در فرایندی متناقض، جهانگیر شدن بیماری کوویدـ ۱۹ هم انسانها را منزوی و از هم دور کرد و هم آنان را با دردی مشترک به هم پیوند داد وراههای تماس مجازی و دورکاری را گسترش داد؛ تجربهای که ممکن است در بخشی از حرفهها باقی بماند. با تمام اینها، انسان موجود اجتماعی است. دیدن یکدیگر و در آغوش کشیدن و بوسیدن بخشی از هویت انسانی است که در تکاملی پیچیده و طولانی شکل گرفته است. انسان «رابینسون کروزوئه» عملا هیچگاه محقق نشد و در دنیای مدرن و رشد تکنولوژی که انسانها را جزیرهوار از هم دور کرده است، کارزارهای «آغوش مجانی» راه افتاد تا انسانها یکدیگر را بغل کنند و از واهمه جداافتادگی برهند. اکنون که در بسیاری از کشورها، کووید-۱۹ رو به پایان است و بسیاری از محدودیتهای برچیده شده است و روزبهروز بیشتر برچیده میشود، اهالی ایرانی تئاتر در تورنتو هم تصمیم گرفتند در فضای باز و با رعایت پروتکلهای بهداشتی، مجموعهای از داستانهای کوتاه آنتوان چخوف با نام «چخوف با رعایت پروتکل» را اجرا کنند و اهالی نمایش و علاقهمندان به نمایش را گرد هم جمع کنند.
سیاوش شعبانپور که شاعر، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان تئاتر است و در چند فیلم هم بازی کرده است، آستین همت بالا زده و داستانهای کوتاه چخوف را که از خود یا دیگران به صورت نمایشنامه درآوردهاند، روی صحنه برده است اما این بار در فضای باز و اجرایی که به آن «اجرای محیطی» میگویند و البته اینجا بیشتر به «اجرای کافهای» شبیه است. به شکلی بازگشت به تئاتر همانگونه که در قرنهای گذشته در اروپا اجرا میشد.
در این نوع اجرا فاصله تماشاچی با بازیگران مانند سالنهای نمایش امروزی زیاد نیست. در واقع اصلا فاصلهای وجود ندارد. در حیاط خانه مسکونی صندلی چیدهاند و بازی بازیگران میان یا دو سوی ردیف صندلیها جریان دارد و تماشاچیان هم میتوانند از روی صندلیها بلند شوند و بروند بگردند و از هر زاویهای که خواستند، نمایش را تماشا کنند.
کنستانتین استانیسلاوسکی که در سال ۱۸۹۶ تئاتر هنری مسکو را با ولادیمیر نمیروویچ دانچنکو راه انداخت و تئاتر روسیه را گامی به جلو برد، اولین اثر نمایشی که در آن سالن نمایش اجرا کرد، نمایش «مرغ دریایی» نوشته آنتوان چخوف بود. چخوف که پس از اجرای ناموفق آن نمایش در سن پترزبورگ گفته بود دیگر نمایشنامه نمینویسد، سرشوق آمد و نمایشنامههای بعدی خود را نوشت.
جالب اینجا است که در روز هفتم بهمن ۱۳۵۱ در مراسم افتتاحیه تئاتر شهر با حضور شهبانو فرح پهلوی هم نمایش «باغ آلبالو»، اثر درخشان دیگری از چخوف به کارگردانی آربی آوانسیان و بازی سوسن تسلیمی، پرویز پورحسینی، مهدی هاشمی، فهیمه راستکار و داریوش فرهنگ روی صحنه رفت. آنتوان چخوف یکی از مشهورترین داستاننویسان و نمایشنامهنویسان جهانی است که از دیرباز در ایران شهرتی بسزا داشته و آثارش را اشخاص زیادی ترجمه کردهاند و نمایشنامههای او بارها به همت گروههای تئاتری مختلف روی صحنه رفته است.
این بار هم در این سوی جهان، به شکلی متفاوت، چخوف در حیاط پشتی منزل مسکونی روی صحنه رفته و طُرفه اینکه یک قرن پیش در زمان خود چخوف اجرایی از «باغ آلبالو» در روسیه در باغ بزرگی با صرف شام و موسیقی، به صورت ضیافت تئاتری به صحنه رفته بود.
