فرشید، نوید، و آرام، از جوانان برومندی بودند که نزدیک به دو هزاره پیش، از روستایی در کرانه دریای خزر راهی زنجان شدند تا در معدن نمک دوزلاخ در چهرآباد، کار کنند. بنا بر روایتی که در «موزه معدنشناسی» شهر بوخوم آلمان به تصویر کشیده شده است، این سه روستایی، زادگاه خود را به دلخواه ترک نکرده بودند: پیش از آن کدخدای ده، به هر یک هشدار داده بود که اگر به کار در معدن تن در ندهند، زمینهاشان از سوی ماموران دولت مرکزی ضبط خواهد شد. روزگار ولی سرنوشت دیگری برای این سه جوان ۱۵ تا ۲۰ ساله که برای حفظ مال و اموال خانواده از شمال به غرب کشور کوچ کرده بودند، رقم زده بود؛ این که جان خود را در اثر ریزش معدن از دست بدهند.
مومیاییهای نمکی
فرشید، نوید و آرام، نامهای مستعاری است که گروه برگزارکننده «نمایشگاه ویژه موزه معدنشناسی» بوخوم با عنوان «مرگ در نمک ـ پژوهشی باستانشناسانه در ایران» بر بقایای سه مرد نمکیای گذاشتهاند که معدنکاران ایرانی، مومیاییهای آنان را بههنگام خاکبرداری و استخراج نمک در زیر تپههای منطقه چهرآباد یافتهاند. این سه تن در متنهای علمی و تحقیقی «مردان نمکی شماره ۳، ۵ و ۸» نام دارند که همراه ۵ مومیایی دیگر در سالهای ۱۹۹۴، ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ بهگونهای تصادفی کشف شدهاند. یک گروه بزرگ از باستانشناسان بینالمللی به سرپرستی پرفسور توماس اشتولنر، از دانشگاه بوخوم، و ابوالفضل عالی، باستانشناس ایرانی موزه ملی زنجان، از سال ۲۰۱۰ در حال بررسی و پژوهش درباره پروژهای هستند که کارشناسان، آن را «بیهمتا برای کشف و درک تاریخ تمدن بشر» ارزیابی میکنند.
پیوند علم و هنر
گروه برگزاری نمایشگاه بوخوم برای معرفی ویژگیهای بینظیر پروژه مشترک خود، یافتههای علمی کارشناسان باستانشناس را با هنر گرافیک و داستانگویی پیوند زده است. ساسان سعیدی، هنرمند گرافیککار ایرانی، برای انتقال دادههای پژوهشی، از ژانر «گرافیک نوول» بهره برده است که به نوبه خود از قدیمیترین شیوههای قصهسرایی ملهم از رویدادهای روزمره و تاریخی است. هنرمندان غارنشین عصر حجر، با تصاویری که بر دیوارهای غارها از زندگی روزمره نقاشی میکردند، از مبتکران اصلی «گرافیک نوول» به شمار میآیند. دیوارنگارههای نقاشان رنسانس از داستانهای «کتاب مقدس» بر دیوارها و سقف کلیساها، گونه تجلییافته و رنگین نوول تصویری است.
گوشت خوک و زردآلو
داستان گرافیکی «مرگ در نمک»، ولی با دو رنگ سیاه و سفید بازگو میشود و در ابتدا گفتوگوی دوستانه فرشید، نوید، و آرام را در باره هشدار کدخدا بازمیتاباند. تصاویر بعدی به بازههای زمانی رسیدن آنان به معدن، دریافت لباس کار، و تعیین وظایفشان در تونلی که نزدیک به ۴۵ متر طول داشته است، میپردازد. ظاهرا، نوید و آرام، وظیفه تراشیدن نمک با تکههای چوب در زیر نور چراغهای روغنی را به عهده داشتند و فرشید میبایست حاصل کار را جمعآوری و به بیرون حمل میکرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در مرحله بعدی، سرگروه کارگران که در روایت گوران خوانده میشود، کیفیت نمک و مواد استخراجشده را تعیین و ردهبندی میکرده است. او همچنین نظارت بر زمان استراحت و تعیین وقت ناهار کارگران را به عهده داشته است. بقایای بهدست آمده از معده مومیاییها نشان میدهد که این سه کارگر پیش از ریزش معبد، آبگوشت خورده بودند. پرفسور توماس اشتولنر میگوید که فرشید پس از خوردن غذای اصلی که با گوشت خوک تهیه شده بوده، زردآلو هم به عنوان دسر صرف کرده بوده است.
