رؤیای ورود به دانشگاه اگرچه روزگاری دور از دسترس همگان به نظر میرسید، اما در سالهای اخیر با تاسیس دانشگاههای متعدد از قبیل شعبههای دانشگاه آزاد، پیامنور و علمی کاربردی در دوردستترین نقاط ایران دیگر آسان و سهل است.
با وجود شرایط جدید اما هنوز موضوع پر هیاهوی رقابت کنکور برای قبولی در دانشگاههای دولتی و رشتههای خاص مافیایی صاحبنفوذ و قدرت در آموزشوپرورش جمهوری اسلامی دارد.
سه دهه است که عنوان «مافیای کنکور و کمکآموزشی» همواره مورد اشاره بوده و وزرای آموزشوپرورش، علوم و حتی رؤسای جمهور از ضرورت برخورد با آن سخن میگویند، اما این صنعت پرسود که از مدارس ویژه تا کلاسهای کمکآموزشی و انواع کتابهای تست را در بر میگیرد روزبهروز بزرگتر و پرسودتر میشود.
صنعت کنکور بخشی از مهمترین حوزههای اقتصاد آموزشی در ایران است، با قدرتی مافیایی که میتواند حتی طرحهای حذف کنکور را هم در مجلس، وزارت آموزشوپرورش و دفتر رئیسجمهور کنار بگذارد و وزیر آموزشوپرورش را ناچار کند که در برخورد با ایشان کوتاه بیاید.
شاید این حوزه تنها بخشی از اقتصاد ایران است که نهتنها خودش را بهسرعت با تکنولوژیهای بهروز میکند بلکه خودش بانی ایجاد حوزههای جدید فناوری نیز شده است.
در روزهایی که بحران کرونا سیستم آموزشی ایران را مثل باقی بخشها مختل کرده بود، فعالان صنعت کنکور و کمکآموزشی اولین گروهی بودند که تلاش کردند از کرونا نیز درآمدزایی کنند. موسسههای کمکآموزشی و کنکور اولین گروهی بودند که کلاسهای آنلاین را راهاندازی کردند.
همانطور آنها اولین گروههایی بودند که تلاش کردند از ظرفیت اینترنت برای اضافهکردن امتیازهای ویژه به بستههای گران آموزشی خود بهره ببرند.
تا دو دهه قبل وقتی بحث موسسات کنکور و آموزشی برده میشد، منظور دو سه موسسهای بود که در کنار سیستم آموزشی با کلاسهای مختلف تلاش میکردند بازوی کمکی دانشآموزان در آستانه کنکور شوند، اما امروز این موسسان مدارس ویژه، پانسیونهای شبانهروزی و اردوهای آموزشی دارند که هر کدامشان ظاهرا توسط مجربترین معلمان و مدرسان آموزشی ایران راهبری میشود.
هنوز بسیاری از تیمهای ورزشی حرفهای ایران امکاناتی از قبیل روانپزشک در اختیار ندارند، اما در برخی از این مؤسسات در کنار مدرسان تحصیلی، مشاوران تغذیه، رواشناسان و مدرسان انگیزشی نیز فعالیت دارند.
یکی از دانشآموزان که سال آینده باید کنکور بدهد دراینخصوص میگوید: «برخی از موسسات هزینههای نجومی دریافت میکنند، اما تضمین قبولی در رشتهها و دانشگاههای مهم را به شرطی میدهند که دانشآموز دو سال قبل تماماً در اختیار آنها باشد چه از نظر تغذیه و چه شرکت در کلاسها و اردوهایی که بهزعم آنها روی مسائل روانی دانشآموز کار میکند.»
این هزینه گزاف که مختص دو سه موسسه شاخص ایران است گاه به رقم صد میلیونی میرسد. در این میان، موسسات مختلف در رقابتی که با یکدیگر دارند همانند تیمهای ورزشی حرفهای نیازمند یارگیری از یکدیگر نیز هستند.
مدرسان مشهور و شاخص سیستم آموزشی با ارقامی نجومی از یکدیگر ربوده شده و گاه حتی این موسسهها روی برخی از نفرات رتبه بالای کنکور سرمایهگذاری میکنند تا در آینده از آنها بهعنوان نیروهای تحت قرارداد موسسه خود بهره ببرند.
مدرسانی که نامشان روی کتابها و بیلبوردها و تبلیغات این موسسهها بهعنوان «ابرستاره»های آموزشی ثبت میشود. باتوجهبه اینکه این مدرسان شاخص پس از مدتی ارقامی نجومی برای تمدید قرارداد پیشنهاد میدهند موسسهها کنکور آموختهاند که بهجای هزینههای بالا برای مدرسان شناخته شده خودشان مدرس چهره تولید کنند.
