روز چهارشنبه نهم تیرماه، در نتیجه تیراندازی نیروهای مرزبانی به سمت گروهی از کولبران در گردنه «تهته» اورامانات استان کردستان، یک کولبر به نام کیوان حقمرادی جان باخت و یک کولبر به نام سیروان تخانی به شدت زخمی شد. کیوان حقمرادی، ششمین کولبری است که در دو هفته گذشته در پی تیراندازی نیروهای مرزی کشته میشود. کشتار کولبران با وجود اعتراضهای مداوم فعالان مدنی و سازمانهای حقوق بشری همچنان ادامه دارد و حالا دیگر به تیتر ثابت اخبار رسانهها تبدیل شده است.
کیوان حقمرادی ۳۲ سال داشت و پدر سه فرزند بود. نیروهای مرزی به بهانه برقراری امنیت در مرزها و حمل کالای غیرمجاز و قاچاق، به کولبران شلیک یا آنها را دستگیر میکنند و این در حالی است که کالاهایی که کولبران وارد یا خارج میکنند و مسئولان نام «قاچاق» بر روی آن میگذارند، کمتر از نیم درصد قاچاق کشور را تشکیل میدهد.
مناطق مرزی ایران به دلیل توجه حکومت به مرکز و تجمع همه فرصتها و امکانات در کلانشهرها، با محرومیت، فقر و بحران اشتغال دست به گریباناند. در مناطق شرقی کشور مردم برای تامین هزینههای زندگی سوختبری میکنند و شغل بسیاری از مردم مناطق غرب و جنوب غربی هم کولبری است. سوختبران و کولبران همواره در معرض خطر شلیک نیروهای مرزبانیاند؛ در حالی که به دلیل نبود فرصتهای شغلی و رکود اقتصادی در منطقه چارهای جز این ندارند که برای تامین هزینههای زندگی خود به دل خطر بزنند.
کولبران در مناطق غربی و جنوب غربی کشور، ساعتهای طولانی از مسیر کوهستان بارهای سنگین را بر دوش حمل میکنند. برخی از آنها در سرمای زمستان و برف دچار سرمازدگی میشوند و جان میبازند و برخی هم هدف حمله نیروهای مرزی قرار میگیرند.
رسول خضری، نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس نهم و دهم، یکی از افرادی بود که طرح ممنوعیت شلیک به کولبران در مجلس را دنبال میکرد اما طرح دو فوریتی او در مجلس گذشته بینتیجه ماند و نه تنها شلیک به کولبران پایان نیافت، بلکه سازمان خبری ههنگاو سال گذشته اعلام کرد که فقط در تیرماه سال ۱۳۹۹، دستکم ۲۰ تن از کولبران با شلیک نیروهای مرزی کشته شدهاند.
تابستان سال گذشته و پس از کشته شدن تعدادی از کولبران در مناطق مرزی، فعالان اجتماعی با هشتگ «کولبر نکشید» به کشتار کولبران اعتراض کردند اما حتی این اعتراضها نیز نتیجهای نداشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حبیبه یک زن ۳۹ ساله ساکن روستایی در منطقه صفر مرزی است. او دو فرزند نوجوان دارد و سرپرست خانواده است و برای تامین هزینههای زندگی کولبری میکند. هفتهای یک یا دو بار از ایران برای مشتریهای عراقی خود نان سنتی، روغن و قند میبرد و از آن طرف دستخالی بازمیگردد. باری که او حمل میکند، حدود ۴۰ تا ۵۰ کیلو وزن دارد. حبیبه معمولا ساعت هفت صبح حرکت میکند و تا عصر بازمیگردد. بعد از هر بار کولبری مبلغی حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان نصیبش میشود که کفاف هزینههای زندگی او و فرزندانش را هم نمیدهد.
او در گفتوگو با ایندپندنت فارسی، سختیهای این شغل را یادآوری میکند: «کولبری شغل نیست، از روی ناچاری و بدبختی میرویم. امثال من که مستاجرند و بچه دارند، چکار میتوانند بکنند؟ بچههای امروز هم توقعشان بالا است و مادر مجبور میشود به خاطر بچه خودش را به کوه بزند؛ برای ۱۵۰ هزار تومان.»
