با روی کار آمدن حسن روحانی که خود را نماینده جریان میانهروی سیاسی در ایران میخواند و کلید تدبیر و امید در دست داشت، آرامشی بین ۲.۵ میلیون مهاجر افغان و دولت همسایه این کشور به وجود آمد که از طعنهها و نیش زبانهای محمود احمدینژاد دل خوشی نداشتند. افغانها امیدوار شدند که شرایط زندگی آنها در مهاجرت و روابط دوجانبه سیاسیشان در کابل با تهران گسترش خواهد یافت.
اما چندی از ماه اوت ۲۰۱۳ و رسیدن آقای روحانی به خیابان پاستور نگذشته بود که روشن شد رفت و آمد در خیابان پاستور تغییری چندانی بر سیاستهای کلی جمهوری اسلامی ندارد.
جمهوری اسلامی در دوران روحانی تصمیمهایی گرفت که تاثیر چشمگیری بر روابط تهران و کابل گذاشت.
جنگ سوریه شروع شده بود و تهران تمام قد در کنار متحدش، بشار اسد، ایستاد. جنگندههای روسی از آسمان وارد عمل شدند و بر زمین هم ایران برای فراهم کردن نیروی جنگی در دفاع از دولت بشر اسد سرباز فرستاد. نیروی قدس سپاه پاسداران سراغ جوانان بیکس مهاجر افغان در ایران را گرفت تا گوشت دم توپی برای حملات داعش در سوریه فراهم کند.
تیپ فاطمیون از میان شهروندان افغان که هیچ تجربه جنگ نداشتند، زیر نظر قاسم سلیمانی و در دوره حسن روحانی در سال ۲۰۱۴ رسما ایجاد شد. بدتر آنکه در میان این شهروندان غیرنظامی، کودکان زیر سن ۱۸ سال نیز استخدام و به سوریه برده شدند.
دیدهبان حقوقبشر در سال ۲۰۱۷ و سازمان حقوق بشری عفو بینالملل در افغانستان بارها از جمهوری اسلامی خواستند که فرستادن کودکان افغان را به جنگ سوریه پایان دهد، اما تهران بدون رعایت درخواستهای مکرر این سازمانها از استفاده کودکان افغان در جنگ سوریه دریغ نکرد.
نهادهای حقوق بشری سه سال بعد از ایجاد تیپ فاطمیون سنگقبرهای کشتهشدگان لشکر فاطمیون را که در جنگ سوریه جان باخته و در ایران دفن شده بودند، بررسی کردند و هشت سنگ قبر را شناسایی کردند و تصاویر آن را منتشر کردند که نشان میداد این افراد در زمان کشته شدن بین ۱۴ تا ۱۷ سال داشتهاند.
در کابل، دولت افغانستان بارها خواهان لغو لشکر فاطمیون و پایان روند استخدام غیرنظامیان افغان برای اهداف نظامی شد. اما تهران هرگز به آن وقعی نگذاشت. در تازهترین مورد جواد ظریف، وزیر خارجه روحانی در گفتوگو با طلوع نیوز در سال ۲۰۲۱ میلادی رسما اعلام کرد که فاطمیون یک ظرفیت نظامی است و میتواند در جنگ با داعش به دولت افغانستان کمک کند. این نیروی نیابتی جمهوری اسلامی که شامل تقریبا ۲۵ هزار نفر است، در دوره حسن روحانی به یک واحد بزرگ نظامی تبدیل شد.
این دوره از یک طرف شاهد سربازگیری از میان شهروند افغان بود و از سوی دیگر مهاجران افغان که از جنگ در کشور خود فرار کرده بودند، با بیرحمی زیاد مورد غضب نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی قرار میگرفتند.
دو مورد از این نوع بدرفتاری تهران و کابل را مقابل هم قرار دادند. در مورد اول مرزبانان جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۲۰ شماری از مهاجران افغان را که وارد خاک ایران شده بودند، بازداشت، شکنجه و وادار کردند که دوباره از طریق رودخانه هریرود به کشور خود برگردند. مهاجران شنا بلد نبودند و آنها را آب با خود برد و غرق کرد.
حمید طهماسی، رئیس هیئت تحقیق افغانستان در آن زمان اعلام کرد که ۴۶ شهروند افغانستان وارد خاک ایران شده بودند که از این تعداد ۱۲ نفر کشته شدند ۱۷ نفر ناپدید و ۱۷ تن دیگر نیز نجات یافتند. او گفت که قربانیان از ولایتهای هرات و فاریاباند.
او به رئیسجمهور افغانستان گزارش داد که این حادثه بر اساس اسناد، مدارک، شواهد، ویدیوها، تصاویر و اقرار متضررین از نگاه فنی، حرفهای و حقوقی و همچنان بر مبنای اسناد، کنوانسیونها، لوایح و معاهدههای بینالمللی بررسی شده است. اما جمهوری اسلامی ایران این خبر را تکذیب کرد و گفت دخالتی در غرق شدن مهاجران نداشته است.
حادثه دیگر هم تیراندازی به ماشین مسافران افغان در یزد بود که به پیکار بزرگ «کمی آب بیار که سوختم» در فضای اجتماعی تبدیل شد.
