اشرف غنی، رئیسجمهوری افغانستان و رهبران تراز اول کشور در حالی به آمریکا رفتند که شرایط کشورشان بحرانی است و شعلههای آتش جنگ تا پشت در کابل رسیده و تلفات انسانی تکاندهنده است. یورشهای پیدرپی طالبان عملا کنترل نیمی از خاک افغانستان را از دست دولت خارج کرده و در این مناطق هرجومرج حکمفرما است.
از سوی دیگر، فشار طالبان، جزیرههای قومی قدرت را دوباره در قالب گروههای مسلح غیرمسئول زنده کرده که حالا خود را نیروهای خیزش مردمی میخوانند و هزاران نفر وابسته به جناحهای سیاسی در ظاهر در حمایت از دولت اما با اهداف و منافع مختلف، سلاح برداشتهاند. دولت، تحت تاثیر موج حملات طالبان نهتنها جلو خیزشهای مسلح مردمی را نگرفته که از آن استقبال هم کرده است.
سفر اشرف غنی و کادر رهبری دولت افغانستان به واشینگتن با آگاهی از این پیچیدگی اوضاع و خطر واقعی شکنندگی شیرازه نظام، فرصت مهمی برای تغییر وضعیت به سوی صلح و ثبات بود. این سفر میتوانست برگه تاریخ را به نفع دولت افغانستان تغییر دهد تا از این بحران جاری عبور کند. اما به نظر میرسد که دولتمردان افغانستان این شانس را هم از دست دادند.
آقای غنی در سفر به آمریکا کوشید خود را نیرومند و مسلط بر اوضاع نشان دهد. او در پاسخ به سوالی مرتبط با احتمال فروپاشی نظام شش ماه بعد از خروج نظامیان آمریکایی، لبخند زد و گفت این نوع تحلیلها پیشتر هم مطرح شده بود که نادرست است.
اما اگر اندکی فراتر از شش ماه را بنگریم، واقعیتهای افغانستان بهتر به چشم خواهد آمد. تهدید فروپاشی نظام شاید در کوتاهمدت خیلی بدبینانه باشد، اما با توجه به سرعت تحولات سیاسی و امنیتی، ظهور مجدد گروههای مسلح، افزایش قدرت طالبان و تضعیف جایگاه دولت هیچ تضمینی وجود ندارد که اشرف غنی بتواند ریاستش را تکمیل و تا سال ۲۰۲۴ میلادی شیرازه نظام را حفظ کند.
به فرض هم که آقای غنی بتواند با تمام اما و اگرهای موجود، دورهاش را تکمیل کند، آیا امکان برگزاری انتخابات برای انتقال مسالمتآمیز قدرت وجود خواهد داشت؟ با توجه به فضای بیاعتمادی، بیکفایتی کمیسیون انتخابات، اختلافات شدید سیاسی، چالشهای امنیتی و سقوط شهرستانها یکی پس از دیگری و پیشینه بحرانساز انتخاباتهای ریاستجمهوری افغانستان، امید زیادی برای انتقال مسالمتآمیز قدرت از طریق صندوق رای در اوج خشونتگرایی طالبان وجود ندارد. از سویی، قدرتمند شدن گروههای مسلح غیرمسئول علاوه بر گروه طالبان، میتواند نهاد دولت را به شدت تضعیف کند و هر تصمیم آن را به چالش بکشد بدون آنکه پیامدی برای آنها داشته باشد.
در همین انتخابات گذشته ۲۰۱۹ میلادی که دولت هنوز نهادی قدرتمند بود با جنجالی شدن نتایج انتخابات، دو نامزد پیشتاز اعلام پیروزی کردند و هر دو هم مراسم تحلیف «ریاستجمهوری» برگزار کردند. حالا اوضاع سیاسی و امنیتی بدتر از دو سال پیش شده است و با قدرت گرفتن گروههای مسلح سیاسی و نیرومندشدن جزیرههای قدرت هر نوع انتخابات ناکام دیگر به ظهور چندین رهبر و مدعی خواهد انجامید که هر یک خیال دولت و قلمروی برای خود ترسیم خواهد کرد.
در چنین وضعیتی دولت ضعیف از یک سو در برابر گروههای قدرتمند و مسلح و از سوی دیگر در برابر طالبان قرار خواهد گرفت که برای بقا به هر نوع امتیاز تن دردهد و در نهایت امید به بقایش را از دست خواهد داد. با این وضعیت یک دولت شکننده و امتیازده قدرت تامین امنیت و ثبات را در قلمروش نخواهد داشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
واقعیت امروز افغانستان این است که تنها دو ماه از زمان اعلام خروج نیروهای آمریکایی میگذرد و گروه طالبان توانسته است بیش از ۴۰ شهرستان را تصرف کند. هرچند نیروهای افغان بخشی از این شهرستانها را بازپس گرفتهاند اما سرعت پیشروی شورشیان به نگرانی گسترده، هرجومرج و ایجاد نیروهای مقاومت قومی دامن زده است که دولت هیچ کنترلی بر آن ندارد. ادامه این پیشروی میتواند اداره امور را از دست دولت مرکزی بیرون کند.
رهبران افغان در سفر به آمریکا درباره خروج نظامیان آمریکایی، تقویت نیروهای امنیتی افغان، جلب حمایت مالی آمریکا و ادامه کمکها گفتوگو کردند. آقای غنی اعلام کرد که رئیسجمهوری قدرتمند است و خطری هم دولتش را تهدید نمیکند. به نظر میرسد سنجشی از وضعیت افغانستان در درازمدت انجام نشده است.
فکر بلندتر از شش ماه یا یک دوره نشان میدهد که هرچه اوضاع پیچیدهتر شود، جایگاه دولت ضعیف خواهد شد و توانایی مدیریت اوضاع از دست خواهد رفت.
رئیسجمهوری افغانستان که خود نیز وضعیت را به خوبی درک میکند میتوانست در سفر به آمریکا علاوه بر اطمینان از حفظ نظام در دوره کوتاهمدت خودش به مقامهای ارشد آمریکایی از تهدیدهای بلندمدت علیه دولت بگوید.
به نهادهای مختلف آمریکا از جمله کنگره، سیا، پنتاگون و کاخ سفید وضعیت را واقعبینانه توضیح میداد و از آنها کمک میخواست که با تمام قوت طالبان را به توافق صلح با دولت افغانستان وادار کنند.
آقای غنی میتوانست با اولویت دادن به روند صلح به جای تمرکز به دفاع و جنگ در مذاکراتش در آمریکا، به پذیرش شرایط رسیدن به صلح با طالبان برای کشاندن تمام نیروها زیر چتر نظام، انعطافپذیری نشان داده و توان آمریکا را برای به کرسی نشاندن تلاشها بسیج کند و از آنها میخواست برای جلوگیری از هرجومرج در افغانستان پس از خروج نیروهایشان به راههای رسیدن به توافق سیاسی با طالبان برای تقویت نهاد دولت تمرکز کنند و با استفاده از نفوذشان طالبان را وادار به توافق صلح با دولت کنند.
آمریکا هم با نفوذی که بر قطر و پاکستان و دیگر حامیان طالبان دارد، توانایی بیشتری برای انجام این کار دارد که نیاز به بستری مناسب دارد.
اما آنچه که این سفر نشان داد تاکید رهبران افغانستان به توانایی حمله و دفاع در برابر طالبان بود و به این امر کمتر توجه شد که بار سنگین این جنگ بر شانههای غیرنظامیان سنگینی میکند و اینکه این جنگ خونین چگونه و چه زمانی به پایان خواهد رسید.