در این روند برخی موسسهها از طریق نفوذی که در صداوسیما دارند، برای این مدرسان برنامههای مختلف ترتیب داده و آنها را بهعنوان چهرههای آموزشی قابلاعتماد در ذهن خانوادهها جا میاندازد. همچنین فضای مجازی محل اصلی سرمایهگذاری برای این چهرهسازی است.
این روزها اگر به صفحات مدرسانی که نامی پرآوازه در سیستم آموزشی و موسسههای کنکور دارند سر بزنید متوجه میشوید برخی از آنها دستکمی از «چهرههای مشهور دنیای سرگرمی» ندارند.
یکی از این مدرسان قدیمی چند ماه پیش در یک لایو اینستاگرامی با حمله به موسسههای کنکور پرده از اتفاقات پشت پرده برخی جنجالهای اینستاگرامی برداشت که طی آن برخی حواشی پیرامون دعوای مدرسان مختلف با هم ساختگی و در جهت جلب دنبالکننده و به شهرت رسیدن آنها بوده است.
او در این لایو همچنین به نکته عجیبی اشاره کرد که طی آن برخی موسسات در کنار سواد مدرسان به دارابودن چهره کاریزماتیک، صدای خوب و تناسباندام و خوشپوشی مدرسان هم اهمیت میدهند در حقیقت مدرسانی که از نظر چهره و فن بیان قدرت بالاتری داشته باشند با وجود سوادی کمتر از مدرسان کهنسال و قدیمی مقبولیت بیشتری دارند.
از دیگر عجایب این روزهای کنکور باید به پانسیونهایی اشاره کرد که دانشآموزان ماههای پایانی مانده به کنکور را در آن به صورت شبانهروزی سپری کرده تا دقیقهبهدقیقه زندگیشان تحت نظارت مشاوران باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پانسیونهایی که وقتی با یکی از آنها تماس گرفتیم، گفت: «در اینجا نوع تغذیه، ساعات درسخواندن، برنامههای تفریحی و حتی میزان اکسیژن خون دانشآموز مدام چک میشود تا دانشآموز در بهترین وضعیت جسمی و روانی به جلسه کنکور برود.»
وقتی در خصوص هزینههای این پانسیون پرسیدیم چنین شنیدیم: «قیمت فقط در جلسه حضوری با حضور خود دانشآموز و خانواده و بررسی دقیق نمرات و وضعیت تحصیلی و همچنین چکآپ و بررسی تمام جنبههای روحی و روانی دانشآموز اعلام میشود.»
اگر باور کنیم که در این پانسیونها چنین خدماتی ارائه میشود باید گفت نوع خدمات آنها با بهترین بیمارستانها و مراکز درمانی جهان برابری میکند.
ولی همان دانشآموزی که در ابتدای گزارش با او حرف زدیم شرح داد: «یکی از دوستان من برادرش سال پیش در یکی از پانسیونها ثبتنام کرد ولی نهتنها خدمات ارائه شده نمایشی بود بلکه عدم نظارت بر دانشآموزان سبب شده مشکلاتی از قبیل مصرف مواد مخدر هم باشد.»
سیستم آموزشی ایران موجودی بیمار و معیوب است که هنوز مشخص نیست وقتی انبوه فارغالتحصیلان بیکار در ایران هستند و کسانی هم که شغلی دارند اکثرا در شغلی غیرمرتبط با رشته تحصیلیشان فعالاند، چرا خانوادهها برای قبولی فرزندانشان در کنکور چنین هزینههایی صرف میکنند.
سوالی که وقتی از راهنمای یکی از این موسسهها پرسیدیم، گفت: «سالهای اخیر بحث مهاجرت و بورسیه شدن خیلی باب شده و خانوادهها در حقیقت به دنبال آن هستند تا فرزندانشان پس از قبولی با رتبه خوب و ورود به دانشگاه فرصت مهاجرت و بورسیه شدن در کشورهای مطرح خارجی را به دست بیاورند.»
سال گذشته نایب رئیس کمیسیون آموزش مجلس گفته بود: «برای حوزهای مثل تحصیل یا ارتقای تحصیلی سالانه ۱۴۵ هزار نفر مهاجرت میکنند که ۱۰۵ هزار نفر از آنها تحصیلات دانشگاهی دارند؛ در واقع روزانه حدود ۲۰ مهندس و نخبه از کارشناسی تا دکترا از کشور خارج میشوند.»