این رویداد در ماه ژوئن ۲۰۲۰ در منطقه «مهریز» استان یزد اتفاق افتاده است. تصاویری منتشر شد که نشان میداد یک «پژو» حامل چهارده سرنشین که سیزده تن آنان شهروندان افغانستان و یکی دیگر شهروند پاکستان بودند، هدف گرفته شده است. زخمیان این رویداد میگویند که این ماشین پس از شلیک پلیس ایران آتش گرفت. مقامهای ایرانی این رویداد را تایید کردند، اما شلیک پلیس را عامل آتشسوزی ندانستند. یکی از این مجروحان که از ماشین در حال سوختن کنار جاده پرت شده و خودش نیز آسیب دیده است، پیش ماموران ایرانی زاری میکند که کمی آب بیار که سوختم.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این اتفاقات بر فضای بیاعتمادی بین کابل و تهران افزود. بهرغم سفرهای اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان، به تهران در بهبود روابط بین دو کشور تغییر زیادی به وجود نیامد. حسن روحانی، در این هشت سال تنها یک بار آن هم در مراسم تحلیف اشرف غنی، رئیسجمهور کشور، در سال ۲۰۱۴ به کابل سفر کرد و دیگر هرگز نکوشید روابطش با این کشور همسایه که مشترکات فراوان فرهنگی و تاریخی دارد را با رفتن به کابل گسترش دهد.
گذشته از آن، یکی از بزرگترین تحولات دیگر در دوره روحانی، آشکار شدن حمایت جمهوری ایران از طالبان بود. این چرخش سیاسی بسیاری را در کابل شوکه کرد. جمهوری اسلامی تا پیش از دوره روحانی خود را دشمن طالبان میدانست و همواره به کشته شدن دیپلماتهایش در سال ۱۹۹۸ در مزارشریف به دست طالبان اشاره میکرد. در سالهای پیش از روحانی نیز این روابط دیده نمیشد.
در ۲۱ ماه مه ۲۰۱۶ فردی که مدتی زیر نظر آمریکا بود سوار بر یک ماشین سفیدرنگ «تویوتا کرولا» از خاک ایران وارد ایالت بلوچستان پاکستان شده و راهش را در این مسیر در پیش گرفته بود. دستگاه نظامی آمریکا پس از شناسایی این ماشین، وارد عمل شد و ادامه کار را به دست گرفت. سرنشین این ماشین که از ایران بازمیگشت، اختر محمد منصور، رهبر گروه طالبان بود که جانشین ملا محمد عمر، بنیانگذار طالبان شده بود. نیروهای عملیاتی منتظر ماندند تا لحظه مورد نظر فرا رسید و چندین فروند هواپیمای مسلح بدون سرنشین را به آسمان نوار مرزی افغانستان فرستادند تا خودروی حامل ملا منصور را به طور دقیق هدفگیری کنند و مطمئن شوند هیچ خودروی دیگری در مسیر قرار ندارد تا مبادا هدفگیری درست انجام نشود. پس از کشته شدن منصور اسناد او پیدا شد که نشان میداد روادید متعدد ایران داشته است.
روابط طالبان در این سطح کابل را تکان داد. پیش از آن گزارشهایی وجود داشت که طالبان و تهران در سطح تاکتیکی و عملیاتی روابطی دارد که خطرات ناشی از گسترش فعالیت داعش در خاک افغانستان تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران به وجود نیاورد. اما دیگر بحث از تاکتیک گذشته بود و این روابط به سطح استراتژیک و رهبری میرسید.
میراث اختر محمد منصور که برای ملاقات با فرماندهان سپاه و مقامهای ارشد ایرانی به ایران آمد و شد داشت، به قوتش ادامه پیدا کرده است.
از آن پس و با مطرح شدن روند صلح، هیئتهای طالبان بارها زیر نام روند صلح به تهران سفر کردهاند. تهران همواره میگفت که طرفدار بازگشت طالبان به رهبری حکومت در افغانستان نیست و خواهان ادغام آنها در روند صلح این کشور است. آخرین مورد علنیاش سفر ملا عبدالغنی برادر، فرد شماره دوم گروه طالبان به تهران و ملاقات با جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در مقر وزارت خارجه در همین ماه ژانویه سال ۲۰۲۱ میلادی بود.
با وجود قول و قرارهای تهران مبنی بر حمایت از روند صلح، جمهوری اسلامی از مذاکرات صلح افغانستان و روند دوحه حمایت نکرد. در جریان امضاء توافقنامه صلح قطر بین آمریکا و طالبان در دوحه که تمام وزیران خارجه منطقه حضور داشتند، جواد ظریف غایب بود و آشکارا میگفت که ایران مخالف روند صلحی است که با مدیریت آمریکا پیش میرود.
اکنون طالبان که توانسته است روابطش را با بسیاری از کشورهای جهان از جمله جمهوری اسلامی ایران گسترش دهد، به تصرفات خود در مناطق مختلف افغانستان ادامه میدهد و تهدید بزرگی برای حاکمیت ملی و دولت دموکراتیک این کشور به وجود آورده است. مقامهای افغان در کابل، جمهوری اسلامی ایران را نیز در قوت گرفتن طالبان موثر میداند.
دوره حسن روحانی برای افغانستان هرگز به ثبات سیاسی بیشتر منتهی نشد، با وجود توافق برای توسعه بندر چابهار، برنامههای اقتصادی منجمد ماند و اقتصاد دو کشور هم توسعه نیافت. برعکس، ناامنی و خشونت، بیاعتمادی گسترش یافت و روند صلح هم بر هوا ماند.