در شرایط نظر قطعی مردم بر مشارکت نکردن
همین نظر در روزهای یکشنبه و دوشنبه موجی از تغییر مواضع را میان چهرههای اصلاحطلب ایجاد کرد و طی آن، نخست کروبی مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کرد.
انتشار ویدیو جواد ظریف، بهزاد نبوی و سخنان چهرههایی چون آذری جهرمی و برخی از فعالان شناخته شده اصلاحطلب مبنی بر درخواست شرکت مردم در انتخابات، از تغییر رویکرد بخشی از احزاب اصلاحطلب خبر میداد.
بهزاد نبوی در ویدیوی خود گفت: «هرگاه مردم به صحنه نیامدند شکست خوردیم.» اما نگفت نتیجه پای صندوق رای آمدن مردم به سفارش او و همفکرانش در انتخابات قبل چه بوده است؟
انتشار اعلام مواضع افراد سبب شد تا کمیجانی، از چهرههای این جبهه، رسما اعلام کند که روز دوشنبه نظر نهایی جبهه اصلاحات بر مبنای نظرسنجی خود این جبهه منتشر خواهد شد. از صبح دوشنبه بیشتر چهرههای حامی شرکت در انتخابات بر این باور بودند که خروجی نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان بیشک حمایت قاطع از همتی خواهد بود.
دست رد نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان به سینه حامیان اعلام حمایت از همتی
در آخرین دقایق روز دوشنبه در رایگیری میان اعضا شورا اجماع ساز اصلاح طلبان، همتی از مجموع ۴۶ رای تنها ۲۳ رای آورد و با توجه به ضرورت کسب دو سوم آرا اعضا، اعلام شد شورا جبهه اصلاحات امکان حمایت از همتی را ندارد.
کلابهاوس محلی بود که حامیان همتی تندترین حملات را به جبهه اصلاحات کردند و از سوی دیگر طرفداران تحریم معتقد بودند طیفی که به همتی رای منفی داده، تتمه آبرو و اعتبار اصلاحطلبان میان جامعه را حفظ کرده است.
به گفته عماد بهاور، از چهرههای اصلاحطلب، نظرسنجیهای احزاب و گروههای اصلاحطلب نشان از افت آرای رئیسی به ۵۳ درصد و رشد رای همتی به بالای ۱۵ درصد میداد و بر اساس برآوردها اگر جبهه اصلاحات و بزرگان این جریان همچون خاتمی، حسن خمینی و افراد با نفوذ به طور یکپارچه و قاطع از همتی حمایت کنند، ۱۱ درصد مرددها نیز به همتی رای میدهند و میتوان امید داشت او به مرحله دوم برود.
نظر سنجیسازی برای حفظ سهم خود درون حکومت
در این میان شاید صحبتهای عباس عبدی در کلابهاوس روشنگر ماجرا باشد. او گفت: «متاسفانه در این دوره شاهد نظرسنجیسازی برای ایجاد شور در جامعهایم که به نظر من کاری غیراخلاقی است.»
نکته مهمی که صحت سخنان عبدی را تایید میکند و شاید دلیل پذیرفته نشدن این نظرسنجی از سوی احزابی چون حزب اتحاد باشد، انتشار نظرسنجیهای مجموعه ایسپا و برخی از رسانهها بود که همگی آرای رئیسی را با افتی هشت درصدی نسبت به هفته قبل بازهم ۶۰ درصد ارزیابی کردند و در تمامی نظرسنجیها غیر از آنچه برخی از افراد در جبهه اصلاحات مدعیاند، رای همتی بین سه تا پنج درصد اعلام میشد.
حامیان رای به همتی حالا در فاصله کم باقیمانده تا پایان تبلیغات چشم امید به حمایت قاطع چهرههای بانفوذ جبهه اصلاحات از همتی دوختهاند.
آخرین گروه اصلاحطلبی که تا این لحظه با حمایت از همتی مردم را به مشارکت در انتخابات تشویق کرده، حزب اعتماد ملی است که در دوسال گذشته حاشیههای زیادی داشته و از سال ۸۸ تاکنون با وجود بارها تشویق مردم به مشارکت در انتخابات، حتی در خصوص از حصر خارج کردن رئیس خود مهدی کروبی هم توفیقی نداشته است.
نظر اکثریت جامعه ایران؛ رای ندادن در انتخابات
آنچه در میان تمام این جدالها در خصوص عملکرد احزاب اصلاحطلب سوالبرانگیز میشود، بیتوجهی آشکار این احزاب نسبت به نظر اکثریت جامعه برای «رای ندادن» است.
همچنین سوالی که این روزها مدام از اصلاحطلبان پرسیده میشود این است که مگر شما در برابر عملکرد دولت دوم روحانی که انتخاب آن حاصل «تَکرار میکنم خاتمی» و اصلاحطلبان بود، پاسخگو بودهاید که توقع دارید مردم به گزینهای درجه چندمتر از روحانی رای دهند؟
در این میان باید دقت کرد که کرباسچی، بهعنوان مهمترین حامی همتی، صراحتا گفته است که از همتی حتی به اندازه روحانی توقع جدال با دولت در سایه یا قدرتهای پنهان در حاکمیت را نداشته باشید.
از سویی پیام سخنان امثال کرباسچی روشن است؛ وقتی از آنان در خصوص نتیجه مشارکت سوال میشود و میگویند: «چه فرق میکند؛ مردم میخواهند امروز ناامید شوند؛ خب بگذاریم چهار سال بعد ناامید شوند» پاسخی که بهتر از هر گزارش و تحلیلی شکاف عمیق میان اصلاحطلبان حکومتی با مردم را نشان میدهد.