اگرچه این فقط یکی از دلایل اقبال خانوادهها به موسسههای کنکور و مدارس ویژه آموزشی است، ولی نباید فراموش کرد که صنعت کنکور بیش از دو دهه است تمام تاروپود سیستم آموزشی ایران درنوردیده است.
وقتی سری به بازار کتابهای کمکآموزشی بزنیم مشاهده میکنیم موسسههای بزرگ این بازار را قبضه کردهاند. همان مؤسساتی که خانوادهها روزانه از صداوسیما تبلیغات آنها را مشاهده میکند. در حقیقت به خانوادههای ایران القا شده که آینده روشن فرزندانشان جز از مسیری که این موسسههاا مهیا کردهاند گذر نمیکند.
همین است که شاید عجیبترین تجارت در این بخش خرید نام باشد. یعنی هرسال پس از اعلام نتایج کنکور بلافاصله موسسهها به سراغ نفرات برتر رفته و آنهایی که بدون حضور در این موسسهها به رتبههای دست پیدا کردهاند و با پرداخت مبالغ بالا قانع میکنند تا اعلام کنند در این موسسهها مشغول بوده و حق استفاده و تبلیغ از عکس و نام و رتبهشان را به این موسسهها واگذار کنند، بازاری که گاهی پیروزی در آن با فتح جام جهانی یا قرارداد بستن با ستارگان فوتبال برابری میکند، چرا که حتی یک دقیقه تأخیر امکان دارد مؤسسه رقیب را پیروز رقابت قرارداد بستن با رتبههای برتر کنکور کند.
امسال نیز مانند چند سال گذشته وزیر علوم و دیگر مسئولان وزارت علوم از حذف کنکور در سالهای آینده خبر دادند. وعدهای که از سال اول دولت روحانی اعلام اما هرگز انجام نگرفت. تا جایی که دبیرکل شورایعالی آموزشوپرورش گفته بود: «بعضی افراد از عبارت حذف کنکور استفاده میکنند و این در حالی است که درباره مسئلهای به نام حذف کنکور تا زمانی که رشته محلهای پرمتقاضی در کشور داریم، نمیتوانیم صحبت کنیم.»
اوایل مردادماه حسن روحانی در یکی از آخرین تصمیمهای دوره ریاستجمهوریاش مصوبه «سیاستها و ضوابط ساماندهی سنجش و پذیرش متقاضیان ورود به آموزش عالی» را ابلاغ کرد. مصوبهای که میتواند آغاز روند حذف تدریجی و یا دستکم تغییر شکل کنکور سراسری باشد.
علی تفکری، عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران همان زمان در گفتگویی گفته بود: «باتوجهبه شرایط و فضای موجود، حذف کنکور دستکم تا ۱۰ سال آینده محقق نخواهد شد. طبق اعلام مسئولان، یک میلیون داوطلب، سالانه، برای تصاحب ۸۰ هزار صندلیِ دانشگاههای معتبر، در رشتههای پرطرفدار با یکدیگر به رقابت میپردازند. برای چنین رقابتی نیاز است سنجش و آزمونی وجود داشته باشد که باتوجهبه فضای موجود نظام آموزشی و جامعه، به نظر میرسد حذف کنکور تا ۱۰ سال آینده امکانپذیر نیست. »
ولی آنچه کسی در خصوص مافیای کنکور حاضر نیست به آن بپردازد این است که حذف کنکور یعنی حذف بازاری اقتصادی با گردش مالی نجومی که طبیعی است منتفعان آن هرگز حاضر به ازدستدادن آن نیستند.
سایت مشرق اسفند ۹۹ در گزارشی به سخنان وزیر آموزشوپرورش وقت در سال ۹۷ استناد کرده بود که گردش مالی موسسههای کنکور را ۱۵ هزار میلیارد تومان به صورت رسمی و ۴۰ هزار میلیارد تومان به صورت غیررسمی اعلام کرد.
این گزارش با احتساب تورم و برخی بررسیها به رقمی حدود ۸۲ هزار میلیارد تومانی بازاری که «صنعت کنکور و خدمات کمک آموزشی» است، رسیده بود. این رقم یعنی تجارت کنکور از قطبهای اقتصادی ایران شناخته میشود. قطبی که مافیای عجیب و مرموز بر آن حکومت کرده که چهرههای اصلیاش هرگز شناخته شده نیستند.
طی سالهای گذشته هر بار رسانهای تصمیم گرفت به سرمایهگذاران اصلی موسسههای بزرگ آموزشی دست پیدا کند، هیچگاه نتوانست چهرههای اصلی را شناسایی کرده و به نقش و روابط آن بپردازد.