حبیبه گذشتن از مناطق صعبالعبور را جزو سختترین لحظات عمرش میداند؛ به طوری که با یادآوری رنجهایی که هنگام کولبری در برف و کولاک متحمل شده است، قلبش تیر میکشد.
ناصر مردی ۵۴ ساله اهل روستایی در جوانرود است که به تازگی به بیماری قلبی دچار شده ولی شغل او نیز کولبری است. او از چند برابر شدن قیمتها صحبت میکند و از نبود شغل و کار مناسب در منطقه اورامانات شکایت دارد و میگوید که کولبران با وجود اینکه میدانند این شغل چقدر دردسر دارد و خطرناک است، اما چارهای ندارند؛ چون هیچ منبع درآمد دیگری وجود ندارد.
نسیم جوانی ۲۳ ساله است و به گفته خود از روی ناچاری و نبود شغل مناسب کولبری میکند؛ چون در منطقهای که او زندگی میکند نه کارخانهای وجود دارد و نه شرکت تولیدی و همه مجبورند کولبری کنند: «به جرات میتوانم بگویم ۹۵ درصد مردم منطقه اورامانات زیرخط فقرند. ما قشر ضعیف این جامعهایم. حتی اگر هر روز هم برای کولبری برویم، درآمد ماهیانه ما به چهار میلیون تومان هم نمیرسد.»
نسیم اتفاقاتی که در مسیر کولبری برای او همراهانش افتاده است را یادآوری میکند: «خیلیها در سرما یخ زدند و زنده برنگشتند. تازه وقتی از سرمای کوهستان و ارتفاعات جان سالم به در میبریم، گرفتار نیروهای سپاه و مرزبانی میشویم. هر روز زیر رگبار گلولههای آنهاییم. گاهی وقتها تا نصف راه را با بار سنگین طی کردهایم که یکدفعه نیروها از راه میرسند و مجبور میشویم برگردیم. گاهی هم ما را دستگیر میکنند و کتک میزنند. وقتی اسلحه را روی شقیقهات گذاشتهاند، کاری نمیتوانی بکنی.»
او از نیروهای مرزی میخواهد که «قانون جنگل» را درباره کولبران اجرا نکنند و رفتار انسانی با آنها داشته باشند؛ چون آنها برای تامین هزینه زندگی مجبورند این کار را انجام دهند.
یک نوجوان دیگر با نام مستعار «علی»، تنها ۱۷ سال دارد. سال گذشته در هنگام کولبری، نیروهای مرزی او را دستگیر کردند و آنقدر کتک زدند که بینی و دست و پایش به شدت آسیب دید و به عمل جراحی نیاز پیدا کرد ولی او را تهدید کردند که در پی دادخواهی نباشد، چون با شکایت راه به جایی نمیبرد.
او میگوید روز حادثه با حدود ۲۰ نفر دیگر از دوستانش که همگی زیر ۱۸ سال داشتند و کولبرند، در حال بازگشت از عراق بودند که این اتفاق افتاد. ماموران مرزی از او خواسته بودند تلویزیونی را که از عراق آورده بود، تحویل بدهد اما وی امتناع کرد و آنها او را به شدت کتک زدند. این در حالی است که بر اساس قوانین بینالمللی که ایران نیز آن را پذیرفته است، علی زیر ۱۸ سال دارد و کودک محسوب میشود ولی به نظر میرسد در ارتفاعات مرزی احترام به حقوق کودکان معنایی ندارد. علی درس میخواند و یک خواهر و یک برادر دارد اما به دلیل اینکه باید کمکخرج خانواده باشد، کولبری هم میکند.
حکومت ایران در حالی در مناطق مرزی به جنگ کولبران میرود و به روی آنها اسلحه میکشد که خود باید در برابر وضع موجود که در نتیجه ناکارآمدی، سودجویی، رانت، بحران اشتغال و نابرابری ایجاد شده است پاسخگو باشد. کولبران بارها گفتهاند که در صورت وجود فرصتهای شغلی و رفع تبعیض از مناطق مرزی، از این کار سخت و پرخطر دست خواهند کشید؛ اما دولت نه تنها برای رفع مشکلات آنها اقدامی نمیکند که هر روز تعدادی از آنها را دستگیر و زخمی میکند یا میکشد.