اگر کسی اندکی با منطق و فلسفه آشنا باشد، حتما از علت و معلول و روابطِ علّی خبر دارد. همچنین، میتواند علت (عامل وقوع یک پدیده) را از دلیل (وجه ذهنی یک تصمیم یا اثبات یک امر) تمیز دهد. روابط علّی در فهم، یا چرایی غفلت از فهمِ پدیدههای طبیعی یا اجتماعی، نقش بازی میکنند. رویدادهای طبیعی و اجتماعی به تنهایی جالب توجه هستند، اما بشر همیشه به دنبال کشف علل و دلایل آنها بوده است؛ هم برای نتایج عملی (مثل پیشگیری یا سر و سامانیابی) و هم پاسخ دادن به کنجکاویهای خود. نکتهای که در این نوشته میخواهم بدان بپردازم، آن است که در روابط علّی یا استدلال بر یک امر، گاه علت و دلیل (و غفلت از علت و دلیل) از خود رویداد جالب توجهتر است. به چهار نمونه خبرساز اشاره میکنم:
ممنوع شدن مانتو چهارخانه در مشهد
این اطلاعیه صنف پوشاک مشهد در مورد مانتو چهارخانه است: «بنا به دستور اداره محترم اماکن، فروش هرگونه مانتو با طرحهای فوق ممنوع بوده و با متخلفین به شدت برخورد خواهد شد.» ممنوع شدن یک نوع مانتو آن هم در یک شهر (گویی حکومت ایران ملوکالطوایفی یا «داعشی فدرال» است)، خود به تنهایی خبری است جالب توجه، اما وقتی دلیل را جستوجو کنید، ماجرا جالبتر میشود.
دلیل، آن بوده است که از این نوع پارچه، چه نوع سفید و چه نوع سیاه آن، برای چفیه (دستمالگردن بسیجیها که خامنهای و برخی دیگر از مسئولان نیز بر گردن میآویزند) استفاده میشود و نیروهای اسلحه به دست کشور نمیخواهند از این نمادی که برای خودشان ساختهاند، کس دیگری استفاده کند. دلیلی که آوردهاند، از شگفتانگیزترین دلایل در عالم است: «چون ما از این پارچه برای لباس خاصی استفاده میکنیم بقیه باید به سراغ آن نروند.» زور وقتی در کنار بلاهت قرار گیرد، به چنین دستوراتی نیز منجر میشود؛ بلاهتی که در رژیمهای تمامیتخواه حد و مرزی ندارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
صرف منابع عمومی در فوتبال باشگاهی
در نامهای که آذری جهرمی در روزهای پایانی وزارتش برای شفاف شدن صورتحسابهای دو تیم اصلی باشگاهی کشور (که شرکت دولتی هستند) نوشت، از اختصاص ۳۰ و ۲۰ میلیارد تومان به تیمهای پرسپولیس و استقلال (به ترتیب) خبر داده است. او در آن نامه به بودجههای دولتی دیگر باشگاهها اشارهای نمیکند. از متن نامه روشن نیست که او آن را خطاب به چه شخص یا سازمانی نوشته است. مهمتر از اختصاص بیجای این گونه مبالغ از منابع عمومی برای پرداخت به فوتبالیستها و باشگاهداران، دلیل آن است. چرا حکومت جمهوری اسلامی ایران به فوتبالیستهای داخلی و خارجی پول میدهد تا در بازیهای باشگاهی (که در همه جای دنیا خصوصی هستند) شرکت کنند، و مربیان آنها مدام به یکدیگر حرفهای بیسروته بزنند؟ دلیل را باید در مهندسی کردن ورزش و ستارهها جُست.
تیمها پول میگیرند تا بر وفق مراد سیاستمداران عمل کنند، و ستارهها هم میدانند که پولشان از کجا میآید و علیه دولت و سیاستهای آن در ورزش سخنی نمیگویند. به دلیل سرازیر شدن همین منابع است که سرداران سپاه در مدیریت این تیمها جای میگیرند. به دلیل همین پولهاست که وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال در جزئیترین امور باشگاهها دخالت میکنند، زنان را از حضور در استادیومها منع میکنند، و حتی به حد تعیین نتیجه بازیهای حساس میرسند. هر جا دولت نقش توزیع کننده منابع عمومی را بازی کند، فساد میآورد.