«چخوف با رعایت پروتکل»، از ۱۳ داستان کوتاه چخوف اقتباس شده است. این نمایشنامهها به قلم نمایشنامهنویسان ایرانی و غیرایرانی اقتباس و به فارسی ترجمه و در نهایت به قلم سیاوش شعبانپور برای اجراهای اخیر بازنویسی شدهاند و حال هوای دوران کرونایی به آنها افزوده شده است.
همیاران شعبانپور در این ۱۳ نمایش تقریبا تمام کسانیاند که نامشان در این سالهای اخیر در حوزه نمایش و تئاتر تورنتو شنیده میشود. آیدا کیخایی، ساسان قهرمان، سیاوش شعبانپور، سارا صابری، یاشا خضوعی، لیلا شمشیریراد، غزال پرتو، علی قربانیان، محسن ناظری، مهسا ارشادیفر، نوشین ملکزاده، رضا بصیرزاده، آرش ابراهیمی و چند نام دیگر... اما این نمایشها دستکم دو نام جدید را بر سر زبانها انداختند؛ یکی پرستو امانزاده و دیگری دانیال مطهرزاده که هر دو خوش درخشیدند، و این نشان میدهد که این رود زاینده است و هر لحظه نو میشود و به پیش میرود.
کسانی که به داستانهای کوتاه چخوف علاقه دارند، حتما هنگام دیدن نمایشها، داستانهای مربوطه را به یاد میآورند؛ مانند «بوقلمونصفت» یا «خواستگاری» یا «معلم سرخانه»، ... و دیدنشان به عنوان نمایش و با تغییراتی که در آن داده شده است، آنها را بسیار دلنشین کرده است. تقریبا تمام نمایشها سطح قابل قبولی دارند؛ البته بیشک برخی بهترند؛ بازیگران نیز. بازیها در برخی از نمایشها درخشاناند و در برخی معمولی. اگر تمام چهار شب نمایش را ببینید، میتوانید این تفاوتها را احساس کنید؛ هرچند یکی از ویژگیهای تئاتر این است که هر اجرای آن یک اجرای منحصربهفرد است و ممکن است اجرای یک نمایش واحد با بازیگران واحد، یک شب درخشان باشد و شب دیگر معمولی.
در آثار ارزشمند کنستانتین استانیسلاوسکی که به قلم مهین اسکویی به فارسی ترجمه شد، نقل به مضمون آمده است: «اگر نمایشنامهنویس پدر اثر نمایشی باشد، مادر او بازیگر است، و کارگردان نقش قابله را دارد» هر چند ممکن است در سینما نقش مادر و قابله یا ماما عوض شده باشد، اما بیشک در تئاتر هنوز بازیگر نقش بسیار اساسی و پایهای دارد و او است که شخصیت نوشته شده را در بطن خود میپروراند و با کمک کارگردان روی صحنه به دنیا میآورد.
تماشای نمایشهای «چخوف با رعایت پروتکل» رایگان است. تنها باید به صفحه eventbrite بروید و جای خود را رزرو کنید و اگر خواستید و توانستید از همانجا به صفحه «GoFundMe» گروه بروید و با پرداخت مبلغی از این تلاش حمایت کنید. فضا محدود است و به همین دلیل، رزرو کردن جا الزامی است. نکته مهم دیگر این است که بیش از ۳۰ نفر چندین ماه درگیر بودهاند و صدها و شاید هزاران ساعت برای ساخت و اجرای این نمایشها صرف شده است؛ پس اگر مبلغی را به عنوان حمایت پرداخت کنید، راه دوری نمیرود و موجب میشود این تلاشها ادامه یابد و روزبهروز رشد نمایش به زبان فارسی در خارج از کشورهای فارسیزبان را شاهد باشیم.
هرچند در جمهوری اسلامی ایران احوال تئاتر و نمایش هم مانند حال بقیه بخشها خراب است، خوشبختانه در خارج از ایران با شعلهای کمفروغ، همچنان سوسو میزند تا روزی که دیر نیست به زادگاهش بازگردد و مشعلی فروزان شود.