به نظر این کارشناس، فرشید در زمانی زندگی میکرده که کار در معدن و معدنکاوی دوران شکوفایی خود را میگذرانده است؛ امری که خود نشان از وجود یک دولت مرکزی مقتدر دارد: «ما میدانیم که در دورههایی، دولت مرکزی به صورت سازمانیافته، کارگر برای استخراج نمک به معدنها میبرد.»
یافتههای تاریخی نشان میدهند که استخراج نمک در معدن دوزلاخ در دوران حکومتهای هخامنشیان و ساسانیان امری رایج بوده است، ولی پس از حمله اعراب و ویران شدن ساختارهای اقتصادی ایران، متوقف مانده است و در بازههای زمانی بعدی، یعنی در دورههای تسلط سلجوقیان، مغولها، و صفویان بر فلات ایران، دوباره از سر گرفته شده است.
واقعیت و تخیل
ساسان سعیدی، در گرافیک نوول «مرگ در نمک»، آگاهانه تنها از دو رنگ سیاه و سفید استفاده کرده است تا بر بخشهای روشن و تاریک روایتی که با الهام از یافتههای معدن دوزلاخ طرحریزی شده است، تاکید کند: «ماجراهایی که با رنگ سفید به تصویر کشیده شدهاند، با نمونههای باستانشناسانه قابل اثبات است، و روندی که با رنگ سیاه در تاریکی مانده است، گمانهزنیها و تصورات کارشناسان را مشخص میکند. به عنوان مثال، سندی در دست نیست که بر اساس آن بتوان مدت زمان اشتغال سه جوان شمالی را در معدن تعیین کرد. به گفته توماس اشتولنر، ولی میتوان از کیفیت ناخن انگشتان جسد مومیاییشده فرشید که تا حدودی سخت و شفاف باقیمانده و سر و سطح آن ساییده یا موج و حفرهدار نشده است، دریافت که او کمتر از ۶ ماه در معدن به کار گماشته شده بوده است. او و همردیفهایش، پیش از آغاز کار، به دستها و انگشتان خود کرم میمالیدند تا از زبری و ترکبرداشتن پوستشان در اثر تماس مداوم با نمک جلوگیری کنند.»
معدنکاران مرفه
کارشناسان با بازبینی جزء به جزء و مینیاتوری لباس، ریش و موی بلند، و نیز حلقه گوشواره طلایی که فرشید در گوش چپ داشته است، گمان میبرند که او از خانوادهای مرفه برخاسته بوده است و به نوع لباس و سر و وضع خود اهمیت زیادی میداده است. در مجموع بررسی پارچهها و چرمهای لباسهایی که بر تن مومیاییها محفوظ مانده است، دادههای بسیار با ارزشی در مورد نحوه پوشش، رنگآمیزی و فنّ بافتن پارچه در زمانه آنها به دست میدهد. نمونهوار، گونههای مختلف چرم چکمه، غلاف چاقو، نوار و دیگر اشیای همراه مردان نمکی، نشان میدهد که در دوره هخامنشی فنّ دباغی و پروراندن پوست حیوانات و تبدیل آن به چرم، بسیار پیشرفته بوده است.
نمایش آنلاین و حضوری
بقایای انسانی مومیاییشده، اشیا و ابزارها، و نیز مواد ارگانیکی که در معدن نمک زنجان یافت شده است، نزدیک به ۲۰ سال کار پیگیرانه چندین گروه کارشناس را پشت سرگذاشته است تا بتواند در ویترینهای «موزه معدنشناسی بوخوم» به نمایش درآید. این امر مهم، برآوردِ تلاشهای گروهی از باستانشناسان ایرانی به مدیریت شهرزاد امینشیرازی، سرپرست پیشین «پژوهشکده حفاظت و مرمت» است که وظیفه ترمیم، تعمیر، تمیزکاری، و پایش یافتهها را بر عهده داشتند و توانستند این مواد خام را با چیرهدستی به آثار موزهای تبدیل کنند؛ آثاری که چنان زنده و قابل لمس جلوه میکنند که بدون واسطه، داستان پیدایی و زوال نسبی خود را با بیننده در میان میگذارند.
همین امر، یکی از دلایلی بوده است که موجب میشود تا دستاندرکاران موزه باستانشناسی بوخوم، نمایشگاه «مرگ در نمک» را که نخست در ماه آوریل به گونه مجازی گشایش یافته بود، روز ۸ اوت سال جاری میلادی حضوری نیز افتتاح کنند و امکان بازدید علاقهمندان را از این گنجینهی بیهمتای تاریخ بشری فراهم آورند.
این نمایشگاه که تا ۱۲ سپتامبر در بوخوم ادامه دارد، قرار است به زودی در شهرهای دیگر آلمان، از جمله فرانکفورت، نیز برگزار شود.