پارکها و مدفوع سگها
بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران برای حمله به کسانی که حیوانات خانگی و بالاخص سگ دارند، به هر موضوعی چنگ میاندازند. یکی از توجیهات آنها، ترسیدن برخی افراد از سگ است. توجیه دیگر برای ممنوع کردن سگ خانگی، آورده شدن آنها به پارکها و تبدیل پارکها به توالت عمومی است. نفس دیدن مدفوع سگ در پارک، انزجارآور است و از بیمسئولیتی صاحب سگ حکایت میکند. اما چرا بسیاری از افراد دارای سگ در ایران مدفوع حیوانات خود در مکانهای عمومی را جمع آوری نمیکنند؟ علت آن است که مقررات و کسانی که مقررات را اعمال میکنند، به جای مدیریت یک پدیده، به دنبال پاک کردن آن هستند. اگر مقامات وجود سگ را در خانههای ایرانیان به رسمیت میشناختند، میتوانستند دو قاعده مهم را در آوردن سگ به مکانهای عمومی اعمال کنند: بسته بودن سگ به قلادهای در دست صاحب آن، و جمعآوری مدفوع آن. برای جمعآوری نیز میتوان کیسههایی را در مکانهای عمومی قرار داد تا بهانه نداشتن کیسه پلاستیکی، از صاحب سگ گرفته شود. این دو نکته ساده در هیچ گزارش یا بحثی در مورد نگاهداری سگ، حتی در سایتهای مدعی اصلاحطلبی، به چشم نمیخورد. چرا؟ چون نمیخواهند به بیهودگی علل مذهبی و ایدئولوژیکِ ممنوعیت سگ داشتن و سگگردانی اشاره کنند.
مقامات مذهبی و سیاسی و شهری با تمسک به مذهب (باور به «نجس» بودن سگ) و ایدئولوژی (سگ خانگی مظهر تمدن غربی و مخصوص «مرفهان بیدرد» است)، این موضوع را از مدیریت یک پدیده، به حذف آن سوق دادهاند. با همین توجیهات بیاساس است که ممنوعیت سگگردانی را به داخل اتومبیل هم سرایت دادهاند.
علت، دیده شدن مدفوع سگ در مکانها و پارکهای عمومی یا ترسیدن برخی از حضور سگها در خیابان و پارک در ایران نگه داری سگ یا سگ گردانی نیست، بلکه عوضی رفتن راه از سوی مقامات شهری و حکومتی است. جالب است که چهار سال اصلاحطلبان دارای اکثریت مطلق در شورای شهر تهران بودند، اما در این مورد هیچ اقدامی نکردند. فقدان آنها بعید است در چهار سال آینده احساس شود.
پروژه ۵۰ هزار میلیارد تومانی خط لوله انتقال نفت خام به جاسک
اولین فاز این پروژه برای انتقال ۳۰۰ هزار بشکه نفت خام برای صادرات به جاسک، در مرداد ۱۴۰۰ به پایان رسید. اگر این نکته را در نظر بگیریم که سیستان و بلوچستان چاه نفت ندارد، پایانه خارک برای صادرات نفتی ایران تا حد شش میلیون بشکه کافی بوده است، و جمهوری اسلامی ایران حداکثر سه میلیون بشکه در سالهای اخیر صادرات داشته است، این سوال پیش میآید که چرا در دشوارترین شرایط اقتصادی، چند میلیارد دلار برای این پروژه هزینه شده است. دلیل آن روشن است: یاغیگری جمهوری اسلامی ایران، تهدید بستن تنگه هرمز (که با خط لولههایی که عربستان و امارات ساختهاند و دارند میسازند، بسیار کم تاثیر شده است)، و عزم آن برای حمله به نفتکشها در خلیج فارس و مصون ماندن از حملات متقابل؛ اما حتی منتقدان دولت در داخل کشور در این باب سخنی نمیگویند.
این خط لوله و پایانهاش ساخته شده است تا از صدور نفت رژیم در شرایط حمله به نفتکشها و تاسیسات نفتی کشورهای دیگر و پاسخ دیگر کشورها حفاظت کند. دلیل صرف بخش عمدهای از منابع کشور در پروژههای بیحاصل، تروریست و گروگانگیر و آتشافروز بودن رژیم است. حمله نکردن به تاسیسات آرامکو یا توقیف نکردن چند نفتکش، هزینهای بسیار کمتر از ساختن خط لوله انتقال نفت خام به جاسک برای صادرات میداشت.
در همه موارد فوق، اگر به جای نفس پدیده، علت یا دلیل آنها مورد توجه عمومی قرار میگرفت و جامعه و دولت سازوکارهایی برای تصحیح روشهای خود داشتند، احتمالا در سیاستهای حکومت یا اقشار و صنوف هم تجدیدنظرهایی صورت میگرفت، یا حداقل مطالبهای در افکار عمومی برای تغییر سیاست مطرح میشد. حکومت جمهوری اسلامی ایران بدون هیچگونه ورود افکار عمومی، تصمیماتی میگیرد و عمل میکند و راه بر هر گونه گفتوگو در این امور بسته است. صنوفی نیز که منافعی در سیاستهای موجود دارند، میتوانند منافع درازمدت خود را بر منافع کوتاهمدت ترجیح دهند. علت و دلیلیابی در جوامع ناهنجار، دشوار و نادر، و گاه ناممکن است.