روز چهارشنبه ۶ مرداد، طبق قاعده پایان کار دولتها، حسن روحانی و اعضای دولتش به دیدار علی خامنهای رفتند. رهبر جمهوری اسلامی اما تنها ۱۷ دقیقه با رئیسجمهور و دولتی که برای دیدار خداحافظی آمده بودند، صحبت کرد. بیش از ۴ دقیقه از این ۱۷ دقیقه در مورد واقعه غدیر خم و قطعی بودن حدوث آن صحبت کرد و در ۱۳ دقیقهای که به موضوع اصلی جلسه پرداخت حتی یک عبارت تشویقآمیز کوچک هم بر زبان نراند. در آخر هم گفت که او دیگر وقت ندارد و باید جلسه ختم شود.
در تصاویری که وبسایت دفتر علی خامنهای از این دیدار منتشر کرده است چندین تصویر وجود دارد که نشان میدهد او در زمانی که حسن روحانی خلاصهای از عملکرد دولتش را برای او تشریح میکرد، چندین بار ساعتش را از جیب بیرون آورده و به آن خیره شده است. علامتی روشن و تحقیرآمیز به حسن روحانی تا حرفش را کوتاه کند.
اما این مقدمهای بود بر تحقیر اصلی که در ۱۳ دقیقه صحبتش در مورد عملکرد دولت دهم و یازدهم بر زبان آورد. تمرکز سخنان خامنهای در این صحبت کوتاه روی دو مساله بود. اولین موضوع اینکه برای او مهم بوده که دولت انقلابی عمل کند، که لابد نکردهاند: « من آن روز هم به جناب آقای روحانی گفتم که مبنای کارها بایستی پیشبرد اهداف انقلاب باشد. ما یک کشور انقلابی هستیم، ما انقلاب کردهایم، این مردم انقلاب کردهاند، جان دادهاند، تلاش کردهاند، سالهای سال زحمت کشیدهاند، با این همه خطر مواجه شدهاند و برخورد کردهاند و ایستادگی کردهاند برای خاطر اهداف انقلاب و مبانی انقلاب؛ باید برای این اهداف کار کرد؛ تلاش و هدف بایستی این باشد و با آن اهداف تطبیق بکند.»
خامنهای احتمالا در اینجا به دیدار خصوصی خودش با روحانی اشاره میکند. مشخص نیست محتوای این دیدار حول چه محوری بوده است ولی آنچه از سخنان رهبر جمهوری اسلامی برمیآید آن است که بحث بر سر این بوده که موضوعی را که به نفع کشور است حل کنند ولی او اصرار داشته که مبانی انقلاب مهمتر است. در هفتههای گذشته روحانی و دیگر اعضای دولتش بارها تاکید کردهاند که توافق برای احیای برجام و رفع تحریمها به دست آمده ولی دست و پای آنها را برای برداشتن گام آخر بستهاند. ممکن است همین موضوع محل جدال خامنهای با روحانی بوده است.
شاید به همین دلیل دومین موضوعی که خامنهای در این دیدار به روحانی و دولتش گفت این بود که به غرب امید بستید و اعتماد کردید و نتیجهاش شد ناکارآمدی و شکستهای متعددتان: «کارکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم این جوری است. هر جا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاکرهی با غرب و با آمریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید.»
خامنهای البته اشاره نکرد که تصمیم به مذاکره با آمریکا و دیدارهای پنهانی در عمان که نهایتا به برجام انجامید یک سال پیش از آغاز دولت روحانی و با دستور و نظارت مستقیم خودش آغاز شده بود و دوقلوی ظریف و روحانی تنها راهی را رفتند که او سنگ بنایش را گذاشته بود.
او حتی به یک مورد کوچک برای تمجید دولت هم اشاره نکرد. درباره کارگزاران دولت هم صحبت تشویقآمیزی به کار نبرد و به صراحت به آنها گفت اگر کاری کردهاید و زحمتی کشیدهاید منتظر «تشویق بنده» نباشید و خدا به شما اجر خواهد داد.
مقایسه این دیدار با جلسه خداحافظی دولت احمدینژاد و خاتمی نوع نگاه رهبر جمهوری اسلامی را به دولت روحانی نشان میدهد. احمدینژاد هم در پایان دولتش رابطه چندان حسنهای با خامنهای نداشت. اما در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۹۲ در دیدار پایانی دولت احمدینژاد که بیش از ۵ ساعت به طول انجامید، خامنهای به همه اعضای دولت وقت داد که گزارش عملکرد بدهند. او حتی گفت که خودش «با اصرار» از احمدینژاد خواسته تا وزرا هم گزارش بدهند تا مشخص شود که این دولت چقدر زحمت کشیده و کار کرده است.
او به این هم بسنده نکرد و در صحبتهایش بارها گفت که اقدامات بزرگی دولت انجام داده و باید گزارش ۸ سال عملکرد احمدینژاد در رسانههای به صورت ویژه منعکس شود تا مردم بدانند چه خدمات بزرگی صورت گرفته است.
