مصاحبه با بسیجی غایب!

گفتند لازم است آقا درباره این دزدی ها و قتل و غارت ها سکوت نکنند

IRANIAN SUPREME LEADER'S WEBSITE / AFP

بسمه تعالا (ببخشید هول شدم) سلام! پاسخ کوبنده و آرامش‌بخش مقام معظم رهبری به یک برادر بسیجی مشت محکمی بود بر دهان آنهایی که شایع کرده بودند رهبر معظم از سوء استفاده ها و اختلاسات و دزدی ها و چپاول های مملکتی خبر ندارند.

خوشبختانه با خبر شدیم که این برادر بسیجی که در مقابل اختلاس ها و دزدی ها و سوءاستفاده های مهندسی شده و هردمبیل، آرامش خود را از دست داده بود، به دستور رهبر معظم، بار دیگر همان آرامش را بازیافته و دیگر اصلاً نگران نیست.

شاهدش ویدیوی یک دقیقه ای است که این بسیجی بی نام و بی چهره را با مقام معظم رهبری نشان میدهد(نمیدهد!) که از دزدی ها شکوه دارد:

«آقا شما خیلی درد می کشید، زجر می‌کشید. به هر حال بحث این اختلاس ها و حقوق ها؟ اینا گوش نمیدن. یک چیزی بگید که ما آروم بشیم. بهرحال من از ... »

جای غرور و افتخار است که مقام معظم رهبری بی آنکه دستور بدهند «این را ببرید بزنید یا یک پرونده برایش بسازید، اعدامش کنید»، با بزرگواری جواب این برادر بسیجی را داده اند و فیلمش را رسانه ای کرده اند:

- «آرام باشید! این چیزائی که شما می بینید، اینها حوادث طبیعیِ یک راه دشوار به سمت قله است. اصلا نگران نباشید. این حوادث وجود داره. این حوادث اگر نبود باید تعجب می کردیم. این انقلاب یک چیز عجیبی است. حتی شماها هم که رفتید توی دلش و اونجوری کار کردید هنوز به اون اعماق و ریزه کاری هاش نرسیدید. خیلی این انقلاب چیزعجیبی است. این حالا حالا ها برای ارباب های دنیا دردسرها خواهد داشت».

در این رابطه خبرنگار ما با این بسیجی گمنام که آرام شده و روشن شده و توجیه شده، مصاحبه کرده است تا تأثیر فرمایشات شفابخش مقام رهبری را از زبان خودش بشنویم:

- درخواست شما از مقام معظم رهبری چه بود؟

- خدمتشان راجع به اختلاس ها و تجاوزها عرض کردم. گفتم «یک چیزی بگید که ما آروم بشیم». خوشبختانه همینجا حرف مرا قطع فرمودند و یک چیزی گفتند که من آرام شدم!

- چه گفتند؟

- فرمودند «آرام باشید!» بعد هم فرمودند «این چیزائی که شما می بینید اینها حوادث طبیعیِ یک راه دشوار به سمت قله است». دیگه بنده به کلی آرام شدم.

- چرا؟

- چون فهمیدیم که اینها مثل سیل و زلزله است. مثل حوادث طبیعیه. اینا واسه اینه که یک راه دشوار به سمت قلّه است.

- کدام قلّه؟

- نفرمودند. من هم رویم نشد بپرسم. ولی وقتی می فرمودند، به بالا چشم انداختند.

- بعد چی فرمودند؟

- فرمودند اصلا نگران نباشید.

- مگر شما نگرانی نشان دادید؟

- من دلواپس شدم که قلّه زیاد بالا باشد. آقا فرمودند «اصلا نگران نباشید. این حوادث وجود داره. این حوادث اگر نبود باید تعجب می کردیم».

- چی فهمیدید؟

- فهمیدم که باید خدا را شکر کنیم که مجبور نیستیم تعجب کنیم!

- بعد چی فرمودند؟

- فرمودند «این انقلاب یک چیز عجیبی است».

- چقدر عجیب؟

- خیلی. چونکه دوباره فرمودند «خیلی این انقلاب چیز عجیبی است».

- قبلا خودتان متوجه نشده بودید که این انقلاب چیز عجیبی است؟

- مگر بنده رهبرم که متوجه بشوم؟ البته یک حدس هایی زده بودم.

- دیگر چه فرمودند؟

- فرمودند حتی شماها هم که رفتید توی دلش و اونجوری کار کردید هنوز به اون اعماق و ریزه کاری هاش نرسیدید؟

- منظورشون کدام اعماق بود؟

- همان اعماق انقلاب که ریزه کاری داره.

- کدام ریزه کاری ها؟

- همان ها که در اعماق هست دیگه. توی دلش است .... توی دل انقلاب به نظرم ... توضیحی ندادند. شاید مربوط به همان قله ها می‌شه که قبلاً فرمودند.

- قله و اعماق که در تضاد با هم هستند. قلّه در بالاست، اعماق در پائین.

- لابد ریزه کاری ها ریز ریز از قله می‌ریزه به اعماق. بنده اینطوری فهمیدم. زیاد از انقلاب سررشته ندارم.

- بعد چی فرمودند؟

- فرمودند این حالا حالا ها برای ارباب های دنیا دردسرها خواهد داشت.

- چی دردسر خواهد داشت؟

- این.

- کدام این؟

- انقلاب دیگه. به نظرم. انقلاب عجیب.

- ولی سؤال شما که در باره دزدی ها و اختلاس ها بود.

- اونکه مربوط به زلزله و این چیزا می‌شه. حوادث طبیعیه. همون اول فرمودند. مال قلّه است.

- می‌دانی چرا آقا «حالا حالا» ها و «ارباب ها» و «دردسرها» فرمودند و همه اینها را جمع بستند؟

- به نظرم میخواستند من بترسم!

- چه شد که تصمیم گرفتی این ها را با مقام معظم مطرح کنی؟

- والله آقا ما تصمیم نگرفتیم. مقام معظم رهبری را هم اصلاً ندیدیم. فقط سردار فرمانده یک تکه کاغذ به ما داد گفت بخوان می‌خواهیم صدایت را ضبط کنیم!

- چه منظوری داشتند از این کار؟

- اینطور که در اتاق فکر حرف می‌زدند و ما از پنجره شنیدیم دور و وری ها گفتند لازم است آقا درباره این دزدی ها و قتل و غارت ها سکوت نکنند، باید یک فرمایشاتی بفرمایند ولی طوری نفرمایند که کار دست کسی بدهد. آخرش هم طبق معمول بزنند به صحرای کربلای دشمن! خلاصه یک جوری باشد که هم به اختلاسگران چراغ سبز داده باشند و هم مردم را خفه کرده باشند. بنابراین صدای ما را گرفتند فتوشاپ کردند چسباندند به ویدئوی مقام معظم رهبری، خودم هم پیش پای شما ویدئو را دیدیم.

- چه احساسی داری؟

- والله با اینکه ما می‌دانستیم برنامه ساختگی و سیاه بازی است با این حال یک مقدار شستشوی مغزی شدیم. حضرت آقا ماشاالله خوب آدم را خر می‌کنند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه