شهر هرات در غرب افغانستان نخستین کلانشهری بود که به تصرف طالبان درآمد. با اینکه هم نیروهای امنیتی قدرتمند و هم نیروهای خیزش مردمی به تعداد کافی در هرات حضور داشتند، این شهر بدون جنگ به طالبان تسلیم شد. در روزهای اول سقوط این شهر، طالبان هنگام برخورد با مردم از در مدارا و مسالمتجویی درآمدند؛ زودتر از هر جایی در افغانستان، دانش آموزان هراتی از جمله دختران، درس خود را آغاز کردند، کسی در مورد ریش گذاشتن یا شنیدن موسیقی در ماشین تذکری نمیداد و حتی خبرنگاران زن نیز فعالیت خود را از سر گرفتند. اما این روند کوتاهمدت بود.
طالبان پس از اینکه حضور خود در هرات و به دنبال آن در سراسر افغانستان را تثبیت کرد، چهره واقعی خود را به نمایش گذاشت. نخستین برخوردهای طالبان در هرات و حتی شهرهای دیگر افغانستان در مورد نحوه پوشش مردم بود. نخستین بار یک جوان هراتی به دلیل نپوشیدن لباسی که به زعم این گروه لباس ملی و شرعی است (در افغانستان به آن پیراهن تنبان میگویند) شلاق خورد. به دنبال آن، طالبان در بخشهایی از شهر هرات مردم را مجبور کردند برای ادای نماز در مساجد حضور یابند. گفته میشود در بخشهای از هرات طالبان به مساجد رفته و فهرست افرادی را که به مسجد میآیند، درخواست کردهاند.
این مسئله کمکم مردم را نگران کرد؛ تا جایی که زمزمهها درباره سختگیری طالبان با مردم در شبکههای اجتماعی هم شنیده شد. در مرحله بعد، طالبان در سطح شهر هرات ایستهای بازرسی ایجاد کردند که کارشان بررسی خودروهای مردم بود. طالبان هر خودرویی که دستگاه پخش موسیقیاش روشن بود، متوقف میکرد و آن را میشکست. این مسئله در شبکههای اجتماعی نیز انعکاس یافت اما طالبان هیچ واکنشی نشان ندادند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
هم ذبیحالله مجاهد و هم دیگر مقامهای طالبان در اظهاراتشان چنین نشان میدادند که گویا آنان طالبان ۲۰ سال پیش نیستند که مردم را فقط به دلیل قیچی کردن ریششان مجازات میکردند اما مسئله این است که آنچه مقامهای طالبان در سخنرانیهای خود مطرح میکنند با آنچه جنگجویانشان در سطح شهرها انجام میدهند، زمین تا آسمان فرق دارد.
چالش دیگر این است که طالبان در قاموس قضایی خود هیچ مجازات دیگری جز کشتن سراغ ندارند. همین دو روز پیش (شنبه) یک جنگجوی طالب به دلیل اینکه یک راننده خودرو شخصی به ایست او توجه نکرد، او را در مرکز شهر کابل به رگبار بست و هرچند این مسئله رسانهای شد، کسی قاتل را مواخذه نکرد. اینها شواهد محکمی بر تداوم خشونتورزی طالبان با مردماند.
امر به معروف در راه است
کابوس اصلی همزمان با قدرت گرفتن گروه طالبان در افغانستان، ایجاد نهاد «امر بالمعروف و نهی عن المنکر» است که در افغانستان به «امر به معروف» مشهور است. در دوره اول سلطه طالبان این نهاد مخوفترین نهاد برای نسل جوان بود. کارمندان امر به معروف حتی گاه به سلیقه خود جوانی را که ظاهرش کاملا با معیارهای طالبان منطبق بود، صرفا به دلیل پوشیدن لباس نو مواخذه میکردند. سادهترین نوع مواخذه زندانی کردن طرف برای یک هفته یا بیشتر بدون غذای کافی بود و تا شلاق زدن و با کابل برق زدن کتک زدن هم تداوم مییافت. این نهاد بار دیگر در حال شکلگیری است و به گفته طالبان، وظیفه آن شکلدهی جامعه بر اساس معیارهای شرعی است اما در واقعیت تنها کاری که این نهاد میکند، ایجاد رعب و وحشت را در میان نسل جوان است تا زمینه هرگونه واکنشی در قبال عملکرد طالبان را از آنان بگیرد.
هرچند هیچکس از گروه طالبان شکلدهی یک نظام مردمی یا اسلامی به مفهوم مدرن آن را انتظار ندارد اما به نظر میرسد حتی همین روزهای نسبتا بیدغدغه زیر سلطه طالبان هم در حال تمام شدناند. دستوراتی مانند جداسازی دختران و پسران دانشجو از هم، خانهنشین کردن زنان کارمند دولت، شکستن دستگاه پخش خودروها و محاکمههای صحرایی، نمادهای بازگشت طالبان به اصل خود و آغاز روند به قهقرا بردن جامعه افغانستاناند.