دیدار پایانی دولت احمدینژاد و خامنهای در ماه رمضان برگزار شد و در پایانش یک ضیافت افطار و میهمانی خصوصی هم برقرار بود. البته قابل پیشبینی بود که به دلیل پروتکلهای سختگیرانهای که علی خامنهای در دو سال گذشته برای مصون ماندنش از کرونا رعایت میکند، امکان ضیافت و میهمانی وجود ندارد ولی مدت زمانی که برای این ملاقات درنظر گرفته شده بود حتی از دیدار اعضای کنگره شهدای استان یزد که روز ۲۵ اسفند ۹۹ برگزار شد هم کوتاهتر بود.
حملات رسانههای وابسته به علی خامنهای به او در ۸ سال گذشته هیچ گاه متوقف نشد. او با اینکه به مدت ۱۶ سال نماینده علی خامنهای و دبیر شورای عالی امنیت ملی بود وقتی با حمایت اصلاحطلبان به ریاستجمهوری رسید، مغضوب رهبر جمهوری اسلامی شد.
علی خامنهای در سالهای گذشته بارها او را به صورت غیرمستقیم ملامت کرده است. توافق برجام با نظر علی خامنهای حاصل شد ولی همین تصمیم حاکمیتی در دوره اجرا و بعد توقف اجرای برجام به چماقی بدل شد که وقت و بیوقت بر سر روحانی و تیمش کوبیده شد. بعد از خروج آمریکا و در اوج اجرای سیاست فشار حداکثری، خامنهای پای خود را از مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم بیرون کشید و روحانی را سپر خود کرد. او و رسانه های وابسته به دفترش بارها به تلویح و در برخی موارد به تصریح گفتند که روحانی قدرت و توان اداره دولت را ندارد.
در خرداد ۱۳۹۸ در دیدار گروهی از دانشجویان بسیجی با علی خامنهای، انتقادهای بسیار شدیدی به دولت روحانی مطرح شد. خامنهای در این دیدار همه نقدها به حسن روحانی و دولتش را تایید کرد. مسئولیت برجام را نپذیرفت و از همه مهمتر به آنها گفت «زمینه را برای روی کار آوردن یک دولت جوان و حزباللهی آماده کنید، بنده معتقدم که بسیاری از این نگرانیهای شما و دغدغههای شما و غصّههای شما پایان خواهد پذیرفت؛ این غصّهها هم البتّه فقط مخصوص شماها نیست.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از این دیدار حملات به روحانی بیشتر هم شد. خامنهای بارها بر عبارت «انتخاب درست» تاکید کرد و بحرانهای متعدد جمهوری اسلامی را ناشی از انتخاب نادرست مردم دانست. به صورت مشخص خامنهای بارها با این تلویح نزدیک به تصریح گفته که مردم نتیجه انتخاب نادرستشان را میبینند. اشارهای روشن به حسن روحانی و دولتی که هنوز بر سر کار است.
او رقبای شکستخورده از روحانی را در حد روسای دو قوه دیگر برکشید. آنها را شریک تصمیمگیریهای کلان قوه مجریه کرد. در حالی که در اکثر دیدارها و سخنرانیهایش زبانش به تندی علیه دولت میچرخید، دو رئیس قوه دیگر را عزیز میشمرد و از آنها تعریف میکرد.
خامنهای در آخرین سخنرانی تلویزیونیاش پیش از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و در زمانی که مشخص شده بود مردم در انتخابات شرکت نمیکنند، عدم مشارکت مردم در انتخابات را به گردن روحانی انداخت و گفت اطلاع دارد که مردم به دلیل نارضایتی درباره مسئله معیشت، مسکن و اشتغال که از وظایف دولت بوده و انجام نشده گلایه دارند.
این سطح از تحقیر و تخریب رئیسجمهور مستقر از سوی علی خامنهای برای هیچ کدام از روسای جمهور رخ نداده است. هاشمی و خاتمی و احمدینژاد روسای جمهوری بودند که بعد از پایان کارشان و نه در زمانی که هنوز رئیسجمهور بودند، هدف حملات لفظی مستقیم و غیرمستقیم خامنهای قرار گرفتند. هاشمی رفسنجانی آنقدر قدرت داشت که علی خامنهای حتی در روز رایگیری انتخابات ۱۳۷۶ گفت که هیچ کس برای او هاشمی نمیشود. حتی خاتمی که خامنهای با او رابطه بدی داشت آنقدر جایگاه داشت که خامنهای نتواند در زمان استقرارش بر صندلی ریاستجمهوری او را تحقیر کند. محمود احمدینژاد هم تا بر سرکار بود دستکم از سوی علی خامنهای تحقیر نشد.
شخص دوم نظام جمهوری اسلامی در ۸ سال گذشته در حالی پاستور را به مقصد خانه مصادرهایش در ولنجک ترک میکند که رکورددار تحقیر و ملامت از سوی خامنهای است.